عطار نیشابوری‌: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «فرید الدّین ابو حامد محمّد بن ابی بکر ابراهیم بن اسحق نیشابوری متخلص به «عطّ...» ایجاد کرد)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۹: خط ۱۹:


{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب| امامی کآفتاب خافقین <ref>خافقین: کناره عالم، مشرق و مغرب.</ref> است‌امام از ماه تا ماهی، حسین است }}
{{ب| امامی کآفتاب خافقین <ref>خافقین: کناره عالم، مشرق و مغرب.</ref> است‌|امام از ماه تا ماهی، حسین است }}


{{ب| چو خورشیدی جهان را خسرو آمدکه نُه معصوم پاکش، پس رو آمد }}
{{ب| چو خورشیدی جهان را خسرو آمد|که نُه معصوم پاکش، پس رو آمد }}


{{ب| چو آن خورشید اصل خاندان است‌به مهرش نُه فَلک از پی روان است }}
{{ب| چو آن خورشید اصل خاندان است‌|به مهرش نُه فَلک از پی روان است }}


{{ب| چراغ آسمان مکرمت بودجهان علم و بحر معرفت بود }}
{{ب| چراغ آسمان مکرمت بود|جهان علم و بحر معرفت بود }}


{{ب| به همّت هر دو عالم کم گرفته‌ولی نورش همه عالم گرفته }}
{{ب| به همّت هر دو عالم کم گرفته‌|ولی نورش همه عالم گرفته }}


{{ب| رخ او بود خورشید الهی‌شب تاریک، مویش از سیاهی }}
{{ب| رخ او بود خورشید الهی‌|شب تاریک، مویش از سیاهی }}


{{ب| کسی کو آفتاب و شب به هم خواست‌حسن آن از حسین آمد به هم راست }}
{{ب| کسی کو آفتاب و شب به هم خواست‌|حسن آن از حسین آمد به هم راست }}


{{ب| امام ده و دو حق کرد قسمت‌که هر یک پرده‌یی سازد ز عصمت }}
{{ب| امام ده و دو حق کرد قسمت‌|که هر یک پرده‌یی سازد ز عصمت }}


{{ب| ده و دو پرده زان آمد پدیدارحسینی بود امّا پرده‌یی زار }}
{{ب| ده و دو پرده زان آمد پدیدار|حسینی بود امّا پرده‌یی زار }}


{{ب| ببرد این راه او گر مبتلا بودولی خونریز او در کربلا بود }}
{{ب| ببرد این راه او گر مبتلا بود|ولی خونریز او در کربلا بود }}


{{ب| اگر هستی تو اهل پرده‌ی رازازین پرده به زاری می‌ده آواز }}
{{ب| اگر هستی تو اهل پرده‌ی راز|ازین پرده به زاری می‌ده آواز }}


{{ب| بسی خون کرده‌اند اهل ملامت‌ولی این خون نخسبد تا قیامت }}
{{ب| بسی خون کرده‌اند اهل ملامت‌|ولی این خون نخسبد تا قیامت }}


{{ب| هر آن خونی که بر روی زمانه‌ست‌برفت از چشم و این خون جاودانه‌ست }}
{{ب| هر آن خونی که بر روی زمانه‌ست‌|برفت از چشم و این خون جاودانه‌ست }}


{{ب| چو ذات آفتابش جاودان بودز خون او شفق باقی از آن بود }}
{{ب| چو ذات آفتابش جاودان بود|ز خون او شفق باقی از آن بود }}


{{ب| چو آن خورشید دین شد ناپدیداردر آن خون چرخ می‌گردد چو پرگار <ref> خسرو نامه؛ ص 25.</ref> }}
{{ب| چو آن خورشید دین شد ناپدیدار|در آن خون چرخ می‌گردد چو پرگار <ref> خسرو نامه؛ ص 25.</ref> }}


{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
خط ۵۸: خط ۵۸:


{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب| کیست حق را و پیمبر را ولی‌آن حسن سیرت، حسین بن علی }}
{{ب| کیست حق را و پیمبر را ولی‌|آن حسن سیرت، حسین بن علی }}


