سنگ زنی
سنگزنی از رسومی است که از دوره صفویه به فهرست رسوم سوگواری عامه اضافه شده است. سنگ زنان دستهای از افراد بودند که هر کدام دو تکه سنگ در دست میگرفتند و با ضرباهنگی منظم آن دو را به هم میکوبیدند و نوحهای را زمزمه میکردند. [۱]
سنگزنی که در لهجه مردم زفره کوهپایه اصفهان، جاق جاقی یا چق چقی خوانده میشد، تا اوایل دهه سی شمسی، در حسینیه (تکیه) آبادی و در روزهای عاشورا، 28 صفر و 21 رمضان انجام میشد.
وسیله سنگزنی دو قطعه چوب خراطی شده و به شکل نیم گوی است که در پشت آن از چرم، حلقهای (به اندازه انگشتری) کوبیدهاند تا به هنگام استفاده، انگشت وسط را از حلقه بگذرانند تا بر اثر بیاحتیاطی از مشت رها نشود.
سنگ زنان، در حالی که دو به دو مقابل هم قرار دارند، دایرهوار در حسینیه میایستند.
اگر سنگ زنان بیش از 70-80 نفر باشند، دو دایره تشکیل میدهند. شخصی که مرثیه میخواند و «واقعه خوان» نامیده میشود، در وسط دایره میایستند و با تکان دادن دست خود یا سینه زدن، سنگ زنان را هدایت میکند.
طبال و علمدار نیز در وسط دایره میایستند. علمدار، شالی به کمر میبندد و پایه علم (کتل) را بر روی شال در جلوی شکم میگذارد و آن را با دو دست میگیرد و بالای سر سنگ زنان میگرداند. اگر سنجزن هم باشد، او هم در وسط دایره میایستد.
سنگ زنان در هر بند از واقعه خوانی، دو به دو مقابل هم، سنگ را به هم میکوبند و بعد از تمام شدن بند، به هوا میجهند و یکبار بالای سر خود دو سنگ را به هم میکوبند و برعکس حالت اول، میایستند؛ این بار سنگ زن رو به روی کسی میایستد که وقتی بندی (ابیاتی) از واقعه میخواندند، پشت به او بود. این کار آنقدر ادامه پیدا میکند تا (بند) مرثیه تمام شود. هر بند واقعه، وزن مخصوص خود را دارد و معمولاً هر مصرع دو یا سه یا چهار ضربه است؛ یعنی در هر مصرع، دو یا سه یا چهار بار سنگها را به هم میکوبند.
سه نوع واقعه خوانی به مناسبت شهادت امام منسوب به آن روز (عاشورا، 28 صفر و 21 رمضان) وجود دارد و شامل دو نوع مفصل و مختصر است. [۲]
نوحهخوانی سنگزنی در زفره کوهپایه اصفهان
در شاهرود و بسطام نیز در روز عاشورا، هیئتی به نام دسته سنگ زنان به راه میافتادند که به جای سینهزنی، سنگها را بر هم میزدند و نوحهخوانی و عزاداری میکردند. [۳]
چوب زنان گروهی از عزاداران حسینی (ع) هستند که هر کدام دو تکه چوب گرد در دست میگیرند و با ضرباهنگی هماهنگ با نوحه، آن دو را به هم میکوبند و نوحه یا ذکری را زمزمه میکنند. [۴]
در گذشته در روستاهای میبد در ایام محرم، مراسم جغجغه زنی از سوی پیران و پیشکسوتان اجرا میشد. جغجغه زنی صدای به هم ساییده شدن چوبهای صیقل یافته است. چوبهای جغجغه، شبیه گوشتکوب بدون دسته بود. این دو قطعه چوب باید کاملاً اندازه هم میبودند تا صدای مناسبی ایجاد میکردند.
درباره وجه تسمیه این مراسم تعابیر گوناگونی وجود دارد. گروهی معتقدند این رسم به زمانی بازمیگردد که دشمن، آب را در صحرای کربلا به روی یاران حسین (ع) بست و سبب آه و فغان طفلان اهل بیت (ع) شد. از این رو یاران امام با به هم کوبیدن سنگها خشم خود را مهار و صدای ضجه کودکان تشنه را در صدای سنگها گم کردند تا سبب شادی دشمن نشود.
