محرم

از ویکی حسین
نسخهٔ تاریخ ‏۲۴ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۵:۲۸ توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها) (Admin صفحهٔ محرّم را به محرم منتقل کرد)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

نام نخستین ماه از ماههاى دوازده‌گانه قمرى.علّت نامگذارى این ماه به محرّم،آن بوده که در ایّام جاهلیّت،جنگ در این ماه را حرام مى‌دانستند و روز اوّل محرّم را اوّل سال قمرى قرار مى‌دادند.امّا بنى امیّه با ریختن خون سید الشهدا در این ماه و پدید آوردن حادثۀ کربلا،احترام ماه حرام را نگه نداشتند.امام رضا«ع»فرمود:در جاهلیّت،حرمت این ماه نگاه داشته مى‌شد و در آن نمى‌جنگیدند؛ولى در این ماه،خونهاى ما را ریختند و حرمت ما را شکستند و فرزندان و زنان ما را اسیر کردند و خیمه‌ها را آتش زدند و غارت کردند و حرمت پیامبر را دربارۀ ذرّیه‌اش رعایت نکردند. [۱] به گفتۀ سید حمیرى:

فى حرام من الشّهور احلّت حرمة اللّه و الحرام حرام [۲]

در دوّم ماه محرّم الحرام سال 61 هجرى،کاروان ابا عبد الله«ع»وارد کربلا شد و اردو زد.بتدریج بر سپاه کوفیان که آن حضرت را محاصره کرده بودند افزوده شد.روز نهم ماه محرم«تاسوعا»نام دارد و روز دهم آن«عاشورا»،روز شهادت سید الشهدا و یاران و فرزندانش در کربلاست.

از آنجا که ماه محرّم،یادآور حادثۀ کربلا و عاشوراست،فرا رسیدن آن دلها را پر از غم مى‌سازد و پیروان و شیفتگان امام حسین«ع»،از اوّل محرم،محافل و مجالسى را سیاهپوش کرده،به یاد آن امام شهید به عزادارى مى‌پردازند.محرم همچون عاشورا،رمز احیاى خاطرۀ حماسه‌هاى کربلاست و نقش این ماه در حفظ دستاوردهاى نهضت حسینى مهمّ است و در این ماه،سراسر کشورها و شهرهاى شیعه‌نشین،به یاد شهیدان کربلا اشک مى‌ریزند و از عاشوراییان درس مى‌گیرند.امام خمینى«ره»فرموده است:«محرّم،ماه نهضت بزرگ سید شهیدان و سرور اولیاء خداست که با قیام خود در مقابل طاغوت،تعلیم سازندگى و کوبندگى به بشر داد و راه فناى ظالم و شکستن ستمکار را به فدایى دادن و فدایى شدن دانست.» [۳]

خیز و جامه نیلى کن،روزگار ماتم شد دور عاشقان آمد،نوبت محرّم شد ماه خون گواه آمد،جوش اشک و آه آمد رایت سیاه آمد،کربلا مجسّم شد پاى خون دل واکن،دست موج پیدا کن رو به سوى دریا کن،ساحلى فراهم شد هر که رو به دریا کرد،آبروى ساحل شد خنده را ز خاطر برد،گریۀ محرّم شد [۴]




جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، قم، معارف، ج1، ص 405-406.

  1. بحار الأنوار،ج 46،ص 283 و 285،مناقب،ابن شهر آشوب،ج 4،ص 86.
  2. مناقب،ج 4،ص 86.
  3. صحیفۀ نور،ج 2،ص 11.
  4. گلواژه،ج 2،ص 130.