حر بن یزید ریاحى
اطلاعات اصحاب امام حسین (ع) | |
---|---|
نام کامل | حر بن یزید ریاحی |
محل زندگی | کوفه |
وفات/شهادت | 61ق - کربلا |
نحوه وفات/شهادت | شهادت در رکاب امام حسین(ع) در روز عاشورا |
مدفن | عراق، کربلا |
از یاران | امام حسین(ع) |
فعالیتهای اجتماعی | جلوگیری از بازگشت امام حسین(ع) از عراق؛ توبه در روز عاشورا و آمدن به رکاب امام(ع) |
حُرّبن یزید ریاحى، فرمانده بخشى از سپاه عبیداللّه بن زیاد در واقعه کربلا، که به سبب ندامت از اقدام خود و پیوستن به امام حسین علیهالسلام، نزد شیعیان حرمتى خاص دارد. حرّ بن یزید بن ناجیة بن قَعْنَب بن عَتّاب بن حارث بن عمرو بن هَمّام به بنوریاح بن یربوع بن حَنْظَلَه، از تیرههاى قبیله تمیم*، منتسب است [۱] و ازاینرو، وى را ریاحى، یربوعى، حَنظَلى و تمیمى خواندهاند[۲]. خاندان حرّ در زمان جاهلیت و در دوره اسلام از بزرگان بودند[۳]. تاریخ تولد حرّ معلوم نیست؛ اگر گزارشهاى حاکى از حضور پسران وى در واقعه کربلا [۴] صحت داشته باشد، وى احتمالاً در سالهاى نخست هجرى به دنیا آمده است.درباره زندگى حرّ اطلاعات اندکى وجود دارد. وى در سال 60، یکى از شناخته شدهترین جنگاوران کوفه بود[۵]. در برخى منابع، به اشتباه، از وى با عنوان صاحب شُرطه عبیداللّه بن زیاد، حاکم کوفه، یاد شده است[۶]. با این حال، انتصاب وى به فرماندهى بخشى از سپاه اعزامى عبیداللّه بن زیاد [۷] براى مواجهه با امام حسین علیهالسلام [۸] و نیز انضباط نظامى و پایبندیاش به اجراى دقیق فرمانهاى حکومتى [۹]، حضور او را به عنوان صاحب منصبى نظامى [۱۰] در دستگاه حکومتى ابن زیاد تأیید میکند. این ظن به ویژه از آن رو تقویت میشود که وى ظاهراً با سیاست میانهاى نداشته و در هیچ منبعى از عقیده حرّ یا موضعگیرى سیاسیاش در اوضاع پرتنش کوفه در سال 60 سخنى به میان نیامده، فقط بلعمى، در روایتى قابل تردید، او را از شیعیانى دانسته است که تشیع خود را مخفى میکردند[۱۱].چون عبیداللّه بن زیاد از حرکت امام حسین به سوى عراق خبر یافت، حُصَین بن تمیم، صاحب شرطه کوفه، را به قادسیه فرستاد. حصین نیز حرّ را با هزار سپاهى، به منزله مقدمه سپاه، از قادسیه روانه کرد. امام حسین در ذی حُسُم با حرّ و سپاهش روبهرو شد[۱۲]. تصریح منابع بر آن است که حرّ نه براى جنگ بلکه صرفاً براى انتقال امام نزد ابنزیاد اعزام شده بود و ازاینرو با سپاهیانش رو در روى توقفگاه کاروان امام صفآرایى کرد [۱۳]. بهرغم این صفآرایى خصمانه، واکنش امام صلحآمیز بود، چنان که به یارانش دستور داد سپاهیان حرّ و اسبانشان را سیراب کنند. چون حرّ ابراز