سیف فرغانی‌: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۵: خط ۴۵:
|گفتاورد                =
|گفتاورد                =
|امضا                  =
|امضا                  =
}}'''سیف الدّین ابو المحامد محمّد فرغانی'''، شاعر پارسی گوی قرن هفتم و هشتم هجری است.  
}}
'''سیف الدّین ابو المحامد محمّد فرغانی'''، شاعر پارسی گوی قرن هفتم و هشتم هجری است.  


==زندگینامه==
==زندگینامه==
خط ۵۸: خط ۵۹:
تنها اثر به جا مانده از سیف دیوان اوست. مجموعه‌ی اشعار وی به بیش از دوازده هزار بیت شامل 573 غزل، 160 قصیده، 4 قطعه و 23 رباعی می‌رسد. اشعارش در نعت خداوند، رسول اکرم (ص) و یا در مقام موعظه و اندرز بوده که کرارا به آیات و قصص قرآنی و وقایع تاریخی و اصطلاحات عرفانی استشهاد و اشاره شده است. <ref>دیوان سیف؛ مقدمه با تلخیص. سیف فرغانی قهرمانی در عرصه‌ی سخنوری؛ ص 16 به بعد.</ref>
تنها اثر به جا مانده از سیف دیوان اوست. مجموعه‌ی اشعار وی به بیش از دوازده هزار بیت شامل 573 غزل، 160 قصیده، 4 قطعه و 23 رباعی می‌رسد. اشعارش در نعت خداوند، رسول اکرم (ص) و یا در مقام موعظه و اندرز بوده که کرارا به آیات و قصص قرآنی و وقایع تاریخی و اصطلاحات عرفانی استشهاد و اشاره شده است. <ref>دیوان سیف؛ مقدمه با تلخیص. سیف فرغانی قهرمانی در عرصه‌ی سخنوری؛ ص 16 به بعد.</ref>


 
== اشعار ==
'''«بر کشته کربلا بگریید»'''
'''«بر کشته کربلا بگریید»'''{{شعر}}
 
 
{{شعر}}
{{ب| ای قوم درین عزا بگریید|بر کشته‌ی کربلا بگریید }}
{{ب| ای قوم درین عزا بگریید|بر کشته‌ی کربلا بگریید }}


خط ۹۹: خط ۹۷:
{{ب| وز بهر نزول غَیث <ref>غَیث: باران، ابری که از آن باران ببارد.</ref> رحمت‌|چون ابرگهِ دعا بگریید <ref> دیوان سیف فرغانی؛ ص 176.</ref> }}
{{ب| وز بهر نزول غَیث <ref>غَیث: باران، ابری که از آن باران ببارد.</ref> رحمت‌|چون ابرگهِ دعا بگریید <ref> دیوان سیف فرغانی؛ ص 176.</ref> }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
{| class="" style="margin: 0 auto; "
| class="b" |<span class="beyt"> ای قوم درین عزا بگریید</span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">بر کشته‌ی کربلا بگریید </span>
|-
| class="b" |<span class="beyt"> با این دل مرده، خنده تا چند</span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">امروز در این عزا بگریید </span>
|-
| class="b" |<span class="beyt"> فرزند رسول را بکشتند</span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">از بهر خدای را بگریید </span>
|-
| class="b" |<span class="beyt"> از خون جگر سرشک سازید</span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">بهر دل مصطفی بگریید </span>
|-
| class="b" |<span class="beyt"> وز معدن دل به اشک چون دُرّ</span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">بر گوهر مرتضی بگریید </span>
|-
| class="b" |<span class="beyt"> با نعمت عافیت به صد چشم‌</span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">بر اهل چنین بلا بگریید  </span>
|-
| class="b" |<span class="beyt"> دل خسته‌ی <ref>دل خسته: مجروح.</ref> ماتم حسینید</span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">ای خسته دلان هَلا بگریید </span>
|-
| class="b" |<span class="beyt"> در ماتم او خَمُش مباشید</span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">یا نعره زنید، یا بگریید </span>
|-
| class="b" |<span class="beyt"> تا روح که متّصل به جسم است‌</span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">از تن نشود جدا، بگریید </span>
|-
| class="b" |<span class="beyt"> در گریه، سخن نکو نیاید</span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">من می‌گویم، شما بگریید </span>
|-
| class="b" |<span class="beyt"> بر دُنیی کم بقا بخندید</span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">بر عالم پر عَنا <ref>عنا: رنج و زحمت و اندوه.</ref> بگریید </span>
|-
| class="b" |<span class="beyt"> بسیار درو نمی‌توان بود</span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">بر اندکیِ بقا بگریید </span>
|-
| class="b" |<span class="beyt"> بر جور و جفای آن جماعت‌</span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">یک دم ز سر صفا بگریید </span>
|-
| class="b" |<span class="beyt"> اشک از پی چیست، تا بریزید</span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">چشم از پی چیست؟ تا بگریید </span>
|-
| class="b" |<span class="beyt"> در گریه به صد زبان بنالید</span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">در پرده به صد نوا <ref> نوا: آهنگ، نغمه، سرود.</ref> بگریید </span>
|-
| class="b" |<span class="beyt"> تا شسته شود کدورت از دل‌</span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">یک دم ز سر صفا بگریید </span>
|-
| class="b" |<span class="beyt"> نسیان گنه صواب نبود</span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">کردید بسی خطا، بگریید </span>
|-
| class="b" |<span class="beyt"> وز بهر نزول غَیث <ref>غَیث: باران، ابری که از آن باران ببارد.</ref> رحمت‌</span>
| style="width:2em;" |
| class="b" |<span class="beyt">چون ابرگهِ دعا بگریید <ref> دیوان سیف فرغانی؛ ص 176.</ref> </span>
|}