به روایتی دیگر صدای جغجغه حکایت از به هم ساییده شدن سنگهایی است که یزیدیان به سوی اهل بیت پرتاب میکردند و در فضا به هم برخورد میکرد و ساییده میشد. به باور گروهی، جغجغه زنی نشئت گرفته از صدای سم اسبها بود که در میدان نبرد بر روی سنگهای میدان کوبیده میشد و به هوا برمیخاست. به نقل از سالخوردگان میبد نیز، جغجغه زنی یادآور ایامی است که پیکر امام و یاران ایشان سه روز در بیابان در زیر آفتاب بود و هیچکس نبود که این پیکرهای مطهر را به خاک بسپارد تا آنکه روز سیزدهم محرم، زنان قبیله بنی اسد با شجاعت، اقدام به این کار کردند. در راه، زنان سنگهایی را از بیابان برداشتند و برای عزاداری به هم کوبیدند و اشعاری موزون خواندند و سنگها را بر سینه و سر و صورت خود کوبیدند و ضجه زدند. برخی عقیده دارند که مراسم کنونی که دو چوب را به هم میکوبند و اشعاری را میخوانند، ریشه در آن عزاداری دارد. جغجغه زنی، آهنگی دلپذیر و شعری دلچسب دارد و بهروشهای گوناگون نواخته میشود که عبارتاند از: جغجغه زنی یک ضرب؛ با شعر یک ضرب، سه ضرب؛ با شعر سه ضرب و چهار ضرب؛ با شعری تند. در هر ضرب، آهنگی و حکایتی نهفته است، از جمله؛ حکایت آخرین دیدار امام حسین (ع) از تربت پیامبر (ص) و مادرش حضرت زهرا (س)، اتمام حجت امام حسین (ع) با یارانش، شهادت 72 یار وفادار حضرت و سرانجام عروج خونین امام حسین (ع).
از گذشتهها تاکنون جغجغه زنی در تمام شبهای دهه محرم بعد از اجرای عزاداریها و تعزیهگردانیها در تکایای میبد انجام میشده است.
جغجغه زنان حلقههایی در 2 تا 5 ردیف تشکیل میدادند که در وسط هر حلقه حدود پنج پیشکسوت و ریش سفید مینشستند و حلقه میزدند؛ در حالی که بقیه ایستاده بودند. در وسط حلقه پیشکسوتان، تکخوانی، نسخه به دست میایستاد و شروع به خواندن اشعار و نوحه میکرد.
مراسم جغجغه زنی ابتدا با آهنگی بسیار کند و یک ضرب آغاز میشد و پس از خواندن نوحه از سوی تکخوان، برخی از اشعار از سوی جمعخوانها (گروه پیشکسوتان نشسته) تکرار میشد که برخی مواقع گروه ایستاده نیز با آنها همراهی میکردند.
تکخوان چنین آغاز میکرد:
گروه همخوان اشعار را تکرار میکردند و عزاداران چوبها را با ضرباهنگی هماهنگ با صدای تکخوان و همخوانان، به هم میکوبیدند. به تدریج آهنگ تندتر میشد و اشعار تغییر میکرد و عزاداران با کوبیدن چوبها به هم همراه آنان میشدند. به این صورت که ضربه اول چوبها در پایین و تقریباً راست زانو، ضربه دوم در وسط و نزدیک جناغ سینه و ضربه سوم در بالای سر نواخته میشد، سپس دستها را به صورت ضربدر پایین میآوردند. بعد از آن، آهنگ از یک ضرب به دو ضرب، سه ضرب، چهار ضرب و برعکس تغییر میکرد. فردی که کار هماهنگی گروه را به عهده داشت، با تغییر آهنگ با صدایی بلند و با بالا بردن دست و اشاره به تعداد انگشتان دست، ضرباهنگ را اعلام میکرد.
در مرحله چهار ضرب با تغییر آهنگ، سرعت زدن چوبها به هم افزایش مییافت و شعر در قالب بحر طویل خوانده میشد:
هر یک شهدا جام شهادت بچشیدند، همی ناله کشیدند، پس آنگاه حسین بن علی (ع) شاه شهیدان، بیامد به در خیمه و بنمود طب خواهر غمدیده خود را در این حالت چون آهنگ بسیار تند است، فقط تکخوان به سرعت میخواند و جمع خوان پاسخ نمیدادند.
این مراسم از گذشته در میبد سابقه داشته است و با تفاوتهایی هماکنون نیز در این شهر اجرا میشود؛ به این ترتیب که جغجغه زنان دایرهوار نمیایستند و در یک خط قرار میگیرند و اشعار هم تفاوت دارد. [۵]
منبع
اصغر شعاع، علی آنیزاده، رقیه حاج محمدیاری، شهرزاد دوستی، الهه شایسته رخ، محرم و صفر در فرهنگ مردم ایران، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، ص 68-75.