سید اسماعیل حمیری: تفاوت میان نسخهها
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | |||
| نام = سید اسماعیل حمیری | |||
| تصویر = | |||
| توضیح تصویر = | |||
| نام اصلی = | |||
| زمینه فعالیت = | |||
| ملیت = | |||
| تاریخ تولد = 105 هجری | |||
| محل تولد = عمّان | |||
| والدین = | |||
| تاریخ مرگ = سال 179 هجری | |||
| محل مرگ = در بغداد در محلهی رمیله | |||
| علت مرگ = | |||
| محل زندگی = | |||
| مختصات محل زندگی = | |||
| مدفن = در محلهی شیعهنشین کرخ بغداد در جنیته (باغچه) جنب قطیع الربیع | |||
|مذهب = شیعه | |||
|در زمان حکومت = | |||
|اتفاقات مهم = | |||
| نام دیگر = | |||
|لقب = سیّد | |||
|بنیانگذار = | |||
| پیشه = شاعر | |||
| سالهای نویسندگی = | |||
|سبک نوشتاری = | |||
|کتابها = | |||
|مقالهها = | |||
|نمایشنامهها = | |||
|فیلمنامهها = | |||
|دیوان اشعار = | |||
|تخلص = | |||
|فیلم ساخته بر اساس اثر= | |||
| همسر = | |||
| شریک زندگی = | |||
| فرزندان = | |||
|تحصیلات = | |||
|دانشگاه = | |||
|حوزه = | |||
|شاگرد = | |||
|استاد = | |||
|علت شهرت = | |||
| تأثیرگذاشته بر = | |||
| تأثیرپذیرفته از = | |||
| وبگاه = | |||
|گفتاورد = | |||
|امضا = | |||
}} | |||
ابو هاشم (ابو عامر) اسماعیل بن محمّد بن یزید بن ربیعهی حمیری معروف به سیّد در سال 105 هجری در عمّان متولد شد. پدران وی یمنی بودند که در شام سکونت داشتند و «سید» جزو نام او بوده و هاشمی نبوده است. وی مشهورترین شاعر شیعه و مدافع مذهب و زبان گویای این طایفه بود. طبعش به قدری روان و شعرش به حدی فراوان بود که تاکنون کسی موفق به تدوین دیوان جامع و ضبط همهی اشعار او نشده است. تنها 2300 قصیده از هاشمیات او را جمع آوردهاند. جدّش یزید بن زیاد معروف به «ابن مفرّغ» (م 69 ه.) نیز شاعری بزرگ بود. او از جوانی به تشیّع گرائید بر خلاف والدینش که از خوارج و اباضی مذهب بودند و امام علی (ع) را سبّ میکردند او طبع خدادادیاش را در سرودن مدایح اهل بیت به کار انداخت. | ابو هاشم (ابو عامر) اسماعیل بن محمّد بن یزید بن ربیعهی حمیری معروف به سیّد در سال 105 هجری در عمّان متولد شد. پدران وی یمنی بودند که در شام سکونت داشتند و «سید» جزو نام او بوده و هاشمی نبوده است. وی مشهورترین شاعر شیعه و مدافع مذهب و زبان گویای این طایفه بود. طبعش به قدری روان و شعرش به حدی فراوان بود که تاکنون کسی موفق به تدوین دیوان جامع و ضبط همهی اشعار او نشده است. تنها 2300 قصیده از هاشمیات او را جمع آوردهاند. جدّش یزید بن زیاد معروف به «ابن مفرّغ» (م 69 ه.) نیز شاعری بزرگ بود. او از جوانی به تشیّع گرائید بر خلاف والدینش که از خوارج و اباضی مذهب بودند و امام علی (ع) را سبّ میکردند او طبع خدادادیاش را در سرودن مدایح اهل بیت به کار انداخت. | ||
نسخهٔ ۲۲ ژوئن ۲۰۱۷، ساعت ۱۱:۵۲
سید اسماعیل حمیری | |
---|---|
زادروز | 105 هجری عمّان |
مرگ | سال 179 هجری در بغداد در محلهی رمیله |
جایگاه خاکسپاری | در محلهی شیعهنشین کرخ بغداد در جنیته (باغچه) جنب قطیع الربیع |
لقب | سیّد |
پیشه | شاعر |
ابو هاشم (ابو عامر) اسماعیل بن محمّد بن یزید بن ربیعهی حمیری معروف به سیّد در سال 105 هجری در عمّان متولد شد. پدران وی یمنی بودند که در شام سکونت داشتند و «سید» جزو نام او بوده و هاشمی نبوده است. وی مشهورترین شاعر شیعه و مدافع مذهب و زبان گویای این طایفه بود. طبعش به قدری روان و شعرش به حدی فراوان بود که تاکنون کسی موفق به تدوین دیوان جامع و ضبط همهی اشعار او نشده است. تنها 2300 قصیده از هاشمیات او را جمع آوردهاند. جدّش یزید بن زیاد معروف به «ابن مفرّغ» (م 69 ه.) نیز شاعری بزرگ بود. او از جوانی به تشیّع گرائید بر خلاف والدینش که از خوارج و اباضی مذهب بودند و امام علی (ع) را سبّ میکردند او طبع خدادادیاش را در سرودن مدایح اهل بیت به کار انداخت.
