ضحاک بن عبد الله مشرفى
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
از اصحاب امام حسین«ع»در کربلا بود،ولى پس از شهادت یاران امام،تصمیم به فرار از معرکه گرفت.خدمت امام آمد و گفت:اى پسر پیامبر!با هم قرار گذاشته بودیم که تا وقتى مدافعى دارى من هم دفاع کنم.اینک که مدافعان کشته شدهاند،مرا اجازه بده که بروم.امام آزادش گذاشت.او که قبلا اسب خود را در یکى از خیمهها بسته بود و خود، پیاده مىجنگید،پس از اذن امام،سراغ اسب خویش رفت و سوار شده،به طرف نیروهاى سپاه کوفه تاخت.برایش راه باز کردند.تعدادى از سربازان تعقیبش کردند.چون به روستایى نزدیک ساحل فرات به نام«شفیّه»رسید،ایستاد.تعقیب کنندگان او را شناختند و از تعقیبش منصرف شدند. [۱] ضحّاک بن عبید اللّه هم گفته و او را از اصحاب امام سجّاد دانستهاند.
جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، قم، معارف، ج1، ص 269.
- ↑ عبرات المصطفین،محمد باقر محمودى،ج 2،ص 54،حیاة الامام الحسین،ج 3،ص 229(نقل از انساب الأشراف).