تمایل کرد که با یارانش در نماز به امام اقتدا کند، امام پذیرفت و متعاقبآ، با یادآورى مکاتبات و درخواستهاى مکرر کوفیان مبنى بر عزیمت امام به کوفه و در درست گرفتن زمام امور، تصریح کرد که چنانچه کوفیان از خواست خود پشیمان شدهاند، بازمیگردد. حرّ از وجود چنین مکاتباتى اظهار بیاطلاعى کرد و گفت که او و همراهانش در زمره نویسندگان نامهها نبودهاند و وى مأموریت دارد امام را به کوفه نزد ابنزیاد ببرد. چون امام با یاران خویش عزم بازگشت به مدینه نمود، حرّ ممانعت کرد و پیشنهاد نمود که امام راهى غیر از راه کوفه و مدینه در پیش گیرد تا وى بتواند از ابنزیاد کسب تکلیف کند. آنگاه امام حسین و یارانش در مسیر عُذیب و قادسیه حرکت کردند و حرّ نیز همراه آنان بود[۱۴].حرّ اگرچه مأمور جنگ نبود، از همان ابتدا احتمال وقوع درگیرى با امام حسین آزارش میداد و حتى گفتهاند به امام هشدار داد که اگر بجنگد حتمآ کشته خواهد شد، اما امام پاسخ داد که از مرگ و شهادت در راه خدا ترسى ندارد. در عذیب چهار تن از یاران امام از کوفه نزد حضرت رسیدند. حرّ قصد دستگیر کردن یا بازگرداندن آنان را داشت، اما امام مانع شد. آنان از وخامت اوضاع کوفه، کشته شدن قَیسبن مُسَهَّر صیداوى [۱۵] و آماده شدن سپاهى بزرگ براى جنگ با امام خبر دادند[۱۶]. از سوى دیگر، توافق حرّ با امام، در روز دوم محرّم [۱۷] پایان یافت؛ دو گروه به روستاى نینوا رسیده بودند که نامه ابنزیاد به دست حرّ رسید مبنى بر آنکه بر امام و یارانش سخت بگیرد و آنان را در زمینى بیآب و علف و بیحصار متوقف کند[۱۸]. حرّ، که در تنگنا قرار گرفته و پیک ابنزیاد به مراقبت و جاسوسى او گماشته شده بود، بهناچار کاروان امام را متوقف کرد و درخواست امام و یارانش را مبنى بر اردو زدن در روستاى نینوا [۱۹] در همان حوالى نپذیرفت. امام ناگزیر در کربلا [۲۰]، در نزدیکى رود فرات، اردو زد[۲۱].حرّ اگرچه اقدامى سختگیرانه کرد، اما رفتارش با امام محترمانه بود[۲۲]. وى، که همچنان به برقرارى صلح امید داشت، با رسیدن لشکر چند هزار نفرى عمربن سعد به کربلا و عزم کوفیان براى جنگ با امام حسین، شگفتزده شد[۲۳]. براى حرّ، که از شنیدن سخنان امام حسین سخت متأثر و منقلب شده بود[۲۴]، مشاهده عهدشکنى و جنگطلبى کوفیان، بیتوجهى آنان به خطابههاى مکرر امام [۲۵] و ممانعتشان از دسترسى امام و یارانش به آب، تردیدى باقى نگذاشت که دسیسهاى ناگوار در حال شکلگیرى است. ازاینرو، در تغییر جهتى آشکار، در روز دهم محرّم لشکرش را رها کرد و به امام حسین پیوست. گفتهاند که وى با حالى پریشان با امام مواجه شد و با اذعان به اینکه هرگز گمان نمیکرده است که کوفیان کار را به جنگ بکشانند، طلب بخشش کرد. امام برایش استغفار نمود و فرمود که تو در دنیا و آخرت آزادمرد هستى[۲۶].