والدینش قصد کشتنش را داشتند که او به عقبة بن سلم بن مهنّا امیر شیعی بصره پناه برد و تا مرگ پدر در خانهی او به سر برد. در زمان سقوط دولت اموی، مذهب تشیع در بصره و اهواز رونق پیدا کرد و حاکم بصره نیز شیعیان را حمایت میکرد. سید اسماعیل ابتدا کیسانی [۱] بود او روزگار سه امام (امام باقر (ع)، امام صادق (ع) و امام موسی کاظم (ع) و ده خلیفه (هشام بن عبد الملک، ولید بن یزید، یزید بن ولید، ابراهیم بن ولید و مروان حمار از امویان، سفّاح، منصور دوانقی، مهدی، هادی و هارون الرّشید از عباسیان) را درک کرد. وقتی سفّاح به خلافت رسید او رسما به دربار عباسیان پیوست و شاعر مدّاح آن خاندان گردید. (132 ق)
ظاهرا بعد از عیادتی که امام صادق (ع) در کوفه از او نمود و بعضی صفات ملکوتی آن حضرت بر وی تجلّی نمود از مذهب کیسانی دست برداشت و به مذهب جعفری گرائید و از آن پس تا پایان عمر مؤمن و مدافع آن مذهب باقی ماند. مقامش در تشیّع به جایی رسید که امام صادق (ع) اشعارش را میشنید و سهبار بر او رحمت میفرستاد و او را «سیّد الشعراء» خواند.
او از قرآن و حدیث و فقه و تاریخ اسلام و سیره رسول اللّه و علی (ع) و سایر ائمه اطهار (ع) به خوبی مطّلع بود و تقریبا همهی احادیثی را که در مناقب علی (ع) و نکوهش مخالفان او وارد شده را در اشعار خود گنجانده است. در شعر دلائل خلافت و ولایت علی (ع) و اثبات عقاید شیعه و ابطال اقاویل مخالفان و مثالب غاصبان حقوق اهل بیت را با زبانی تند و گزنده آمیخته و با تولّی و تبرّی صریح بیان کرده است. 23 غدیریه دارد که علامه امینی اشعاری از آنها را در الغدیر آورده است و هاشمیات سیّد و مراثی او برای شهیدان طف پیوسته منبع الهام شاعران شیعی بوده است. دیوان اشعارش به صورت جامع به چاپ نرسیده است. اگرچه نسخهی خطی آن در یکی از کتابخانههای یمن و نسخهی دیگری در «مکتبة طاهریه» دمشق محفوظ است.
وفات او به سال 179 هجری در بغداد در محلهی «رمیله» در حالیکه 74 سال سن داشت اتفاق افتاد و به امر هارون الرّشید از جنازهی او تجلیل و تشییع به عمل آمد. اکنون قبرش در محلهی شیعهنشین کرخ بغداد در جنیته (باغچه) جنب قطیع الربیع واقع است. [۲]
1- إلی أهل بیت ما لمن کان مؤمنامن الناس عنهم فی الولایة مذهب
2- و کم من شقیق لامنی فی هواهمو عاذلة هبّت بلیل تؤنّب
3- فقلت: دعینی لن احبّر مدحةلغیرهم ما حجّ للّه أرکب
4- أتنهیننی عن حبّ آل محمد؟!و حبّهم ممّا به أتقرّب
5- و حبّهم مثل الصّلاة و إنّهعلی الناس من بعد الصّلاة لأوجب [۳]
1- به خاندانی دل بستهام که مؤمنین از مردم را در ولایت از آنان گریز نیست.
2- بسا برادری که مرا در عشق این خاندان، ملامت کرده است و مادر نکوهش گرم، نیز هر شب به سرزنشم مینشیند.
3- گفتم: مرا رها کنید تا آنگاه که حاجیان راهی خانهی خدایند، سخن را به ستایش دیگری جز این خاندان نمیآرایم.