نسخهٔ ‏۲۰ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۴۵

سیف فرغانی
سیف فرغانی.jpg
نام اصلی سیف الدین ابوالمحامد محمٌد فرغانی
زادروز فرغانه از شهرهای ازبکستان
مرگ 749 هجری قمری
شهر آق سرا - ترکیه

سیف الدّین ابو المحامد محمّد فرغانی، شاعر پارسی گوی قرن هفتم و هشتم هجری است.

زندگینامه

زادگاه سیف فرغانی را فرغانه- از شهرهای ازبکستان امروزی- در ماوراء النهر دانسته‌اند. از تاریخ ولادت وی اطلاع چندانی در دست نیست ولی آن چنان که از اشعارش برمی‌آید وی هم زمان با فتنه‌ی مغولان می‌زیسته است و با سعدی نیز مکاتبه و مشاعره داشته و در دستگاه دولتی صاحب دیوان جوینی فعالیت می‌کرده است بنابراین در نیمه‌ی پایانی قرن هفتم و اوایل قرن هشتم در قید حیات بوده است.

سیف فرغانی به سبب آزار و ایذاء مغولان زادگاهش را ترک کرده به تبریز و سپس آسیای صغیر رفت و در یکی از خانقاه‌های شهر «آق سرا»- در ترکیه‌ی امروزی- گوشه‌ی عزلت گزید و در فاصله‌ی سالهای 705 تا 749 ه ق در گمنامی درگذشت و همانجا مدفون شد. او همواره از مدح حکام و سلاطین پرهیز می‌کرد. سیف به شدت شیفته‌ی سعدی بود و چهار قصیده خطاب به وی و 41 غزل در تضمین اشعارش سروده و سراسر دیوانش مملو از ترکیبات، تشبیهات و مضامین سعدی است.

علاوه بر این بخش دیگری از سروده‌های سیف را انتقاد از اوضاع نابسامان جامعه‌ی اسلامی، فساد اخلاقی عامه و تباهی اجتماعی آن روزگار ایران در بر می‌گیرد.

سیف از قدیمی‌ترین سخنورانی است که در رثای شهدای کربلا شعر سروده و مردم را به اقامه‌ی عزاداری برای «کشته‌ی کربلا» دعوت نموده است. شیوه‌ی سخنوری سیف در قصیده، متأثر از سبک شاعران خراسانی است، و در غزل نیز از سعدی و سبک عراقی تبعیت کرده است. اشعار وی در عین انسجام و استحکام به شکل چشمگیری ساده و روان است. وی را عارفی روشن ضمیر و زاهدی وارسته دانسته‌اند و از آن جا که او تربیت و تهذیب نفس و حصول سعادت را از طریق علوم معقول و تربیت علمی نمی‌پسندید، او را متأثر از سنایی می‌دانند.

