ابن یمین فریومدی: تفاوت میان نسخهها
T.ramezani (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «امیر فخر الدین محمود بن امیر یمین الدّین محمّد طغرایی شاعر فارسی زبان شیعی ک...» ایجاد کرد) |
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| ای دل ار خواهی گذر بر گلشن دار | {{ب| ای دل ار خواهی گذر بر گلشن دار البقا|جهد کن کز پای خود بیرون کنی خار هوی }} | ||
{{ب| ور نمیخواهی که پای از راه حق یکسو | {{ب| ور نمیخواهی که پای از راه حق یکسو نهی|دست زن در عُروة الوثقای شرع مصطفی }} | ||
{{ب| راه شرع مصطفی از مرتضی جو، زان که | {{ب| راه شرع مصطفی از مرتضی جو، زان که نیست|شهر علم مصطفی را در، به غیر از مرتضی }} | ||
{{ب| مرتضی را دان ولیّ اهل ایمان تا | {{ب| مرتضی را دان ولیّ اهل ایمان تا ابد|چون ز دیوان ابد دارد مثال «انّما» <ref>مثال انّما ... فرمان انّما ...: اشاره است به آیه 55 سورهی مائده: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ». بنا به نقل تفاسیر این آیه در شأن امام علی (ع) که در حال رکوع انگشتری خود را به سایل بخشید، آمده است. (ر. ک: الغدیر؛ ج 3، ص 156- 167).</ref> }} | ||
{{ب| غیر او را کس نزیبد از «سَلُونی» <ref>اشاره است به فرمایش علی (ع) که بارها فرمود: «سلونی قبل ان تفقدونی» از من بپرسید پیش از آن که از میان شما بروم و مرا از دست بدهید. (منتهی الآمال، باب سوم ص 7).</ref> دم | {{ب| غیر او را کس نزیبد از «سَلُونی» <ref>اشاره است به فرمایش علی (ع) که بارها فرمود: «سلونی قبل ان تفقدونی» از من بپرسید پیش از آن که از میان شما بروم و مرا از دست بدهید. (منتهی الآمال، باب سوم ص 7).</ref> دم زدن|زان که او داناست ما فوق السموات العُلا <ref> اشاره است به فرمایش مولی علی (ع): «ایّها النّاس سلونی قبل ان تفقدونی ملانا بطریق السّماء اعلم منّی یطرق الأرض» (خطبه 231، ص 751 نهج البلاغه؛ چاپ فیض الاسلام).</ref> }} | ||
{{ب| خلعت با زیب وزین «انت منّی» <ref>اشاره است به حدیث منزلت که رسول اکرم (ص) به علی (ع) فرمود: انت منّی بمنزلة هارون من موسی الّا انّه لا نبیّ بعدی». ای علی تو نسبت به من به منزلهی هارون نسبت به موسی هستی، جز آن که بعد از من پیامبری نیست.</ref> کس | {{ب| خلعت با زیب وزین «انت منّی» <ref>اشاره است به حدیث منزلت که رسول اکرم (ص) به علی (ع) فرمود: انت منّی بمنزلة هارون من موسی الّا انّه لا نبیّ بعدی». ای علی تو نسبت به من به منزلهی هارون نسبت به موسی هستی، جز آن که بعد از من پیامبری نیست.</ref> کس نیافت|از نبیِ الّا علی کو داشت فرّ انبیا }} | ||
{{ب| در سخا بود از دل و دستش خجل دریا و | {{ب| در سخا بود از دل و دستش خجل دریا و کوه|این سخن دارد مصدّق هر که خواند «هَلْ أَتی» <ref>هل اتی: سوره دهر یا انسان، به اتفاق اکثر مفسران دربارهی حضرت علی (ع) و خاندانش نازل شده است و آن، اشاره است به وفای نذر و اطعام مسکین و یتیم و اسیر. (ر. ک: زمخشری؛ کشّاف ذیل سورهی دهر).</ref> }} | ||
{{ب| بعد ازو در راه دین گر پیشوا خواهی | {{ب| بعد ازو در راه دین گر پیشوا خواهی گرفت|بهتر از اولاد معصومش نیابی پیشوا }} | ||
{{ب| کیستند اولاد او، اوّل حسن و آن گه | {{ب| کیستند اولاد او، اوّل حسن و آن گه حسین|آن که ایشان را نبی فرمود امام و مقتدا }} | ||