{{ب| آفتاب آسمان معرفت‌آن محمّد صورت و حیدر صفت }}
{{ب| آفتاب آسمان معرفت‌|آن محمّد صورت و حیدر صفت }}


{{ب| نُه فلک را تا ابد مخدوم بودز آنکه او سلطان ده معصوم بود }}
{{ب| نُه فلک را تا ابد مخدوم بود|ز آنکه او سلطان ده معصوم بود }}


{{ب| قرّة العین آن امام مجتبی‌شاهد زهرا شهید کربلا }}
{{ب| قرّة العین آن امام مجتبی‌|شاهد زهرا شهید کربلا }}


{{ب| تشنه او را دشنه آغشته به خون‌نیم کشته گشته، سرگشته به خون }}
{{ب| تشنه او را دشنه آغشته به خون‌|نیم کشته گشته، سرگشته به خون }}


{{ب| آن چنان سر را که بُرَّد؟ ای دریغ!کآفتاب از درد آن شد زیر میغ }}
{{ب| آن چنان سر را که بُرَّد؟ ای دریغ!|کآفتاب از درد آن شد زیر میغ }}


{{ب| گیسوی او تا به خون آلوده شدخون گردون از شفق پالوده شد }}
{{ب| گیسوی او تا به خون آلوده شد|خون گردون از شفق پالوده شد }}


{{ب| کی کنند این کافران با این همه؟کو محمّد؟ کو علی؟ کو فاطمه؟  }}
{{ب| کی کنند این کافران با این همه؟|کو محمّد؟ کو علی؟ کو فاطمه؟  }}


{{ب| صد هزاران جان پاک انبیاءصف زده بینم به خاک کربلا }}
{{ب| صد هزاران جان پاک انبیاء|صف زده بینم به خاک کربلا }}


{{ب| در تموز کربلا تشنه جگرسر بریدندش چه باشد زین بتر }}
{{ب| در تموز کربلا تشنه جگر|سر بریدندش چه باشد زین بتر }}


{{ب| با جگر گوشه‌ی پیمبر این کنندو انگهی دعویّ داد و دین کنند }}
{{ب| با جگر گوشه‌ی پیمبر این کنند|و انگهی دعویّ داد و دین کنند }}


{{ب| کفرم آید هر که این را دین شمردقطع باد از بُن ز فانی کین شمرد }}
{{ب| کفرم آید هر که این را دین شمرد|قطع باد از بُن ز فانی کین شمرد }}


{{ب| هر که در رویی چنین آورد تیغ‌لعنتم از حق بدو آید دریغ }}
{{ب| هر که در رویی چنین آورد تیغ‌|لعنتم از حق بدو آید دریغ }}


{{ب| کاشکی ای من سگ هندوی <ref>هندو: پاسبان، نگهبان.</ref> اوکمترین سگ بودمی در کوی او }}
{{ب| کاشکی ای من سگ هندوی <ref>هندو: پاسبان، نگهبان.</ref> او|کمترین سگ بودمی در کوی او }}


{{ب| یا در آن تشویر <ref> تشویر: آشفتگی و شرم و پریشانی «شور و اضطراب».</ref> آبی گشتمی‌در جگر او را شرابی گشتمی <ref> مصیبت نامه؛ ص 37.</ref> }}
{{ب| یا در آن تشویر <ref> تشویر: آشفتگی و شرم و پریشانی «شور و اضطراب».</ref> آبی گشتمی‌|در جگر او را شرابی گشتمی <ref> مصیبت نامه؛ ص 37.</ref> }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}




{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب| ای گوهر کان فضل و دریای علوم‌وز رای تو درّ درج گردون منظوم }}
{{ب| ای گوهر کان فضل و دریای علوم‌|وز رای تو درّ درج گردون منظوم }}


{{ب| بر هفت فلک ندید و بر هشت بهشت‌نُه چرخ چو تو پیش رو ده معصوم <ref> شرح احوال عطّار؛ ص 61 به نقل از رباعی مختار نامه در مدح امام حسین (ع).</ref> }}
{{ب| بر هفت فلک ندید و بر هشت بهشت‌|نُه چرخ چو تو پیش رو ده معصوم <ref> شرح احوال عطّار؛ ص 61 به نقل از رباعی مختار نامه در مدح امام حسین (ع).</ref> }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}