تغییر موضعِ این فرمانده ارشد سپاه ابنزیاد چنان شگفتآور بود که برخى در تبیین علت آن، به عواملى چون بشارت سروش غیبى به حرّ یا رؤیاى صادقه او متوسل شدهاند[۲۷]، که البته چنین وجهى، صرفنظر از صحت و سقم آن، از ارزش انتخاب حساس و دشوار حرّ نمیکاهد[۲۸]. برخى سخنان وى، در آستانه پیوستن به امام، نیز بر انتخابى بودن کار او صحه میگذارد، از جمله اینکه گفته بود خود را میان بهشت و جهنم مخیر میبینم و به خدا اگر پاره پارهام کنند و بسوزانند، چیزى را بر بهشت نمیگزینم[۲۹]. زمان توبه حرّ تا شهادت وى چندان به طول نینجامید. بنابر روایتى، حرّ از امام تقاضا کرد که چون نخستین کسى بوده که بر امام خروج کرده، امام اجازه دهد که نخستین مبارز و شهید باشد[۳۰]. وى بلافاصله پس از پیوستن به امام، راهى میدان نبرد شد و پس از گفتگوى دوباره و بینتیجه با عمربن سعد و ذکر سخنانى در تقبیح رفتار زشت کوفیان، رجزگویان با آنان جنگید و سرانجام، پس از چندین نوبت نبرد، به شهادت رسید[۳۱].بنابر برخى منابعِ متأخر، پسران و برادر و غلام حرّ نیز همزمان با حرّ به امام حسین پیوستند و در واقعه کربلا به شهادت رسیدند[۳۲]، اما این مطالب، به سبب اشاره نشدن به آنها در منابع متقدم، چندان درخور اعتماد نمینمایند.درباره اعقاب حرّ نیز اشاراتى در دست است. حمداللّه مستوفى [۳۳] بر آن است که خاندان مستوفیان قزوین، که وى به آن تعلق دارد، از اعقاب حرّبن یزید ریاحیاند[۳۴].به گفته امین[۳۵]، گروهى از قبیله حرّ، پس از واقعه کربلا، جسد وى را در مکانى دورتر از سایر شهدا به خاک سپردند. در قرن دهم، مزار حرّ شناخته شده بود و گفته شده است که شاهاسماعیل اول صفوى بقعهاى بر آن بنا نهاد[۳۶]. در دوره قاجار، مادر آقاخان محلاتى اقدام به تعمیر بقعه نمود و نیز صحنى قلعه مانند براى آن بنا نهاد تا، در مقابل خطر راهزنان، مأمنى براى زائران باشد[۳۷]. در 1325 حسینخان شجاعالسلطنه مرقد حرّ را بازسازى کرد و در 1330 سیدعبدالحسین کلیددار، ایوان آرامگاه او را مرمت کرد[۳۸]. امروزه این مزار، در چند کیلومترى بارگاه امام حسین[۳۹]، قرار دارد که بر آن قبه و بارگاهى برپاست[۴۰]، اما درباره صحت انتساب این مزار به حرّ تردید وجود دارد. برخى، ضمن رد این انتساب، برآناند که وى در کنار دیگر شهداى کربلا و در نزدیکى امام حسین مدفون است[۴۱]، لیکن به نظر سیدمحسن امین [۴۲] شهرت این مزار و تقید مردم به زیارت آن، غیرمستند نیست.