{{ب| بندهی این هر دو مخدومیم در دیوان | {{ب| بندهی این هر دو مخدومیم در دیوان شرع|میکنم ثابت به حکم مصطفی این مدّعا }} | ||
{{ب| از نبی «من کنت مولا» چون که تشریف علی | {{ب| از نبی «من کنت مولا» چون که تشریف علی است|از طریق ارثشان بس بندگان باشیم ما }} | ||
{{ب| بعد از ایشان مقتدا سجّاد و آن گه باقر | {{ب| بعد از ایشان مقتدا سجّاد و آن گه باقر است|چون گذشتی جعفر و موسی و سبط او رضا }} | ||
{{ب| پس تقی آنگه نقی آن گه امام عسگری | {{ب| پس تقی آنگه نقی آن گه امام عسگری است|بعد از آن مهدی کزو گیرد جهان نور و صفا }} | ||
{{ب| کردگارا جان پاک هر یکی زین جمع | {{ب| کردگارا جان پاک هر یکی زین جمع را|از کرم در صدر فردوس برین ده متکا }} | ||
{{ب| بخشش ای دل زین بزرگان جوکه هریک | {{ب| بخشش ای دل زین بزرگان جوکه هریک بودهاند|دُرّ دریای فتوّت گوهر کان سخا }} | ||
{{ب| پیروی کن گر نجات مخلصانت | {{ب| پیروی کن گر نجات مخلصانت آرزوست|هرکه را با خاندان عصمت آمد «انتما» <ref>انتما: نسبت دادن، باز بستن.</ref> }} | ||
{{ب| در طریق دین به هرکس اقتدا، فرهنگ | {{ب| در طریق دین به هرکس اقتدا، فرهنگ نیست|گر کنی باری به معصومان کن ای دل اقتدا <ref>دیوان اشعار ابن یمین فریومدی؛ ص 8.</ref> }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| شنیدم ز گفتارِ | {{ب| شنیدم ز گفتارِ کارآگهان|بزرگان گیتی، کهان و مهان }} | ||
{{ب| که با پیغمبر پاک والا | {{ب| که با پیغمبر پاک والا نسب|محمّد سرِ سروران عرب }} | ||
{{ب| چنین گفت روزی به اصحاب | {{ب| چنین گفت روزی به اصحاب خود|به خاصان درگاه و احباب خود }} | ||
{{ب| که چون روز محشر درآید | {{ب| که چون روز محشر درآید همی|خلایق سوی محشر آید همی }} | ||
{{ب| منادی برآید به هفت | {{ب| منادی برآید به هفت آسمان|که ای اهل محشر کران تا کران }} | ||
{{ب| زن و مرد چشمان به هم | {{ب| زن و مرد چشمان به هم برنهید|دل از رنج گیتی به هم برنهید }} | ||
{{ب| که خاتون محشر گذر | {{ب| که خاتون محشر گذر میکند|ز آب مژه خاک تر میکند }} | ||
{{ب| یکی گفت کای پاکِ بیکین و | {{ب| یکی گفت کای پاکِ بیکین و خشم|زنان از که پوشند باری دو چشم؟ }} | ||
{{ب| جوابش چنین داد دارای | {{ب| جوابش چنین داد دارای دین|که بر جان پاکش هزار آفرین }} | ||
{{ب| که فردا که چون بگذرد | {{ب| که فردا که چون بگذرد فاطمه|ز غم جَیب جان بردَرَد فاطمه }} | ||
{{ب| ندارد کسی طاقت | {{ب| ندارد کسی طاقت دیدنش|ز بس گریه و سوز نالیدنش }} | ||
{{ب| به یک دوش او بر، یکی | {{ب| به یک دوش او بر، یکی پیرهن|به زهر آب آلوده بهر حسن }} | ||
{{ب| ز خون حسینش به دوش | {{ب| ز خون حسینش به دوش دگر|فرو هشته آغشته دستار سر }} | ||
{{ب| بدینسان رود خسته تا پای | {{ب| بدینسان رود خسته تا پای عرش|بنالد به درگاه دادار عرش }} | ||
{{ب| بگوید که خون دو والا | {{ب| بگوید که خون دو والا گهر|ازین ظالمان هم تو خواهی مگر }} | ||
{{ب| ستم، کس ندیدهست ازین | {{ب| ستم، کس ندیدهست ازین بیشتر|بده داد من چون تویی دادگر }} | ||
{{ب| کند یاد سوگند یزدان | {{ب| کند یاد سوگند یزدان چنان|به دوزخ کنم بندشان جاودان }} | ||
{{ب| چه بد طالع آن ظالم زشت | {{ب| چه بد طالع آن ظالم زشت خوی|که خصمان شوندش شفیعان اوی <ref>مضمون این بیت است: ویل لمن شفعائه خصمائهو الصّور فی یوم القیامة ینفخ .</ref> }} | ||