{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب| ز مشرق تا به مغرب گر امام است‌علی و آل او ما را تمام است }}
{{ب| ز مشرق تا به مغرب گر امام است‌|علی و آل او ما را تمام است }}


{{ب| گرفته این جهان وصف سِنانش‌گذشته ز آن جهان وصف سه نانش <ref>مقصود سه قرص نان است که در سه شب متوالی به فقیر و مسکین و اسیر بخشید.</ref> }}
{{ب| گرفته این جهان وصف سِنانش‌|گذشته ز آن جهان وصف سه نانش <ref>مقصود سه قرص نان است که در سه شب متوالی به فقیر و مسکین و اسیر بخشید.</ref> }}


{{ب| چو در سرّ عطا اخلاص او راست‌سه نان را هفده آیه <ref>هفده آیه: منظور هفده آیه از سوره دهر (انسان) است که در شأن خانواده علی (ع) نازل شده است.</ref> خاص او راست }}
{{ب| چو در سرّ عطا اخلاص او راست‌|سه نان را هفده آیه <ref>هفده آیه: منظور هفده آیه از سوره دهر (انسان) است که در شأن خانواده علی (ع) نازل شده است.</ref> خاص او راست }}


{{ب| سه قرصش چون دو قرص ماه و خورشیددو عالم را به خوان بنشاند جاوید }}
{{ب| سه قرصش چون دو قرص ماه و خورشید|دو عالم را به خوان بنشاند جاوید }}


{{ب| پیمبر گفت با آن نور دیده‌ز یک نوریم هر دو آفریده }}
{{ب| پیمبر گفت با آن نور دیده‌|ز یک نوریم هر دو آفریده }}


{{ب| علی چون با نبی باشد ز یک نوریکی باشند هر دو از دویی دور }}
{{ب| علی چون با نبی باشد ز یک نور|یکی باشند هر دو از دویی دور }}


{{ب| چنان در شهر دانش باب آمدکه جنّت را به حق بوّاب آمد }}
{{ب| چنان در شهر دانش باب آمد|که جنّت را به حق بوّاب آمد }}


{{ب| چنان مطلق شد اندر فقر و فاقه‌که زرّ و نقره بودش سه طلاقه <ref>مجالس المؤمنین؛ ج 2، ص 100 به نقل از الهی نامه.</ref> }}
{{ب| چنان مطلق شد اندر فقر و فاقه‌|که زرّ و نقره بودش سه طلاقه <ref>مجالس المؤمنین؛ ج 2، ص 100 به نقل از الهی نامه.</ref> }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}



نسخهٔ ‏۱۳ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۴:۱۵

فرید الدّین ابو حامد محمّد بن ابی بکر ابراهیم بن اسحق نیشابوری متخلص به «عطّار» یا «فرید» در ششم شعبان سال 513 یا 530 ه ق. در قریه «کدکن» از اعمال نیشابور تولد یافت. پدر و مادرش هر دو زاهد و صوفی و اهل معنی بودند. پدرش ابراهیم مدتی طولانی می‌زیسته و تا هنگامی که عطّار اسرار نامه را به نظم در آورد، در قید حیات بود.

جامی، عطّار را مرید سلطان العاشقین مجد الدّین بغدادی می‌داند، و قاضی نور اللّه شوشتری معتقد است که عطّار، خرقه از دست وی پوشیده است. اهتمام و علاقه‌ی او به گردآوری قصص آموزنده‌ی صوفیه امری آشکار و شایان توجه است. چنانکه از مقدمه‌ی «تذکرة الاولیاء» برمی‌آید و آثار عطّار هم گواهی می‌دهند او به تتبّع احوال و جمع اقوال مشایخ صوفیه و گردآوری حکایات آنان عشقی شگفت داشته است. عطّار در کتاب تذکرة الاولیاء 980 حکایت و 2864 سخن از مشایخ را گرد آورده و ذخیره‌ی عظیم و بسیار گران‌بهایی به زبان فارسی تقدیم نموده است.

