بشیر بن جذلم: تفاوت میان نسخهها
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
}} | }} | ||
'''بشیر بن جذلم''' از یاران [[زین العابدین «ع»|امام سجاد (ع)]] بود که شعر نیز میگفت و در سفر [[اهل بیت (ع)|اهل بیت]] [[حسین بن على (ع)|امام حسین (ع)]] از شام به مدینه همراه آنان بود. | |||
== نام و نسب == | |||
نام بشیر بن جذلم را بشر و نام پدرش را حذلم هم گفتهاند. | |||
== نقش در نبرد کربلا == | |||
بشیر در دمشق محافظ و مأمور رسیدگی به اهل بیت (ع) بود. هنگام ورود به مدینه به دستور امام سجاد (ع) مأمور شد زودتر به مدینه برود و خبر ورود کاروان اهل بیت را به اطلاع مردم برساند. او که همچون پدرش طبع شعر داشت در مسجد النّبی خبر [[شهادت]] امام (ع) و بازگشت قافلهی حسینی را به اطلاع مردم رساند. امام سجاد (ع) برای او و پدرش طلب مغفرت فرمود. بشیر در شام محافظ و مأمور رسیدگی به امور اهل بیت بود. | |||
== نمونه اشعار == | |||
1- یا اهل یثرب لا مقام لکم بهاقتل الحسین فادمعی مدرار | 1- یا اهل یثرب لا مقام لکم بهاقتل الحسین فادمعی مدرار | ||
خط ۵۸: | خط ۶۳: | ||
1- ای اهل مدینه! دیگر در مدینه جای ماندن نیست، حسین (ع) کشته شد و اشک من به شدّت فرو میریزد. | 1- ای اهل مدینه! دیگر در مدینه جای ماندن نیست، [[حسین|حسین (ع)]] کشته شد و اشک من به شدّت فرو میریزد. | ||
2- بدن او در کربلا به خاک و خون آغشته شد و سرش بر نیزهها به گردش درآمد. | 2- بدن او در [[کربلا]] به خاک و خون آغشته شد و سرش بر نیزهها به گردش درآمد. | ||
3- ای اهل مدینه! امام حسین (ع) شیخ و امام شماست. آیا کسی از شما برای او غیرت نمیورزد؟ | 3- ای اهل مدینه! امام حسین (ع) شیخ و امام شماست. آیا کسی از شما برای او غیرت نمیورزد؟ | ||
بشیر گوید مردم جمع شدند و من گفتم: امام سجاد (ع) با عمهها و خواهران در نزدیکی شهر فرود آمدهاند. زن و مرد، گریان و شیونکنان بیرون دویدند. در همان وقت کنیزکی را دیدم که این ابیات سوزناک را میخواند: | بشیر گوید مردم جمع شدند و من گفتم: امام سجاد (ع) با عمهها و خواهران در نزدیکی شهر فرود آمدهاند. زن و مرد، گریان و شیونکنان بیرون دویدند. در همان وقت کنیزکی را دیدم که این ابیات سوزناک را میخواند: | ||
1- نعی سیّدی ناع نعاه فأوجعاو أمرضنی ناع نعاه فأفجعا | 1- نعی سیّدی ناع نعاه فأوجعاو أمرضنی ناع نعاه فأفجعا | ||
خط ۸۷: | خط ۹۰: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
* ''دانشنامهی شعر عاشورایی''، مرضیه محمد زاده، ج1، ص 53 | |||
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author ''دانشنامهی شعر عاشورایی''، مرضیه محمد زاده، ج1، ص 53] | |||
==پی نوشت== | ==پی نوشت== | ||
خط ۹۴: | خط ۹۸: | ||
[[رده:شاعران]] | [[رده:شاعران]] | ||
[[رده:شاعران عرب]] | [[رده:شاعران عرب]] | ||
<references /> |
نسخهٔ ۱۴ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۱۸
بشیر بن جذلم | |
---|---|
پدر و مادر | حذلم |
پیشه | شاعر |
بشیر بن جذلم از یاران امام سجاد (ع) بود که شعر نیز میگفت و در سفر اهل بیت امام حسین (ع) از شام به مدینه همراه آنان بود.
نام و نسب
نام بشیر بن جذلم را بشر و نام پدرش را حذلم هم گفتهاند.
نقش در نبرد کربلا
بشیر در دمشق محافظ و مأمور رسیدگی به اهل بیت (ع) بود. هنگام ورود به مدینه به دستور امام سجاد (ع) مأمور شد زودتر به مدینه برود و خبر ورود کاروان اهل بیت را به اطلاع مردم برساند. او که همچون پدرش طبع شعر داشت در مسجد النّبی خبر شهادت امام (ع) و بازگشت قافلهی حسینی را به اطلاع مردم رساند. امام سجاد (ع) برای او و پدرش طلب مغفرت فرمود. بشیر در شام محافظ و مأمور رسیدگی به امور اهل بیت بود.
نمونه اشعار
1- یا اهل یثرب لا مقام لکم بهاقتل الحسین فادمعی مدرار
2- الجسم منه بکربلاء مضرّجو الرأس منه علی القناة یدار
3- یا أهل یثرب شیخکم و إمامکمما منکم أحد علیه یغار[۱]
1- ای اهل مدینه! دیگر در مدینه جای ماندن نیست، حسین (ع) کشته شد و اشک من به شدّت فرو میریزد.
2- بدن او در کربلا به خاک و خون آغشته شد و سرش بر نیزهها به گردش درآمد.
3- ای اهل مدینه! امام حسین (ع) شیخ و امام شماست. آیا کسی از شما برای او غیرت نمیورزد؟
بشیر گوید مردم جمع شدند و من گفتم: امام سجاد (ع) با عمهها و خواهران در نزدیکی شهر فرود آمدهاند. زن و مرد، گریان و شیونکنان بیرون دویدند. در همان وقت کنیزکی را دیدم که این ابیات سوزناک را میخواند:
1- نعی سیّدی ناع نعاه فأوجعاو أمرضنی ناع نعاه فأفجعا
2- فعیّنّی جودا بالدّموع و اسکباوجودا بدمع بعدد معکما معا
3- علی من دهی عرش الجلیل فزعزعافأصبح هذا المجد و الدین أجدعا
4- علی ابن نبیّ اللّه و ابن وصیّهو ان کان عنّا شاحط الدّار اشسعا
1- خبردهندهای، خبر مرگ مولای مرا داد و دلم را به درد آورد. با آن خبر مرا بیمار ساخت و اندوهگین کرد.
2- پس ای چشمها فراوان اشک بریزید، باز هم اشک بریزید و با هم اشک بریزید.
3- بر آن کسیکه مصیبت او، عرش خدای بزرگ را به لرزه درآورد. پس این مجد و بزرگی و دین، ناقص و خوار گشتند.
4- بر پسر دختر پیغمبر و جانشین او گریه کن! اگرچه منزل و سرای او از ما سخت دور است.
منابع
پی نوشت
- ↑ ادب الطف؛ ج 1، ص 147.