قعقاع‌ بن‌ شور ذهلی

نسخهٔ تاریخ ‏۶ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۳۳ توسط Faraji (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

قَعقاع‌ بن‌ شور، از عمال و طرفداران عبیدالله‌ بن زیاد بود.

مشخصات فردی
نام کامل قَعقاع‌ بن‌ شور بن عمرو بن شیبان‌ بن ذهل‌ بن ثعلبه
نقش در واقعه کربلا

زندگینامه

قَعقاع‌ بن‌ شور بن عمرو بن شیبان‌ بن ذهل‌ بن ثعلبه، از قبیله بکر بن وائل است.[۱] اولین بار که از قَعقاع‌ بن‌ شور سخن به میان می‌آید، در زمان امام علی (ع) است. بنا به روایتی از ابوذر غفاری از قول پیامبر (ص): هر کس مرا ترک کند، خداوند را ترک گفته و هر کس علی (ع) را ترک گوید، مرا ترک گفته است. مرحوم ثقفی در ادامه می‌نویسد: یکی از کسانی که امام علی (ع) را ترک گفت و به معاویه پیوست و هم‌نشین او شد، قَعقاع‌ بن‌ شور بود.[۲]

در زمان امام علی (ع)

یاران امام علی (ع)، هنگام گرفتاری و یا تمایل به مال و منال دنیا با او مکر می‌کردند و مرتکب خیانت می‌شدند. یکی از آنان قَعقاع‌ بن‌ شور بود. امام علی (ع) در مورد او می‌فرماید: من قَعقاع‌ بن‌ شور را والی کسکر کردم. او در آنجا زنی اختیار کرد و صد هزار درهم مهریه به او داد. اگر آن زن کفو او بود که این مقدار مهریه برای او معین نمی‌کرد؛ او نیز فرار کرد و به معاویه پیوست.[۳]

در زمان زیاد بن ابیه

در زمان ولایت زیاد بن ابیه بر کوفه، در خدمت او بود. زمانی که زیاد بر ضد حُجر بن عَدی (مقتول 51) از سران قریش شهادت گرفت، قَعقاع‌ بن‌ شور نیز در زمره شهادت‌دهندگان بود.[۴]

نقش در هنگام قیام مسلم بن عقیل

در هنگام قیام مسلم‌ بن عقیل، او نقش تعیین‌کننده در پراکنده کردن مردم از اطراف مسلم داشت: هنگام قیام، مسلم‌ بن عقیل، عبدالرحمن‌ بن شریح شبامی را به مقابله با محمد بن اشعث فرستاد. ابن‌ اشعث چون کثرت آن جماعت را که به سویش می‌آمدند، دید، از جنگ کناره گرفت و عقب نشست. قَعقاع‌ بن‌ شور کسی را نزد محمد بن اشعث فرستاد که من از جانب عرا بر ابن‌ عقیل حمله برده‌ام، به من بپیوند، اما با حمله‌ای او نیز عقب نشست و به دارالاماره پناه برد.[۵] مسلم‌ بن عقیل دارالاماره را محاصره کرد. عبیدالله‌ بن زیاد چون‌ خود را گرفتار دید، از راه مکر و حیله وارد شد، او از بیست‌ تن‌ بزرگان‌ کوفه‌ که‌ گرد او را گرفته‌ بودند، تنی‌ چند را میان‌ مردم‌ فرستاد تا به ‌وسیله‌ زر و زور و تزویر جمعیت‌ را پراکنده‌ سازند. آنان‌ می‌دانستند مردم‌ بی‌تدبیر و آشوب‌گر را چگونه‌ می‌توان‌ از هیجان‌ باز داشت‌. یکی از این افراد سرشناس‌ قعقاع‌ بن‌ شور بود. او به میان مردم رفت و آنان را از حمله سپاهیان شام به کوفه ترساند.[۶] به این ترتیب در طی یک روز هجده‌ هزار نفر مردمی‌ که‌ بر سر جان‌ خود با مسلم‌ پیمان‌ بسته‌ بودند، از گرد او پراکنده شدند‌.[۷] پس از تلاش فراوان برای پیروزی عبیدالله‌ بن زیاد در کوفه، دیگر نامی از او برده نمی‌شود. ذهبی در میزان الاعتدال او را فردی ضعیف در حدیث می‌داند.[۸]

منبع

پی نوشت

  1. - الکامل مبرد، محمد، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره: 1376شمسی/ 1956 میلادی.، ج1، ص120؛ الغارات، ثقفی، ابراهیم بن محمد، چاپ جلال‌الدین محدث ارموی، تهران: 1355 شمسی.، ج2، ص899.
  2. - الغارات، ثقفی، ابراهیم بن محمد، چاپ جلال‌الدین محدث ارموی، تهران: 1355 شمسی.، ج2، ص521.
  3. - همان، ص532.
  4. - انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 میلادی.، ج5، ص263؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص269.
  5. - تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص370.
  6. - ر.ک : الاخبار الطوال، دینوری، ابوحنیفه احمدبن ‌داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: 1960 میلادی.، ص238-239؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص348-350؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، مسعودی، علی بن الحسین، چاپ باربیه دومنار و پاوه دوکورتی، پاریس: 1861-1877 میلادی.، ج2، ص252.
  7. - ر.ک : انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 میلادی.، ج2، ص336-338؛ الاخبار الطوال، دینوری، ابوحنیفه احمدبن ‌داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: 1960 میلادی.، ص238-239؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص348-350؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: 1395 قمری/ 1975 میلادی.، ج5، ص49-50.
  8. - الغارات، ثقفی، ابراهیم بن محمد، چاپ جلال‌الدین محدث ارموی، تهران: 1355 شمسی.(تعلیقات)، ج2، ص900.