آثار منظوم او پر از حکایات و قصص است، و در چهار مثنوی «منطق الطیر»، «اسرار نامه»، «الهی نامه» و «مصیبت نامه» 897 حکایت از صوفیان آورده است. و شاید بتوان گفت در آثار هیچیک از شعرای فارسی زبان، این مایه از قصص نتوان یافت.

در مورد مذهب عطّار بدون شک او پیرو مذهب اهل سنّت بود. اما اخلاص و ارادت و نحوه‌ی ستایش او از حضرت علی (ع) و فرزندان آن بزرگوار به طور صدق‌آمیز و مبتنی بر حسن اعتقاد است، که قاضی نور اللّه شوشتری وی را شیعه‌ی پاک و خالص شمرده، اما سخن راست آن است که بزرگان اهل سنت هرگز منکر فضایل علی (ع) نبوده و نیستند. به همین سبب عطار در مناقب اهل بیت (ع) و تعرّض به اعدای جفا کار ایشان، اشعاری سروده است.

مطالعه در آثار عطّار نشان می‌دهد که بر علوم عقلی و نقلی تسلّط و آشنایی داشته و مطّلع از علوم و فنون ادبی و حکمت و کلام و نجوم و محیط بر علوم دینی بخصوص تفسیر قرآن و حدیث و قصص و روایات و فقه بوده است. و به اقتضای شغل خود بصیر در گیاه‌شناسی و معرفت خواص ادویه و عقاقیر و آگاهی از مبادی طب داشته است.

آثار مسلّم عطّار عبارتند از: چهار مثنوی «منطق الطیر یا مقامات طیور»، «اسرار نامه»، «الهی نامه» و «مصیبت نامه»، همچنین کتاب «خسرو نامه» که در میان مثنویات شیخ عطّار تنها منظومه‌ایست که چون ویس و رامین، خسرو و شیرین، لیلی و مجنون از ماجرای عشق دو دلداده و داستان زندگانی دو شاهزاده سخن می‌گوید. عطّار که بعد از نوشتن چهار مثنوی، سه سال لب فرو بسته و خاموش بود، این داستان را با دستاویز بیان حقایق معارف و عرفان به نظم کشید. ابیات خسرو نامه به اختلاف از 7600 تا 8364 بیت آمده است. [۱]

از دیگر آثار عطّار: «جواهر نامه»، «شرح القلب»، «دیوان قصاید و عزلیات»، «مختار نامه» می‌باشد. اگر به این 9 کتاب منظوم کتاب «تذکرة الاولیاء» را که به نثر نوشته شده، بیفزاییم آثار او به ده کتاب بالغ می‌شود.

بالاترین خصوصیت آثار منظوم و منثور عطّار آن است که برای هدایت و راهنمایی جامعه گفته شده و در روزگاری که غالب شعرا فکر خود را در مدح و هجو و هزل به کار می‌بردند، او نظر خود را از امرا و حکام به جامعه‌ی انسانی و خدمت به حقیقت معطوف ساخته و بشر را به یگانگی و وحدت و بلند نظری و دوری از تعصّب دعوت کرده است.

عطّار در حادثه‌ی فتح نیشابور و کشتار عام آن شهر به دست مغولان در نیمه‌ی دوم ماه صفر سال 618 هجری در موضعی به نام «شاریاخ» که اکنون قبر او در آنجا می‌باشد، به شهادت رسید. [۲]


امامی کآفتاب خافقین [۳] است‌ امام از ماه تا ماهی، حسین است
چو خورشیدی جهان را خسرو آمد که نُه معصوم پاکش، پس رو آمد
چو آن خورشید اصل خاندان است‌ به مهرش نُه فَلک از پی روان است
چراغ آسمان مکرمت بود جهان علم و بحر معرفت بود
به همّت هر دو عالم کم گرفته‌ ولی نورش همه عالم گرفته
رخ او بود خورشید الهی‌ شب تاریک، مویش از سیاهی
کسی کو آفتاب و شب به هم خواست‌ حسن آن از حسین آمد به هم راست
امام ده و دو حق کرد قسمت‌ که هر یک پرده‌یی سازد ز عصمت
ده و دو پرده زان آمد پدیدار حسینی بود امّا پرده‌یی زار
ببرد این راه او گر مبتلا بود ولی خونریز او در کربلا بود
اگر هستی تو اهل پرده‌ی راز ازین پرده به زاری می‌ده آواز
بسی خون کرده‌اند اهل ملامت‌ ولی این خون نخسبد تا قیامت
هر آن خونی که بر روی زمانه‌ست‌ برفت از چشم و این خون جاودانه‌ست
چو ذات آفتابش جاودان بود ز خون او شفق باقی از آن بود
چو آن خورشید دین شد ناپدیدار در آن خون چرخ می‌گردد چو پرگار [۴]

این چند بیت عمق اخلاص و ارادت عطّار را نشان می‌دهد.


