محمد علامه‌: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''حاج محمد علامه'''یکی از شاعران معاصر است.
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده
| نام                    =حاج محمد علامه  
| نام                    =حاج محمد علامه  
خط ۴۷: خط ۴۶:
|امضا                  =
|امضا                  =
}}
}}
 
'''حاج محمد علامه''' یکی از شاعران معاصر است.
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
==زندگینامه==
==زندگینامه==
حاج محمد علامه مدّاح و شاعر اهل بیت (ع) در آذر ماه سال 1380 ه. ش وفات یافت دیوان اشعاری در مدح اهل بیت (ع) به نام «هدیه‌ی مور» از او به چاپ رسیده است.
حاج محمد علامه [[مداحى|مداح]] و شاعر [[اهل بیت (ع)]] در آذر ماه سال 1380 ه. ش وفات یافت دیوان اشعاری در مدح اهل بیت (ع) به نام «هدیه‌ی مور» از او به چاپ رسیده است.


==اشعار==
==اشعار==
خط ۹۸: خط ۸۲:
{{ب| حال زینب را مگو «علّامه» از شه چون شنید|دست عبّاس علمدارش جدا افتاده است <ref>گلزار شهیدان؛ ج 1، ص 176 و 177.</ref> }}
{{ب| حال زینب را مگو «علّامه» از شه چون شنید|دست عبّاس علمدارش جدا افتاده است <ref>گلزار شهیدان؛ ج 1، ص 176 و 177.</ref> }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


==منابع==
==منابع==


دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌ 2، ص: 1312.
* [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌ 2، ص: 1312.]


==پی نوشت==
==پی نوشت==

نسخهٔ ‏۱۷ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۰۷

حاج محمد علامه
حاج محمد علامه.jpg
مرگ 1380 ه. ش
کتاب‌ها «هدیه‌ی مور»

حاج محمد علامه یکی از شاعران معاصر است.

زندگینامه

حاج محمد علامه مداح و شاعر اهل بیت (ع) در آذر ماه سال 1380 ه. ش وفات یافت دیوان اشعاری در مدح اهل بیت (ع) به نام «هدیه‌ی مور» از او به چاپ رسیده است.

اشعار

در کنار علقمه سروی ز پا افتاده است‌ یا گلی از گلشن آل عبا افتاده است
در فضای رزمگاه نینوا با شور و آه‌ ناله‌ی جانسوز «ادرک یا اخا» افتاده است
از نوای جانگداز ساقی لب تشنگان‌ لرزه بر اندام شاه نینوا افتاده است
شه سوار اسب شد با سر به میدان روی کرد تا ببیند جسم عباسش کجا افتاده است
ناگهان از صدر زین افکند خود را بر زمین‌ دید بسم اللّه از قرآن جدا افتاده است
پاره‌ی قرآن ببوسید و پی اسبش دوید مصحف ناطق کجا یا رب ز پا افتاده است
تا کنار نهر علقم بوی عباسش کشید دید بر خاک سیه صاحب لوا افتاده است
کرده در دریای خون ماه بنی هاشم غروب‌ تشنه لب سقای دشت کربلا افتاده است
دست خود را بر کمر بگرفت و آهی از دل برکشید گفت پشت من ز هجرانت دو تا افتاده است
خیز و برپا کن لوا، آبی رسان اطفال را از چه رو بر خاک این قدِّ رسا افتاده است
بهر آبی در حرم طفلان من در انتظار از عطش شوری نگر در خیمه‌ها افتاده است
هر چه شه نالید عبّاسش ز لب، لب برنداشت‌ دید مرغ روح او سوی سما افتاده است
گفت پس جسم برادر را برم در خیمه‌گاه‌ دید هر عضوی ز اعضایش سوا افتاده است
شد به سوی خیمه با پای پیاده رهسپار در حرم شد دید افغان و نوا افتاده است
حال زینب را مگو «علّامه» از شه چون شنید دست عبّاس علمدارش جدا افتاده است [۱]

منابع

پی نوشت

  1. گلزار شهیدان؛ ج 1، ص 176 و 177.