سید یعقوب ماهیدشتى: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
بهر شفاعت این همه خوارى به جان خرید ... بر طاق عرش نام بلندش مصورست | بهر شفاعت این همه خوارى به جان خرید ... بر طاق عرش نام بلندش مصورست | ||
خون خدا و بدر دُجى مهر مشرقین | خون خدا و بدر دُجى مهر مشرقین | گلبرگ ناز گلبن خیر النسا،حسین <ref>همان،ص 743.</ref> | ||
محمد علی مجاهدی، کاروان شعر عاشورا،زمزم هدایت، ج1، ص 318-319. | محمد علی مجاهدی، کاروان شعر عاشورا،زمزم هدایت، ج1، ص 318-319. |
نسخهٔ ۲۳ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۰:۰۷
زندگینامه
سید یعقوب ماهیدشتى فرزند سید ویس از سادات قمشه ماهیدشت کرمانشاه،«سیدى عزیز و نجیب و زاهد و متقى بوده.بسیارى از مردم کمال عقیدت به او داشته و دارند و از جملۀ اخیارش مىانگارند....مشار الیه شعر بسیار مىگفته،لیکن همه به زبان کردى،و فارسى بسیار کم مىگفته مگر گاهى به گفتن رباعى اقدام مىکرد...رحلتش در کرمانشاهان در سال 1292 ه.ق بوده-رحمة اللّه علیه...»
«...مذهب شیعه اثنى عشرى داشته و به عقیده نگارنده انتساب ایشان به سلسله«اهل حق» موردى ندارد،زیرا توجه به محل جغرافیایى زادگاه«سید»اهالى آنجا همه شیعه هستند و غور در اشعارش به ما این شناخت را مىدهد.
...دیوان سید یعقوب ماهیدشتى شامل نمونههایى از غزلیات،قصاید،مسمّطات،معما، رباعیات و مثنویات توسط محمد على سلطانى به خط خوشنویس ارجمند خانم فریبا مقصودى در سال 1363 به چاپ رسیده است.» [۱]
سبک شعرى
وى در سرودن شعر به زبان فارسى از سبک عراقى سود مىجسته و با دقیقههاى کلامى و فنون ادبى آشنایى کاملى داشته و در بدیههسرایى نیز مشهور بوده است.
دامنه تاثیر آثار عاشورایى
متاسفانه به دلیل دسترسى نداشتن به دیوان اشعار وى،سخن گفتن در این زمینه دشوار است، ولى با عنایت به منزلت شاعر در بین مردم طبعا آثار ماتمى او در آنان تاثیرگذار بوده و از مرثیه عاشورایى او که در باغ هزار گل آمده مىتوان دریافت که آثار ماتمى او از ساختار محکم و غناى محتوایى برخوردار بوده است.
برگزیده آثار عاشورایى
در باغ هزار گل یک رباعى و یک بند از ترکیببند عاشورایى او آمده است که عینا نقل مىکنیم:
«...گویا در مجلسى که به مناسبت عزاى سرور شهیدان حسین بن على-علیه السلام- برگزار شده،از سید مىخواهند که شعرى در خصوص آن مجلس بگوید.او نیز بداهه سرود:
رباعى
این طرفه سماور که به خود تاب دهد مىجوشد و از دو دیده سیلاب دهد در ماتم بیدستى عباس على سقّاى حسینیه شده آب دهد! [۲]»
مرثیه عاشورایى
باز این چه شورش است که عالم پرآذرست؟ جن چون بشر چو مَلَک خاک بر سرست باز این چه شیون است؟که در خیل قدسیان شور و نوا و غلغله در عرش اکبرست زین رستخیز عام که گردیده آشکار گویى قیام عرصه دیوان محشرست صاحب عزا:خدا و عزادار:ممکنات ماتمزده امام و به ماتم پیمبرست از اهل آسمان و زمین شرق تا به غرب بر هر کسى که مىنگرم دیدهاش ترست ماه محرم است وز قتل حسین یقین کو بر جهانیان و جهان جمله سرورست [۳] سبط نبى و زینت آغوش فاطمه سرو روان گلشن ساقى کوثرست
سلطان کشتگان بیابان ماریه ... سردار سروران دو صد پاره پیکرست
بهر شفاعت این همه خوارى به جان خرید ... بر طاق عرش نام بلندش مصورست
خون خدا و بدر دُجى مهر مشرقین | گلبرگ ناز گلبن خیر النسا،حسین [۴]
محمد علی مجاهدی، کاروان شعر عاشورا،زمزم هدایت، ج1، ص 318-319.