{{ب| الا ای خردمند پاکیزه | {{ب| الا ای خردمند پاکیزه رای|به نفرین ایشان زبان برگشای }} | ||
{{ب| و زان تو ز یزدان جان | {{ب| و زان تو ز یزدان جان آفرین|بیابی جزای بهشت برین <ref>دیوان اشعار ابن یمین فریومدی.</ref> }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
نسخهٔ ۲۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۰:۳۳
امیر فخر الدین محمود بن امیر یمین الدّین محمّد طغرایی شاعر فارسی زبان شیعی که در حدود سال 685 ه ق. در قریهی «فریومد» از ولایت جوین خراسان زاده شد. پدرش از ترکستان به فریومد از توابع سبزوار کوچ کرد، وی در دستگاه وزیر خراسان مکانتی داشت و از استادان نظم و نثر زمان خویش بود. این یمین که پروردهی چنین پدر فاضلی بود از سالهای جوانی به سرودن شعر پرداخت. ابن یمین شاعری متوسط است و پیروی از طریقهی انوری میکند و جز در چند قطعهی معروف، قصاید و غزلهای او از تکلف و تعسف خالی نیست. اما او را میتوان یکی از بزرگان قطعهسرای ایران نامید. هنرش در سرودن قطعات اخلاقی و اجتماعی سودمند است. و در زمرهی شاهکارهای ادب فارسی به شمار میروند و از این جهت مشهور شده است. روزگار ابن یمین بسیار پرآشوب بود که یک بار نیز به اسارت او انجامید. ابن یمین در عهد سلطان محمّد خدا بنده در خراسان مورد عنایت وزیر دانشمندش خواجه علاء الدّین محمد بود. و در ابتدا مدّاحی طغا تیمور میکرد، سپس به خدمت سربداران پیوست. در جنگی که میان امیر وجیه الدّین مسعود سربداری و ملک معزّ الدّین روی داد، دیوان ابن یمین به غارت رفت. امّا او آنچه از اشعارش در نزد دیگران بود فراهم آورد و شاید چیزی هم بر آن افزوده باشد. اکنون نسخهی کامل آن در کتابخانه مرکزی مجلس موجود میباشد. ابن یمین را شیعی مذهب و هوادار اهل بیت (ع) دانستهاند. قصایدی در ستایش ائمه اطهار (ع) بالاخص امام علی (ع) دارد و از نخستین شعرایی است که مرثیههایی در سوگ شهدای کربلا سروده است. او در پایان عمر به زادگاه خود بازگشت و انزوا اختیار نمود. و سرانجام به سال 769 هجری در سن هشتاد سالگی در همان قریه درگذشت، و در مقبرهی پدر شاعرش مدفون گردید. [۱]
قصیده: توسّل به حضرت رسول اکرم (ص) و اولاد طاهرینش (ع):
ای دل ار خواهی گذر بر گلشن دار البقا | جهد کن کز پای خود بیرون کنی خار هوی | |
ور نمیخواهی که پای از راه حق یکسو نهی | دست زن در عُروة الوثقای شرع مصطفی | |
راه شرع مصطفی از مرتضی جو، زان که نیست | شهر علم مصطفی را در، به غیر از مرتضی | |
مرتضی را دان ولیّ اهل ایمان تا ابد | چون ز دیوان ابد دارد مثال «انّما» [۲] | |
غیر او را کس نزیبد از «سَلُونی» [۳] دم زدن | زان که او داناست ما فوق السموات العُلا [۴] | |
خلعت با زیب وزین «انت منّی» [۵] کس نیافت | از نبیِ الّا علی کو داشت فرّ انبیا | |
در سخا بود از دل و دستش خجل دریا و کوه | این سخن دارد مصدّق هر که خواند «هَلْ أَتی» [۶] | |
بعد ازو در راه دین گر پیشوا خواهی گرفت | بهتر از اولاد معصومش نیابی پیشوا | |
کیستند اولاد او، اوّل حسن و آن گه حسین | آن که ایشان را نبی فرمود امام و مقتدا | |
بندهی این هر دو مخدومیم در دیوان شرع | میکنم ثابت به حکم مصطفی این مدّعا | |
از نبی «من کنت مولا» چون که تشریف علی است | از طریق ارثشان بس بندگان باشیم ما | |
بعد از ایشان مقتدا سجّاد و آن گه باقر است | چون گذشتی جعفر و موسی و سبط او رضا | |