«آفتاب آسمان معرفت»:

کیست حق را و پیمبر را ولی‌ آن حسن سیرت، حسین بن علی
آفتاب آسمان معرفت‌ آن محمّد صورت و حیدر صفت
نُه فلک را تا ابد مخدوم بود ز آنکه او سلطان ده معصوم بود
قرّة العین آن امام مجتبی‌ شاهد زهرا شهید کربلا
تشنه او را دشنه آغشته به خون‌ نیم کشته گشته، سرگشته به خون
آن چنان سر را که بُرَّد؟ ای دریغ! کآفتاب از درد آن شد زیر میغ
گیسوی او تا به خون آلوده شد خون گردون از شفق پالوده شد
کی کنند این کافران با این همه؟ کو محمّد؟ کو علی؟ کو فاطمه؟
صد هزاران جان پاک انبیاء صف زده بینم به خاک کربلا
در تموز کربلا تشنه جگر سر بریدندش چه باشد زین بتر
با جگر گوشه‌ی پیمبر این کنند و انگهی دعویّ داد و دین کنند
کفرم آید هر که این را دین شمرد قطع باد از بُن ز فانی کین شمرد
هر که در رویی چنین آورد تیغ‌ لعنتم از حق بدو آید دریغ
کاشکی ای من سگ هندوی [۵] او کمترین سگ بودمی در کوی او
یا در آن تشویر [۶] آبی گشتمی‌ در جگر او را شرابی گشتمی [۷]


ای گوهر کان فضل و دریای علوم‌ وز رای تو درّ درج گردون منظوم
بر هفت فلک ندید و بر هشت بهشت‌ نُه چرخ چو تو پیش رو ده معصوم [۸]


ز مشرق تا به مغرب گر امام است‌ علی و آل او ما را تمام است
گرفته این جهان وصف سِنانش‌ گذشته ز آن جهان وصف سه نانش [۹]
چو در سرّ عطا اخلاص او راست‌ سه نان را هفده آیه [۱۰] خاص او راست
سه قرصش چون دو قرص ماه و خورشید دو عالم را به خوان بنشاند جاوید
پیمبر گفت با آن نور دیده‌ ز یک نوریم هر دو آفریده
علی چون با نبی باشد ز یک نور یکی باشند هر دو از دویی دور
چنان در شهر دانش باب آمد که جنّت را به حق بوّاب آمد
چنان مطلق شد اندر فقر و فاقه‌ که زرّ و نقره بودش سه طلاقه [۱۱]


منابع

دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌ 2، ص: 755-757.

پی نوشت

  1. خسرو نامه؛ ص 13.
  2. شرح احوال و نقد و تحلیل آثار شیخ عطّار نیشابوری؛ مقدمه با تلخیص. دیوان عطّار نیشابوری؛ مقدمه با تلخیص.
  3. خافقین: کناره عالم، مشرق و مغرب.
  4. خسرو نامه؛ ص 25.
  5. هندو: پاسبان، نگهبان.
  6. تشویر: آشفتگی و شرم و پریشانی «شور و اضطراب».
  7. مصیبت نامه؛ ص 37.
  8. شرح احوال عطّار؛ ص 61 به نقل از رباعی مختار نامه در مدح امام حسین (ع).
  9. مقصود سه قرص نان است که در سه شب متوالی به فقیر و مسکین و اسیر بخشید.
  10. هفده آیه: منظور هفده آیه از سوره دهر (انسان) است که در شأن خانواده علی (ع) نازل شده است.
  11. مجالس المؤمنین؛ ج 2، ص 100 به نقل از الهی نامه.