خاکی شیرازی (م ۱۲۸۶ ه. ق) شاعر و درویش قرن سیزدهم هجرى بود.[۱]
خاکی شیرازی
|
نام اصلی
|
ملا محمدابراهیم قارى
|
زمینهٔ کاری |
شاعر
|
مرگ
|
۱۲۸۶ ه. ق
|
ملیت
|
ایرانی
|
جایگاه خاکسپاری
|
وادىالسلام
|
تخلص
|
خاکى
|
اثرگذاشته بر
|
شاعران عاشورایی قرن سیزدهم
|
آثار
از ملا محمدابراهیم قاری متخلص به خاکی شیرازی اشعار پراکندهاى در دو تذکره «حدیقةالشعراء» و «مرآةالفصاحه» به چاپ رسیدهاست که در سبک عراقى است و او از شیوه بیانى این سبک براى به تصویر کشیدن مطالبى که در نظر داشته استفاده کردهاست.
اشعار
شنیدهاید حسینى به ظلم گشت شهید |
|
ندیدهاید که چشم سپهر خون بارید |
شنیدهاید که کردند تیربارانش |
|
ندیدهاید به یاران و عترتش چه رسید |
شنیدهاید که از خون سر نمود وضو |
|
ندیدهاید که چون در سجود سر بخشید![۲] |
بند سوم دوازده بندى در مراثى سالار شهیدان
چون شهسوار عرصه میدان کربلا شد |
|
غوطهور به لجّه عمان کربلا |
بارید آسمان به زمین بس که سیل خون |
|
شد مهر و ماه غرقه طوفان کربلا |
شیرخدا به راحت[۳] و آلوده گرگ چرخ |
|
دندان به خون یوسف کنعان کربلا |
مسجد به دیر و سَبحه به زنّار شد بدل |
|
چون شد فسرده شمع شبستان کربلا |
از تندباد حادثه دوران به باد داد |
|
بشکفت هر گلى ز گلستان کربلا |
در جوى خون لالهعذاران سرو قد |
|
گردیده لالهزار بیابان کربلا |
غیر از سرشک حسرت و آب دل کباب |
|
آبى که زد بر آتش مهمان کربلا |
آل زنا غنوده بر اورنگ زرنگار |
|
و اندر خرابه پردهنشینان کربلا |
اى زادۀ زیاد، کجا مىرود زِ یاد |
|
ظلمى که از تو رفت به سلطان کربلا |
تا روز حشر لعنت حق بر یزید باد |
|
«هل من مَزید» نار بر او مزید باد![۴] |
|
مظلوم کربلا! سر و جانم فداى تو |
|
نبود به جان تو به سرم جز هواى تو |
هر صبح و شام و روز و شب و سال و ماه عمر |
|
چون نی نوا کنم ز غم نینواى تو[۵] |
رباعى
محبوب قلوب عالمین است حسین |
|
زینت ده بزم شور و شین است حسین |
امروز اگر نجات فردا طلبى |
|
مىدان به یقین همه حسین است حسین [۶] |
به کربلا ز نجف یا على! تعال تعال[۷] |
|
ببین به حال حسین و بر او بنال بنال |
مه محرمش از تشنگى چو ماه صیام |
|
بر او قتال حلال و حرام آب زلال! |
هزار و نهصد و پنجاه زخم بر بدنش |
|
نه سر عمامه نه تن سر ز ظلم اهل ضلال |
به پیشگاه خسان صفزنان نگر ز جفا |
|
سر برهنه و روى گشاده عترت و آل[۸] |
منابع
پی نوشت
- ↑ محمدابراهیم قاری متخلص به «خاکى» درویش و شاعر بود.
- ↑ همان، ص ۱۷۸.
- ↑ خاکى شیرازى از کجا دریافته است که امیرمومنان على(ع) در جریان مصائب و شهادت حضرت سیدالشهداء(ع) در امن و راحت و آسایش بودهاست؟! این شیوه سخن گفتن دور از ادب و خلاف واقع است. او مىتوانست بگوید: شیر خدا نبود که آلود گرگ چرخ دندان به خون یوسف کنعان کربلا شاعران آیینى ما باید بایدها و نبایدهاى شعر آیینى را دقیقا مراعات کنند و از اینگونه سخن گفتن بپرهیزند. [البته شاید منظور شاعر از «راحت»، همان غنودن به خواب مرگ و شهادت باشد.]
- ↑ تذکره مرآةالفصاحه، ص ۱۷۹.
- ↑ حدیقةالشعراء، ج ۱،ص ۵۲۳.
- ↑ همان
- ↑ در متن آمده: ز کربلا به نجف...
- ↑ در حاشیه نسخه، مولف با خط ریز و رنگ پریده نوشته: «باقى این مرثیه را حاجى ملا اسماعیل بلبل دارد، باید ان شاء اللّه گرفته شود.» (ر.ک: حدیقة الشعراء، ج ۱،ص ۵۲۳.)