پس تقی آنگه نقی آن گه امام عسگری است | بعد از آن مهدی کزو گیرد جهان نور و صفا | |
کردگارا جان پاک هر یکی زین جمع را | از کرم در صدر فردوس برین ده متکا | |
بخشش ای دل زین بزرگان جوکه هریک بودهاند | دُرّ دریای فتوّت گوهر کان سخا | |
پیروی کن گر نجات مخلصانت آرزوست | هرکه را با خاندان عصمت آمد «انتما» [۷] | |
در طریق دین به هرکس اقتدا، فرهنگ نیست | گر کنی باری به معصومان کن ای دل اقتدا [۸] |
شنیدم ز گفتارِ کارآگهان | بزرگان گیتی، کهان و مهان | |
که با پیغمبر پاک والا نسب | محمّد سرِ سروران عرب | |
چنین گفت روزی به اصحاب خود | به خاصان درگاه و احباب خود | |
که چون روز محشر درآید همی | خلایق سوی محشر آید همی | |
منادی برآید به هفت آسمان | که ای اهل محشر کران تا کران | |
زن و مرد چشمان به هم برنهید | دل از رنج گیتی به هم برنهید | |
که خاتون محشر گذر میکند | ز آب مژه خاک تر میکند | |
یکی گفت کای پاکِ بیکین و خشم | زنان از که پوشند باری دو چشم؟ | |
جوابش چنین داد دارای دین | که بر جان پاکش هزار آفرین | |
که فردا که چون بگذرد فاطمه | ز غم جَیب جان بردَرَد فاطمه | |
ندارد کسی طاقت دیدنش | ز بس گریه و سوز نالیدنش | |
به یک دوش او بر، یکی پیرهن | به زهر آب آلوده بهر حسن | |
ز خون حسینش به دوش دگر | فرو هشته آغشته دستار سر | |
بدینسان رود خسته تا پای عرش | بنالد به درگاه دادار عرش | |
بگوید که خون دو والا گهر | ازین ظالمان هم تو خواهی مگر | |
ستم، کس ندیدهست ازین بیشتر | بده داد من چون تویی دادگر | |
کند یاد سوگند یزدان چنان | به دوزخ کنم بندشان جاودان | |
چه بد طالع آن ظالم زشت خوی | که خصمان شوندش شفیعان اوی [۹] | |
الا ای خردمند پاکیزه رای | به نفرین ایشان زبان برگشای | |
و زان تو ز یزدان جان آفرین | بیابی جزای بهشت برین [۱۰] |
منابع
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 733-775.
پی نوشت
- ↑ گنجینه نیاکان؛ ص 871. لغت نامه دهخدا.
- ↑ مثال انّما ... فرمان انّما ...: اشاره است به آیه 55 سورهی مائده: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ». بنا به نقل تفاسیر این آیه در شأن امام علی (ع) که در حال رکوع انگشتری خود را به سایل بخشید، آمده است. (ر. ک: الغدیر؛ ج 3، ص 156- 167).
- ↑ اشاره است به فرمایش علی (ع) که بارها فرمود: «سلونی قبل ان تفقدونی» از من بپرسید پیش از آن که از میان شما بروم و مرا از دست بدهید. (منتهی الآمال، باب سوم ص 7).
- ↑ اشاره است به فرمایش مولی علی (ع): «ایّها النّاس سلونی قبل ان تفقدونی ملانا بطریق السّماء اعلم منّی یطرق الأرض» (خطبه 231، ص 751 نهج البلاغه؛ چاپ فیض الاسلام).
- ↑ اشاره است به حدیث منزلت که رسول اکرم (ص) به علی (ع) فرمود: انت منّی بمنزلة هارون من موسی الّا انّه لا نبیّ بعدی». ای علی تو نسبت به من به منزلهی هارون نسبت به موسی هستی، جز آن که بعد از من پیامبری نیست.
- ↑ هل اتی: سوره دهر یا انسان، به اتفاق اکثر مفسران دربارهی حضرت علی (ع) و خاندانش نازل شده است و آن، اشاره است به وفای نذر و اطعام مسکین و یتیم و اسیر. (ر. ک: زمخشری؛ کشّاف ذیل سورهی دهر).
- ↑ انتما: نسبت دادن، باز بستن.
- ↑ دیوان اشعار ابن یمین فریومدی؛ ص 8.
- ↑ مضمون این بیت است: ویل لمن شفعائه خصمائهو الصّور فی یوم القیامة ینفخ .
- ↑ دیوان اشعار ابن یمین فریومدی.