عاشورا و سقیفه
دید جریانشناسانه در حوادث،ریشۀ حادثۀ عاشورا را در انحراف نخستین در رهبرى حکومت مىبیند که در«سقیفۀ بنى ساعده»اتفاق افتاد.اگر جمعى از امّت پیامبر، نیم قرن پس از رحلت رسول اللّه«ص»در کربلا فرزند رسول اللّه را شهید کردند،زمینۀ آن در حوادث گذشته و غصب خلافت و تصدّى آل ابو سفیان نسبت به حکومت اسلامى و کنار زدن ائمه از ولایت و رهبرى بود.از این رو در زیارت عاشورا کسانى لعن مىشوند که آغازگر ظلم بر اهل بیت پیامبر و بنیانگذار ستم به ذریّۀ رسول خدا«ص»بودند،و نیز کسانى که به آن ستم نخست راضى شدند،همکارى یا سکوت کردند و زمینهساز آن بودند،تا آنجا که براى جنگ با عترت پیامبر،تمکین کردند:«لعن اللّه امّة اسّست اساس الظلم و الجور علیکم اهل البیت و لعن اللّه امّة دفعتکم عن مقامکم و ازالتکم عن مراتبکم الّتى رتّبکم اللّه فیها و لعن اللّه امّة قتلتکم و لعن اللّه الممهّدین لهم بالتّمکین من قتالکم...».
در ماجراى کربلا،همۀ آنان که از آغاز،اهل بیت را از صحنۀ اجتماعى و سیاسى امّت کنار زدند و بر غصب حکومت اسلامى توطئه کردند،تا آنان که بر کشتن او گرد آمدند و همراهى و متابعت کردند،شریکند.این نکته در جاى دیگر زیارت عاشورا مطرح است:
«اللّهمّ العن اوّل ظالم ظلم حقّ محمّد و آل محمّد و آخر تابع له على ذلک،اللّهم العن العصابة الّتی جاهدت الحسین و شایعت و بایعت و تابعت على قتله،اللّهم العنهم جمیعا». [۱]
توطئه سقیفه،تلاشى از سوى شرک شکست خورده در جبهههاى بدر و احد و حنین بود،تا دوباره به سیادت جاهلى خود برسند و سفیانیان کوشیدند انتقام کشتههاى خود را از آل پیامبر،از طریق سلطه یافتن بر خلافت و تار و مار کردن بنى هاشم و عترت رسول بگیرند.طرح شورا و بیعت ساختگى سقیفه،ظاهرى فریبنده براى اعمال آن سیاست بود.
به قول نیّر تبریزى:
کانکه طرح بیعتِ شور افکند خود همانجا طرح عاشورا افکند چرخ در یثرب رها کرد از کمان تیر کاندر نینوا شد بر نشان [۲]
هواداران سقیفه،در سپاه کوفه بودند.امام حسین«ع»روز عاشورا با بدن مجروح،آنان را«شیعیان آل ابى سفیان»خطاب کرد که نه دین داشتند،نه حرّیت.ابن زیاد وقتى با سر بریدۀ حسین«ع»در طشت طلایى رو به رو شد،با چوبى که در دست داشت بر لبهاى آن سر مطهّر مىزد و مىگفت:«یوم بیوم بدر» [۳] یزید بن معاویه نیز پس از کشتن امام و سرمستى از پیروزى بر آن حضرت،در پیش چشم فرزندان او که به اسارت در کاخ او برده شده بودند،آرزو کرد که کاش نیاکان کشتهشدهاش در بدر،زنده بودند و به یزید مىگفتند دستت درد نکند.کشتن حسین«ع»و یارانش را در مقابل کشتههاى بدر دانست،منکر وحى و نزول جبرئیل شد و گفت اگر از آل احمد انتقام نگیرم،از نسل خندف نیستم... [۴]