پیوند به بیرون
منابع
- ابناعثم کوفى، کتاب الفتوح، چاپ على شیرى، بیروت 1411/1991؛
- ابنبابویه، الامالى، قم 1417؛
- ابنجوزى، المنتظم فى تاریخ الملوک و الامم، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفى عبدالقادر عطا، بیروت 1412/1992؛
- ابنطاووس، مقتل الحسین علیهالسلام، المسمى باللهوف فى قتلى الطفوف، قم ] 1417[؛
- ابنعماد؛
- ابنکثیر، البدایة و النهایة، چاپ على شیرى، بیروت 1408/1988؛
- ابن کلبى، جَمْهَرة النسب، ج 1، چاپ ناجى حسن، بیروت 1407/1986؛
- ابننما، مُثیرُالاحزان، قم 1406؛
- ابنوردى، تاریخ ابنالوردى، نجف 1389/1969؛
- موفقبن احمد اخطب خوارزم، مقتل الحسین علیهالسلام للخوارزمى، چاپ محمد سماوى، ]قم[ 1381ش؛
- عبدالعلى ادیب الملک، سفرنامه ادیبالملک به عتبات (دلیل الزایرین)، چاپ مسعود گلزارى، تهران 1364ش؛
- امین؛
- احمدبن یحیى بلاذرى، انساب الاشراف، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق 1996ـ2000؛
- محمدبن محمد بلعمى، تاریخنامه طبرى، چاپ محمد روشن، تهران 1380ش؛
- لبیب بیضون، موسوعة کربلاء، بیروت 1427/2006؛
- نعمتاللّهبن عبداللّه جزایرى، الانوار النعمانیة، بیروت 1404/1984؛
- هادى حائرى خراسانى، القول السدید بشأن الحرّ الشهید، چاپ محمدتقى حسینى جلالى، نجف 1394/ 1974؛
- محمدحسین حسینى جلالى، خاک پاکان: تاریخ آرامگاههاى خاندان پیامبر علیهمالسلام و صحابه خاص آن، ترجمه قربانعلى اسماعیلى، مشهد 1380ش؛
- حمداللّه مستوفى، تاریخ گزیده؛
- ابوبکربن عبداللّه دوادارى، کنزالدرر و جامعالغرر، ج 4، چاپ گونهیل گراف و اریکاگلاسن، بیروت 1415/1994؛
- احمدبن داوود دینورى، الاخبار الطِّوال، چاپ عبدالمنعم عامر، مصر ]1379/ 1959[، چاپ افست بغداد ]بیتا.[؛
- محمد سماوى، اِبصارالعین فى انصارالحسین علیهالسلام، چاپ محمدجعفر طبسى، ]قم[ 1377ش؛
- محمدمهدى شمسالدین، انصار الحسین: دراسة عن شهداء ثورةالحسین، الرجال و الدلالات، ]بیروت[ 1401/1981؛
- طبرى، تاریخ (بیروت)؛ حسینبن على کاشفى، روضةالشهداء، چاپ محمد رمضانى، ]تهران[ 1341ش؛
- مسکویه؛
- محمدبن محمد مفید، الارشاد فى معرفة حججاللّه على العباد، قم 1413؛
- حسینبن محمدتقى نورى، لؤلؤ و مرجان: در آداب اهل منبر، تهران 1379ش؛
- عبداللّه بن اسعد یافعى، مرآةالجنان و عبرةالیقظان، بیروت 1417/1997.
پی نوشت
- ↑ ابنکلبى، ج 1، ص 213، 216؛ دوادارى، ج 4، ص 87، 89 نام وى را جَریربن یزید، یافعى، ج 1، ص 108 حارثبن یزید و ابنعماد، ج 1، ص 67 حرثبن یزید ذکر کردهاند که صحیح نیست.
- ↑ رجوع کنید به بلاذرى، ج 2، ص 472، 476، 489؛ دینورى، ص 249؛ طبرى، ج 5، ص 422.
- ↑ رجوع کنید به سماوى، ص 203.
- ↑ رجوع کنید به ادامه مقاله.
- ↑ رجوع کنید به طبرى، ج 5، ص 392، 427؛ ابنکثیر، ج 8، ص 195.
- ↑ رجوع کنید به ابن جوزى، ج 5، ص 335؛ ابنوردى، ج 1، ص 231.
- ↑ که از قبایل تمیم و همْدان بودند.
- ↑ طبرى، ج 5، ص 422.
- ↑ رجوع کنید به بلاذرى، ج 2، ص 473؛ دینورى، ص 252؛ طبرى، ج 5، ص 402ـ403.
- ↑ نه لزوماً صاحب شرطه.
- ↑ ج 4، ص 704.
- ↑ بلاذرى، ج 2، ص 472؛ طبرى، ج 5، ص400؛ قس مفید، ج 2، ص 69، 78؛ اخطب خوارزم، ج 1، ص 327، 330.
- ↑ رجوع کنید به بلاذرى، ج 2، ص 473؛ دینورى، ص 249ـ250؛ مفید، ج 2، ص80؛ اخطب خوارزم، ج 1، ص 332.
