آب

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو

در حادثۀ کربلا،آب و عطش لازم و ملزوم یکدیگرند. کاروان ابا عبد الله،کنار فرات فرود آمد،لیکن سپاه ابن سعد، فرات را به محاصره گرفت و آب را به روى امام حسین «ع» و اهل بیت و اصحابش بست و میان امام و آب فاصله انداختند تا هم زودتر حسین «ع» را به تسلیم وادارند و هم از خاندان رسالت انتقام بگیرند. به نقل مورّخان،از سه روز قبل از عاشورا با محاصرۀ فرات، خیمه‌گاه امام در مضیقۀ بى‌آبى قرار گرفت و کودکان اهل بیت را با دیدن رود فرات، تاب تحمّل عطش کمتر مى‌شد. منع آب از زنان و کودکان و افراد عادى (بویژه غیر نظامیان) در همۀ ادیان و مذاهب، غیر قانونى و عملى غیر انسانى است؛بویژه در اسلام.

سپاه اموى با بستن آب به روى یاران و فرزندان حسین «ع»،این کار خلاف شرع و مغایر با شرافت انسانى و جرم جنگى را مرتکب شدند و کسانى همچون مهاجر بن اوس، عمرو بن حجّاج و عبد اللّه بن حصین به این عمل مباهات مى‌کردند و زخم زبان مى‌زدند که: حسین!از این آب، درندگان و پرندگان مى‌خورند ولى تو حق ندارى از آن بچشى!

مسأله «آب» ،در ابعاد و صحنه‌هاى مختلف نهضت عاشورا مطرح است،از قبیل: فرات و نهر علقمه، مشک و عباس، کودکان و العطش، على اصغر و تیر حرمله، سقایى و علمدارى، سنگابخانه، آب خنک و سلام بر حسین، غسل زیارت، لبهاى تشنه، بستن آب در کربلا، مراسم طشت‌گذارى، مهریۀ فاطمه، برداشتن کام با آب فرات، سیراب کردن سپاه حرّ و...که دربارۀ هر کدام مى‌توانید به عنوان خاصّ آن در این فرهنگ مراجعه کنید.

تشنگى کودکان و شهادت حسین با لب تشنه از فرازهاى برجستۀ این حادثه است. وقتى امام سجاد «ع» نیز پیکر امام را دفن کرد، با انگشت روى قبر پدر نوشت: «هذا قبر الحسین بن على بن ابى طالب،الّذى قتلوه عطشانا».

از آب هم مضایقه کردند کوفیان

خوش داشتند حرمت مهمان کربلا

بودند دیو و دد همه سیراب و می مکید

خاتم ز قحط آب ، سلیمانِ کربلا[۱]

بسیار گریست تا که بی تاب شد ، آب

خون ریخت ز دیدگان و خوناب شد ، آب

از شدت تشنه کامی ات ، ای سقا

آن روز ز شرم روی تو آب شد ، آب[۲]

آب ، شرمنده ایثار علمدار تو شد

که چرا تشنه از او اینهمه بی باک گذشت

بود لب تشنه لبهای تو صد رود فرات

رود بی تاب ، کنار تو عطشناک گذشت

بر تو بستند اگر آب ، سواران سراب

دشت دریا شد و آب از سرافلاک گذشت[۳]

آب ، رمز طلب و تشنگی و الگوی عطشهای حیات بخش است و آنان که از آب هم استغنا و بی نیازی نشان می دهند و تشنگی را طالبند ، به آب حیات و سیرابی جان می رسند . به گفته مولانا :

آب کم جو تشنگی آور به دست

تا بجوشد آبت از بالا و پست

منبع

  • جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، قم، معارف، ج1، ص19-20.

پی نوشت

  1. محتشم کاشانی
  2. سهرابی نژاد
  3. نصرالله مردانی