محمد علی خطیبی
محمد علی خطیبی، فرزند حسن در فروردین ماه 1352 شمسی در مشهد و درخانوادهای مذهبی به دنیا آمده است. او از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف امام حسین (ع)، اشعاری را سروده است.
محمد علی خطیبی | |
---|---|
زادروز | فروردین ماه 1352 ه.ش مشهد |
پدر و مادر | حسن خطیبی |
ملیت | ایرانی |
دیوان سرودهها | «نامه اهل خراسان»، «گلبرگهای احساس»، «رستاخیز لالهها» |
مدرک تحصیلی | مهندسی شهرسازی |
زندگینامه
محمد علی خطیبی پس از اخذ مدرک کاردانی در رشته راه و ساختمان از دانشکده فنی شهید محمد منتظری مشهد وابسته به وزارت آموزش و پرورش در سال 1372 مشغول به خدمت در آن سازمان به عنوان هنرآموز گردید. ایشان پس از گذشت 10 سال با ادامه تحصیل در سال 1391 مدرک مهندسی خود را در همان رشته در شهرسازی اخذ نمود. اکنون همچنان مشغول به خدمت در آموزش و پرورش به عنوان دبیر فنی ساختمان است. خطیبی با شرکت در انجمنهای ادبی مختلف خصوصاً انجمن ادبی رضوی از سال 1372 تاکنون از محضر اساتید بزرگواری همچون مرحوم استاد کمال، مرحوم قاسم سرویها بهره برده و اکنون نیز از اعضای انجمن رضوی است.
آثار محمد علی خطیبی
آثار محمد علی خطیبی در کتابهای مختلف از جمله «نامه اهل خراسان»، «گلبرگهای احساس»، «رستاخیز لالهها و ... به چاپ رسیده است و هماکنون در مجموعهای در دست چاپ است. ایشان در سال 1389 به عنوان برگزیده برتر در جشنواره شعر رضوی معرفی شد.
اشعار
خورشید عاشورا
تا ابد زنده و جاوید بود عاشورا مهر تابنده توحید بود عاشورا قرنها گرچه گذشته است از آن روز اما همچنان زنده و جاوید بود عاشورا در دل ما نشود مهر حسینی خاموش تا فروزنده چو خورشید بود عاشورا درس آزادگی آموخت در آنروز حسین (ع) رمز پیروزی و امّید بود عاشورا روز پیروزی خون است و شرف بر شمشیر به خدا قابل تمجید بود عاشورا حفظ اسلام به پایندگی عاشوراست حافظ مکتب توحید بود عاشورا
ز خون خود که به جانان نثار کرد حسین | خزان گلشن دین را بهار کرد حسین | |
ز قطره قطره خونش هزار لاله شکفت | زمین مـــاریه را لالهزار کرد حسین | |
به کربلا ز قیامتش ره حقیقت را | بــرای عـالمیــان آشکـار کرد حسین | |
فدای او همه هستی که هستی خود را | نثــــار در ره پروردگار کرد حسین | |
میان باطل و حق شیوه حقیقت را | بــــرای زندگیش اختیار کرد حسین | |
چه جذبهای است که جان و دل دو عالم را | ز مهر و عاطفهاش بیقرار کرد حسین | |
فراز نیزه سرش ماند و مهر تابان را | ز سرفرازی خود شرمسار کرد حسین | |
فدای همت مردانهاش که عالم را | ز جان نثاری خود هوشیار کرد حسین | |
اگر که رهرو اویی «نوید» عاشق باش | که هر چه داشت در این ره نثار کرد حسین |
منابع
طرحی نو در دانشنامه شعر عاشورایی، مرضیه محمدزاده، ج 2، ص: 1011-1012.