ازرق‌ بن‌ حرث‌ صیداوی

از ویکی حسین
نسخهٔ تاریخ ‏۱۸ فوریهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۷:۰۸ توسط T.ramezani (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

فرمانده گروه‌ چهارصد نفره‌ از سوی عمربن سعد به سوی قبیله‌ بنی‌اسد.


در کربلا حبیب‌بن مُظاهر زمانی که کمی یاران امام را دید، عرض‌ کرد که‌ در این‌ منطقه‌ تیره‌ای‌ از بنی‌اسد زندگی‌ می‌کنند، اگر اجازه‌ می‌دهی‌ با آنان‌ صحبت‌ کنم‌ که‌ برای‌ یاری‌ شما به‌ کربلا بیایند.


امام‌ حسین(ع) موافقت‌کرد. حبیب‌ نیمه‌ شب‌ به‌ سوی‌ آنان‌ رفت‌. آنان‌ با او به‌ احترام‌ برخورد کردند. حبیب‌ گفت‌: شما را به‌ شرافت‌ و بزرگی‌ که‌ در روز بازپسین‌ خواهید داشت‌، می‌خوانم‌.


پسردختر پیامبر شما تنها و مظلوم‌ در بیابان‌ کربلا محاصره ‌شده‌ است‌. مردم‌ کوفه‌ او را دعوت‌ کردند تا یاری‌اش‌ کنند، در حالی‌ که‌ به‌سوی‌ آنان‌ آمده‌ است‌، او را رها کرده‌ و آماده‌‌اند با او بجنگند و او را به‌ قتل‌ برسانند. به‌ خداوند سوگند یاد می‌کنم‌ هر یک‌ از شما در کنار حسین(ع)‌ کشته شود، در برترین‌ جایگاهها در بهشت‌، دوست‌ و همنشین‌ محمد(ص) خواهد بود.


عبدالله‌بن‌ بشر از میان ‌جمع‌ برخاست‌ و گفت‌: من‌ این‌ درخواست‌ را می‌پذیرم‌. دیگران‌ نیز اعلام‌ کردند که‌ آماده‌اند از امام حسین (ع) حمایت‌ کنند. در میان‌ آنان‌ یکی‌ از جاسوسان‌ عبیدالله‌بن‌ زیاد به نام جبلةبن عمرو بود که‌ خبر را به‌ عمربن‌ سعد رساند. عمربن‌ سعد، ازرق‌بن‌ حرث‌ صیداوی‌ را در رأس‌ یک‌ گروه‌ چهار صد نفره‌ مسلح‌ فرستاد تا جلوی‌ آنان‌ را بگیرد. در نزدیکی ‌فرات‌ درگیری‌ پیش‌ آمد. قبیله‌ بنی‌اسد مجبور به‌ بازگشت‌ شدند. حبیب‌ آن‌چه‌ را رخ‌ داده‌ بود، به‌ اطلاع‌ امام رساند.[۱]


منبع

مرضیه محمدزاده، دوزخیان جاوید، نشر بصیرت، ص 163-164.

پی نوشت

  1. - انساب الاشراف، ج3، ص388؛ الفتوح، ج5، ص90-91؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج1، ص345-346.