- ↑ بلاذرى، ج 2، ص 472ـ473؛ دینورى، ص 249ـ250؛ طبرى، ج 5، ص 402ـ403؛ مفید، ج 2، ص 78ـ80.
- ↑ فرستاده امام به کوفه.
- ↑ رجوع کنید به بلاذرى، ج 2، ص 473ـ474؛ طبرى، ج 5، ص 403ـ406؛ اخطب خوارزم، ج 1، ص 331ـ333.
- ↑ قس دینورى، ص :253 اول محرّم.
- ↑ دینورى، ص 251؛ طبرى، ج 5، ص408ـ 409؛ مفید، ج 2، ص 81ـ84؛ قس اخطب خوارزم، ج 1، ص 334.
- ↑ یا غاضریه یا شُفَیه/ سُقَیه.
- ↑ بنابر پارهاى روایات، نزدیک روستاى عَقْر.
- ↑ دینورى، ص 251ـ252؛ طبرى، همانجا؛ مفید، ج 2، ص 84؛ اخطب خوارزم، همانجا.
- ↑ حتى یک بار با اشاره به حرمت خاص فاطمه زهرا سلاماللّه علیها از پاسخگویى به امام احتراز کرد رجوع کنید به بلاذرى، ج 2، ص 473؛ طبرى، ج 5، ص 402.
- ↑ براى اطلاع از گفتگوى حرّ با عمربن سعد و پاسخ عمربن سعد مبنى بر برپایى جنگى هولناک رجوع کنید به مفید، ج 2، ص 99؛ اخطب خوارزم، ج 2، ص 12.
- ↑ رجوع کنید به اخطب خوارزم، همانجا.
- ↑ از اول تا دهم محرّم.
- ↑ رجوع کنید به بلاذرى، ج 2، ص 475ـ476، 479؛ طبرى، ج 5، ص 392، 422، 427ـ428؛ مفید، ج 2، ص100ـ101؛ اخطب خوارزم، ج 2، ص 12ـ13، قس ص 14، که جمله امام درباره حرّ را پس از کارزار وى میداند.
- ↑ رجوع کنید به ابنبابویه، ص 218؛ ابننما، ص 59؛ حائرى خراسانى، ص 96.
- ↑ نیز رجوع کنید به بیضون، ج 1، ص 678ـ 679، که تربیت صحیح حرّ را مؤثرترین عامل در تصمیمگیرى او دانسته است.
- ↑ براى اطلاع بیشتر رجوع کنید به بلاذرى، همانجا؛ مفید، ج 2، ص 99؛ اخطب خوارزم، ج 2، ص 12.
- ↑ رجوع کنید به ابناعثم کوفى، ج 5، ص 101؛ اخطب خوارزم، ج 2، ص 13.
- ↑ رجوع کنید به بلاذرى، ج 2، ص 476، 489، 494، 517؛ طبرى، ج 5، ص 428ـ429، 434ـ435، 437، 440ـ 441؛ مفید، ج 2، ص 102ـ104؛ نیز رجوع کنید به کربلا*، واقعه.
- ↑ رجوع کنید به اخطب خوارزم، ج 2، ص 13؛ کاشفى، ص281ـ282؛ حائرى خراسانى، ص120ـ 127؛ قس شمسالدین، ص 84ـ85.
- ↑ ص 811ـ812.
- ↑ درباره نسبت خاندان حرّ عاملى به حرّبن یزید رجوع کنید به حرّ عاملى*.
- ↑ ج 1، ص 613.
- ↑ رجوع کنید به جزایرى، ج 3، ص 265ـ266.
- ↑ ادیبالملک، ص 213.
- ↑ حسینى جلالى، ص 97.
- ↑ از سمت مغرب.
- ↑ امین، ج 4، ص 614؛ شمسالدین، ص 142.
- ↑ رجوع کنید به مفید، ج 2، ص 114، 126؛ نورى، ص 106.
- ↑ ج 1، ص 613.