4- مرا از مهر خاندان محمد (ص) باز میدارید؟ حال آنکه محبّت آنان وسیلهی تقرّب من است.
5- دوستی آنها چون نماز است و به راستیکه این دوستی پس از نماز، از همهچیز واجبتر است.
1- أمرر علی جدث الحسینو قل لأعظمه الزکیّه
2- یا أعظما لازلت منو طفاء [۴] ساکبة رویه
3- ما لذّ عیش بعدرضّک [۵] بالجیاد الاعوجیه [۶]
4- قبر تضمن طیّباآباؤه خیر البریه
5- آباؤه أهل الریاسة و الخلافة و الوصیه
6- و الخیر و الشیم المهذبةالمطیّبة الرضیه
7- فإذا مررت بقبرهفأطل به وقف المطیّه
8- وابک المطهر للمطهّرو المطهرة الزکیّه
9- کبکاء معولة غدتیوما بواحدها المنیه
10- و العن صدی عمر بن سعدو الملمّع بالنقیه
11- شمر بن جوشن الذیطاحت به نفس شقیه
12- جعلوا ابن بنت نبیهمغرضا کما ترمی الدریّه
13- لم یدعهم لقتالهإلا الجعالة و العطیّه
14- لما دعوه لکی تحکمفیه أولاد البغیه
15- أولاد أخبث من مشیمرحا و أخبثهم سجیه [۷]
1- بر قبر ابا عبد اللّه الحسین (ع) بگذر و به استخوانهای پاک او بگو:
2- ای استخوانهایی که هنوز تروتازه و شاداب هستید، پیوسته باران رحمت بر شما روان و ریزان باد!
3- بعد از اینکه اسبهای اصیل، شما (استخوانها) را از هم پاشیدند و له کردند، دیگر زندگی لذّتی ندارد.
4- قبری که بدن طیّب و پاکی را دربر دارد که پدران او نیز بسیار نیکوکار بودند.
5- اجداد او همگی صاحب ریاست و خلافت و وصایت بودند.
6- نیکوکار مهذب و پاکیزه و مورد رضایت بودند.
7- هنگامیکه به قبر حسین (ع) بگذری مانند شتر زانو بزن و درنگ کن. (مرکب خود را برای مدّتی نگه دار!)
8- و گریه کن بر این پاک نهادی که فرزند پاک مرد و پاک زنی پیراسته است. (به خاطر پدر و مادر مقدس و مطهر او نیز اشک بریز)
9- آنچنان گریه کن که زنی بر مرگ یکتا فرزندش شیون میکند.
10 و 11- سپس به عمر بن سعد و شمر بن ذی الجوشن آن دو شقی لعنت بفرست.
12- پسر دختر پیامبرشان را کشتند به گونهای که گویا تیری به سوی هدف پرتاب کنند. (او را هدف تیر قرار دادند).
13- و هیچ چیزی جز رشوه آنها را به کشتن او دعوت نکرد.
14- آنان این کار را انجام دادند و او را شهید کردند برای اینکه اولاد ستم و بغی حکومت کنند.
15- اولاد خبیثترین و پستترین افرادی که ممکن است وجود داشته باشد.
إنی لأکره أن أطیل بمجلسلا ذکر فیه لآل بیت محمد
لا ذکر فیه لأحمد و وصیهو بنیه ذلک مجلس قصف ردی
إن الذی ینساهم فی مجلسحتی یفارقه لغیر مسدد [۸]
سید حمیری هنگامیکه در شهر بصره در مجلس نشسته بود و سخن از زراعت و نخلستان و ... به میان میآمد، با غضب بلند میشد و مجلس را ترک میکرد. وقتی علت را از او میپرسیدند میگفت: دوست ندارم در مجلسی که در آن ذکر اهل بیت نباشد بنشینم.