حضرت زینب«ع»با خطاب«یا بن الطلقاء»به یزید،اشاره به نیکان مشرک او کرد،که در فتح مکّه،پیامبر آزادشان کرد،امام سجاد«ع»نیز به یزید گفت:جدّ من على بن ابى طالب، در جنگ بدر و احد و احزاب،پرچمدار رسول اللّه بود،امّا پدر و جدّ تو،پرچمدار کفّار بودند. [۵]کربلا،صحنۀ تجدید کینههاى مشرکان و منافقان بر ضدّ آل اللّه بود و همان قدرت سیاسى را که میراث رسول خدا بود و غاصبانه به دست دشمن افتاد،بر ضدّ عترت رسول به کار گرفتند و این از شگفتیهاى تاریخ است!سید الشهدا«ع»در خطابۀ خویش در عاشورا به سپاه کوفه چنین فرمود:شمشیرى را که ما به دستتان دادیم،علیه ما تیز کردید و به روى ما شمشیر کشیدید و آتشى را که بر دشمنان شما و ما افروخته بودیم،بر خود ما افروختید و با دشمنان خدا بر ضدّ اولیاء اللّه همدست شدید:«فشحذتم علینا سیفا کان فى ایدینا و حششتم علینا نارا اضرمناها على عدوّکم و عدوّنا...» [۶] و در نقل دیگر:«سللتم علینا سیفا فى رقابنا و حششتم علینا نار الفتن...فاصبحتم ألبا على اولیائکم و یدا علیهم لأعدائکم» [۷] آیا این همان سخن أبو بکر بن عربى نیست که حسین«ع»به شمشیر جدّش کشته شد«انّ حسینا قتل بسیف جدّه»؟ [۸]
تیرى را که عمر سعد،صبح عاشورا به سوى اردوى حسینى رها مىکند و تیرى را که حرمله بر گلوى على اصغر«ع»مىزند،تیرى نیست که در سقیفه رها شد و بر قلب پیامبر نشست؟و آیا آن تیر،بر حنجره اصغر نشست یا بر جگر دین فرود آمد؟چه خوب و عمیق دریافته و سروده است،مرحوم آیة اللّه کمپانى:
فما رماه اذ رماه حرمله و انّما رماه من مهّد له سهم اتى من جانب السّقیفه و قوسه على ید الخلیفه و ما اصاب سهمه نحر الصّبى بل کبد الدّین و مهجة النّبى [۹]
اگر واقعۀ شوم سقیفه نبود،هرگز جنایتهاى بعدى که اوج آن در عاشورا بود،پیش نمىآمد و مسیر تاریخ اسلام و شیعه به گونۀ دیگرى بود.
اگر پیمان مردم با«ولى»بود اگر پیوند با آل على بود نه فرمان نبى از یاد مىرفت نه رنج و زحمتش بر باد مىرفت نه زهرا کشته مىشد در جوانی نه مىشد خسته از این زندگانى نه خون دل نصیب مجتبى بود نه پرپر لالهها در کربلا بود نه زینب بذر غم مىکاشت در دل نه مىزد سر ز غم بر چوب محمل بقیع ما نه غمافزاى جان بود نه ویران و چنین بىسایهبان بود [۱۰]
جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، قم، معارف، ج1، ص 289-291.
- ↑ مفاتیح الجنان،زیارت عاشورا،ص 457.
- ↑ دیوان«آتشکده»،نیّر تبریزى،ص 59.
- ↑ بحار الأنوار،ج 45،ص 154.
- ↑ همان،ص 167،البدایة و النهایة،ج 8،ص 192(لیت اشیاخى ببدر شهدوا...).
- ↑ بحار الأنوار،ج 45،ص 135.
- ↑ مقتل الحسین،خوارزمى،ج 2،ص 6،مناقب،ج 4،ص 110،(با اندکى تفاوت در لفظ).
- ↑ بحار الأنوار،ج 45،ص 8،موسوعة کلمات الامام الحسین،ص 424.
- ↑ الامام الحسین،علائلى،ص 62.
- ↑ الأنوار القدسیّه،محمد حسین الغروى الاصفهانى،ص 99،(چاپ حیدریه).
- ↑ از مؤلف،در شعر«اهل بیت آفتاب».