فتحعلی خان صبا
ملک الشعرا فتحعلی خان کاشانی، از شعرای قرن دوازدهم و سیزدهم هجری است.
فتحعلی خان صبا | |
---|---|
نام اصلی | ملک الشعرا فتحعلی خان گاشانی |
زادروز | سال 1179 ه. ق. شیراز |
مرگ | سال 1238 ه. ق. |
استاد | حاج سلیمان صباحی کاشانی |
زندگینامه
فتعلی خان صبا از مردم کاشان است و ولادتش در سال 1179 ه. ق. میباشد. او در شیراز روزگار گذراند. هدایت در ریاض العارفین از وی به ملک الشعرا و سلطان البلغا و افصح المتأخرین و المعاصرین تعبیر میکند. صبا در شعر شاگرد حاج سلیمان صباحی کاشانی و ملک الشعرای فتحعلی شاه قاجار بود. او در زمرهی ندمای محفل سلطانی درآمد و روزگاری را نیز به حکومت قم و کاشان گذرانید.
آثار
ملک الشعرا در فنون نظم مثنوی و قصیدهسرایی طرزی خاص داشت و غالبا همّت بر رعایت معانی و الفاظ و مراعات صنایع و بدایع میگماشت. کلامش فصیح و مطبوع و زیبا و متین است و اشعار او بلیغ و جزیل و مصنوع و رنگین. دیوان قصایدش 15000 بیت است.
او در تقویت شیوهی شاعران باستان رنج بسیار کشید و در این شیوه پس از استادان خویش رتبهی مقدم را دارد و نخستین شاعری است که ثمرهی نهضت بازگشت ادبی در اشعار او به قوّت تمام مشاهده میشود.
صبا علاوه بر دیوان قصاید، مثنویهای مشهوری دارد. مانند شهنشاهنامه که حماسهای است دینی دربارهی پیامبر اسلام (ص) و علی (ع)، عبرتنامه، گلشن صبا (به تقلید بوستان). وی به سال 1238 ه ق. درگذشته است. [۱]
اشعار
پیرو فرمان یزدان، پیشوای دین حسین | ماه برج مصطفی و درّ درج [۲] بو تراب | |
آن که بر نام همایون وی از عرش برین | عقل کل آمد خطیب خطبه فصل الخطاب | |
هم علی را از علوّ منزلت قائم مقام | هم نبی را از سموّ [۳] مرتبت نایب مناب | |
زیب آغوش بتول و گوشوار گوش عرش | زینت دوش رسول و معنی امّ الکتاب | |
آخر ای بیدادگر گردون، به پیش دادگر | مصطفی را چون دهی زین جور بیپایان جواب؟ | |
آل مروان را به لب از ساقی گلچهره، می | آل طه را جگر از آتش حسرت، کباب | |
آفتاب روی او تابان ز رمح [۴] مشرکان | باد یا رب منکسف، تا حشر روی آفتاب | |
روز محشر تا شفیع شیعیان گردد، کشید | شافع یوم الحساب، این ظلمهای بیحساب [۵] |
پیرو فرمان یزدان، پیشوای دین حسین | ماه برج مصطفی و درّ درج [۶] بو تراب | |
آن که بر نام همایون وی از عرش برین | عقل کل آمد خطیب خطبه فصل الخطاب | |
هم علی را از علوّ منزلت قائم مقام | هم نبی را از سموّ [۷] مرتبت نایب مناب | |
زیب آغوش بتول و گوشوار گوش عرش | زینت دوش رسول و معنی امّ الکتاب | |
آخر ای بیدادگر گردون، به پیش دادگر | مصطفی را چون دهی زین جور بیپایان جواب؟ | |
آل مروان را به لب از ساقی گلچهره، می | آل طه را جگر از آتش حسرت، کباب | |
آفتاب روی او تابان ز رمح [۸] مشرکان | باد یا رب منکسف، تا حشر روی آفتاب | |
روز محشر تا شفیع شیعیان گردد، کشید | شافع یوم الحساب، این ظلمهای بیحساب [۹] |