رضا یزدان پناه
رضا یزدان پناه در سال 1337 ه. ش در شهرستان اهواز دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در آنجا گذراند و به علت از دست دادن پدر در کودکی و مادر در آغاز جوانی تحصیلات خود را رها کرد و به شغل کمک رانندگی روی آورد و ساکن شهرستان دورود شد. پس از پایان جنگ تحمیلی به شهرستان خمین رفت و در مرکز بهداشت آن شهرستان با سمت رانندهی آمبولانس به خدمت مشغول شد و در همین زمان به سرودن شعر پرداخت. شعرهای وی به صورت پراکنده در روزنامهها منتشر شده است، شعرهایش بیشتر در قالب غزل و مثنوی میباشد. او به غیر از شعر به نوشتن داستان و نثرهای ادبی علاقمند است و در حال حاضر با انجمن ادبی شهرستان خمین همکاری دارد. گزیدهی ادبیات معاصر شماره 97 در بر گیرندهی اشعار اوست.
روز واقعه:
در سایهی خورشید دشتی آتشین ماندهست | پشت سر او کهکشانی بر زمین ماندهست | |
یک پیکر و شوق هزاران نیزهی عاشق | از این غزل بازی به لبها آفرین ماندهست | |
ای کاروان، خورشید را تا شام، خواهی برد | از روز، روز واقعه تنها همین ماندهست | |
مهمانی خورشید و صحرا را مگر داغی | در سینههای مردم صحرانشین ماندهست | |
بر ما زمان آنسان نمیگردد که میگردید | یک لحظه تا آغاز روز واپسین ماندهست | |
ای تشنهی خورشید تا از اسب افتادی | شک کردهام بر هر که بر بالای زین ماندهست |
منابع
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1531.