در مدح اهل بیت رسول اللّه (ص) قصیدهای سروده که «اربلی» در «کشف الغمه» میگوید: «این سروده از آیین راست و درست او ما را آگاه میکند.»:
1- علی آل الرّسول و أقربیهسلام کلّما سجع الحمام
2- ألیسوا فی السمآءهم نجوم؟و هم أعلام عزّ لا یرام
3- فیا من قد تحیّر فی ضلالأمیر المؤمنین هو الإمام
4- رسول اللّه یوم (غدیر خمّ)أناف به و قد حضر الأنام
5- و ثانی أمره الحسن المرجّیله بیت المشاعر و المقام
6- و ثالثه الحسین فلیس یخفیسنا بدر إذا أختلط الظلام
7- و رابعهم علیّ ذو المساعیبه للدین و الدنیا قوام
8- و خامسهم محمّد ارتضاهله فی المأثرات إذن مقام
9- و جعفر سادس النجباء بدرببهجته زها البدر التمام
10- و موسی سابع و له مقامتقاصر عن أدانیه الکرام
11- علیّ ثامن و القبر منهبأرض الطوس إن قحطوا رهام
12- و تاسعهم طرید بنی البغایامحمّد الزکیّ له حسام
13- و عاشرهم علیّ و هو حصنیحنّ لفقده البلد الحرام
14- و حادی العشر مصباح المعالیمنیر الضوء ألحسن الهمام
15- و ثانی العشر حان له القیاممحمّد الزکیّ به اعتصام
16- أولئک فی الجنان بهم مساغیو جیرتی الخوامس و السّلام [۹]
1- تا کبوتران آواز میخوانند، بر پیامبر (ص) و دودمان او درود باد!
2- آیا آنان ستارگان آسمان و اعلام جاویدان عزّت نیستند؟
3- ای سرگشته در گمراهی! امیر المؤمنین علی (ع) امام است.
4- پیامبر خدا (ص) در روز غدیر خم و در حضور خلق، امامتش را اعلام فرمود.
5- و دومین پیشوای امر ولایت حسن (ع)، آن مایهی امیدی است که خانهی خدا و مشاعر و مقام از آن اوست.
6- و سومین پیشوا، حسین است که هرچند تاریکیها بهم آمیزند، نور ماه وجودش پنهان نمیماند.
7- و امام چهارم علی است. آن پیشوای راه حق و کوشایی که قوام دین و دنیا به اوست.
8- و امام پنجم امام محمد باقر (ع) است. آنکه خدا از او خشنود و در کارهای نیک صاحب مقام است.
9- و جعفر (ع) ششمین امام این خاندان نجیب است و چون ماه کاملی است که درخشش تمامی آسمان به نور اوست.
10- و موسی (ع) امام هفتم است و او را مقامی است که بزرگواران روزگار را توانایی نزدیک شدن به آن نیست.
11- علی (ع) هشتمین امامی است که قبر او در سرزمین طوس خواهد بود.
12- محمد زکی (ع) آن مرد صاحب شمشیر، اما مطرود ستمزادگان، امام نهم است.
13- علی (ع) آن دژ محکمی که بلد حرام (مکه) از فقدانش مینالد، امام دهم است.
14- و حسن (ع) امام همام یازدهم، وجودی نوربخش و چراغ راه قلههای اوج کمال است.
15- محمد (عج) زکی، آن صاحب زمان، قائم و پناهگاه خلق، دوازدهمین پیشواست.
16- اینان مایهی آسایش من در بهشتند و من در زیر سایهی پنج تنم، «و السّلام».
و إذا الزّجال توسّلوا بوسیلهفوسیلتی حبّی لآل محمّد [۱۰]
در آن زمان که مردمان هریک بهوسیلهای متوسل میشوند، من به محبّت آل محمّد (ص) توسّل میجویم.
اشعار زیر منسوب به سید حمیری است که قاضی نور اللّه شوشتری در کتاب خود آورده است:
پیشآور آن می طربانگیز جانفزابرهم شکن مرا و رنج و زهد زاویه
نوشین مئی که تشنگی من برد مداماز شیعیان به خون یزید معویه
سایر شود ز فعل وی اجرام ثابتهزنده شود به بوی وی اجسام بالیه [۱۱]
منابع
روضات الجنات؛ ص 29.
الفصول المختاره؛ ص 93.
الغدیر؛ ج 2، ص 213- 231 و 248.
لسان المیزان؛ ج 1، ص 436.
سید اسماعیل حمیری ..... ص : 84.
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج1، ص:85-89.
پی نوشت
- ↑ کیسانی: بعد از شهادت امام حسین (ع) محمّد بن حنیفه پسر امام علی (ع) را امام میدانند.
- ↑ الذریعه؛ ج 1، ص 268.
- ↑ الغدیر؛ ج 2، ص 233.
- ↑ طفاء: ابر پیوسته ریزان.
- ↑ رضک: کوبیده و خرد شدن.
- ↑ جیاد الاعوجیه: نوعی از اسبان که در پای آنها کجی و انحراف وجود دارد.
- ↑ ادب الطف؛ ج 1، ص 198.
- ↑ همان؛ ص 200.
- ↑ الغدیر؛ ج 2، ص 252.
- ↑ ادب الطف؛ ج 1، ص 200.
- ↑ مجالس المؤمنین؛ ج 2، ص 505.