سید جعفر حلی‌

از ویکی حسین
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ مهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۶:۵۴ توسط T.ramezani (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «سیّد جعفر کمال الدّین حلّی نجفی شاعر شیعی، به سال 1277 ه. ق. در قریه‌ای در نزدیک...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

سیّد جعفر کمال الدّین حلّی نجفی شاعر شیعی، به سال 1277 ه. ق. در قریه‌ای در نزدیکی حلّه به نام قریه‌ی «سادة» متولد شد و در سال 1315 ه. ق. وفات یافت و در وادی السّلام نجف دفن شد. [۱]

سید جعفر در جوانی به نجف هجرت کرد، فقه و اصول را از آقا رضا همدانی و میرزا حسین خلیلی فراگرفت. از شاگردان برجسته‌ی فاضل شریبانی بود. وی در شعر دستی توانا داشت. پس از وفاتش برادرش سید هاشم اشعار وی را در دیوانی گرد آورد و به نام «سحر بابل و سجع البلابل» در صیدا به چاپ رسانده است (1331 ق). در طبع این کتاب شیخ محمد کاشف الغطا نیز دخالت داشته و مقدمه‌ای نیز بر آن نوشته است. این دیوان مشتمل بر مدایح و مراثی می‌باشد. [۲]


1- و تعطّل الفلک المدار کأنماهو قطبه و علیه کان یدور

2- فکأنما بیض الحدود بواسمابیض الخدود لها ابتسمن ثغور [۳]


1- فلک از گردش بازایستاد گویی که او (امام حسین (ع)) مرکز فلک بود و فلک به دور او می‌چرخید.

2- گویی شمشیرها به او تبسّم می‌کردند و زخم روی گونه‌ی سفید او نیز به شمشیرها لبخند می‌زد.


1- متقلّدین صوارما هندیّةمن عزمهم طبعت فلیس تکهم

2- إن أبرقت رعدت فرائص کلّ ذی‌بأس و أمطر من جوانبها الدّم

3- عبست وجوه القوم خوف الموت و العبّاس فیهم ضاحک یتبسم

4- قلب الیمین علی الشمال و غاص فی‌الأوساط یحصد بالرؤس و یحطم

5- و ثنی أبو الفضل الفوارس نکّصافرأوا أشدّ ثباتهم أن یهزموا

6- ما کرّ ذو بأس له متقدماإلا و فرّ و رأسه المتقدم [۴]


1- آنان (یاران امام حسین «ع») شمشیرهای هندی را حمایل کرده بودند و شمشیرهایشان از اراده‌ی آنها الهام گرفته بود. زیرا این شمشیرها مانند خود آنان خستگی نمی‌پذیرفت.

2- هنگامی‌که شمشیرهایشان برق می‌زد، قهرمانان نیرومند دشمن فریاد می‌زدند و می‌گریختند و پهلویشان دریده می‌شد.

3- دشمن از بیم مرگ چهره‌اش دژم بود و عبّاس (ع) در میان میدان تبسّم بر لب داشت.

4- از چپ و راست و قلب سپاه، نظم لشکر گسیخته شد و عبّاس (ع) آنان را درو می‌کرد و می‌کوبید.

5- او (عبّاس «ع») سواران را درهم کوبید و آنان را به عقب راند و آنها بالاترین استواری و پایداری خود را در فرار دیدند.

6- هیچ قهرمانی با او روبرو نشد مگر این‌که گریخت و هنگام گریز، سرش از تنش جلوتر می‌دوید.



منابع

دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌1، ص: 535.

پی نوشت

  1. همان؛ ص 101.
  2. اعیان الشیعه؛ ج 4، ص 97.
  3. ادب الطف؛ ج 8، ص 113.
  4. همان؛ ص 110 و 111.