تنها اثر به جا مانده از سیف دیوان اوست. مجموعه‌ی اشعار وی به بیش از دوازده هزار بیت شامل 573 غزل، 160 قصیده، 4 قطعه و 23 رباعی می‌رسد. اشعارش در نعت خداوند، رسول اکرم (ص) و یا در مقام موعظه و اندرز بوده که کرارا به آیات و قصص قرآنی و وقایع تاریخی و اصطلاحات عرفانی استشهاد و اشاره شده است. [۱]

اشعار

«بر کشته کربلا بگریید»

ای قوم درین عزا بگریید بر کشته‌ی کربلا بگریید
با این دل مرده، خنده تا چند امروز در این عزا بگریید
فرزند رسول را بکشتند از بهر خدای را بگریید
از خون جگر سرشک سازید بهر دل مصطفی بگریید
وز معدن دل به اشک چون دُرّ بر گوهر مرتضی بگریید
با نعمت عافیت به صد چشم‌ بر اهل چنین بلا بگریید
دل خسته‌ی [۲] ماتم حسینید ای خسته دلان هَلا بگریید
در ماتم او خَمُش مباشید یا نعره زنید، یا بگریید
تا روح که متّصل به جسم است‌ از تن نشود جدا، بگریید
در گریه، سخن نکو نیاید من می‌گویم، شما بگریید
بر دُنیی کم بقا بخندید بر عالم پر عَنا [۳] بگریید
بسیار درو نمی‌توان بود بر اندکیِ بقا بگریید
بر جور و جفای آن جماعت‌ یک دم ز سر صفا بگریید
اشک از پی چیست، تا بریزید چشم از پی چیست؟ تا بگریید
در گریه به صد زبان بنالید در پرده به صد نوا [۴] بگریید
تا شسته شود کدورت از دل‌ یک دم ز سر صفا بگریید
نسیان گنه صواب نبود کردید بسی خطا، بگریید
وز بهر نزول غَیث [۵] رحمت‌ چون ابرگهِ دعا بگریید [۶]
ای قوم درین عزا بگریید بر کشته‌ی کربلا بگریید
با این دل مرده، خنده تا چند امروز در این عزا بگریید
فرزند رسول را بکشتند از بهر خدای را بگریید
از خون جگر سرشک سازید بهر دل مصطفی بگریید
وز معدن دل به اشک چون دُرّ بر گوهر مرتضی بگریید
با نعمت عافیت به صد چشم‌ بر اهل چنین بلا بگریید
دل خسته‌ی [۷] ماتم حسینید ای خسته دلان هَلا بگریید
در ماتم او خَمُش مباشید یا نعره زنید، یا بگریید
تا روح که متّصل به جسم است‌ از تن نشود جدا، بگریید
در گریه، سخن نکو نیاید من می‌گویم، شما بگریید
بر دُنیی کم بقا بخندید بر عالم پر عَنا [۸] بگریید
بسیار درو نمی‌توان بود بر اندکیِ بقا بگریید
بر جور و جفای آن جماعت‌ یک دم ز سر صفا بگریید
اشک از پی چیست، تا بریزید چشم از پی چیست؟ تا بگریید
در گریه به صد زبان بنالید در پرده به صد نوا [۹] بگریید
تا شسته شود کدورت از دل‌ یک دم ز سر صفا بگریید
نسیان گنه صواب نبود کردید بسی خطا، بگریید
وز بهر نزول غَیث [۱۰] رحمت‌ چون ابرگهِ دعا بگریید [۱۱]


منابع

پی نوشت

  1. دیوان سیف؛ مقدمه با تلخیص. سیف فرغانی قهرمانی در عرصه‌ی سخنوری؛ ص 16 به بعد.
  2. دل خسته: مجروح.
  3. عنا: رنج و زحمت و اندوه.
  4. نوا: آهنگ، نغمه، سرود.
  5. غَیث: باران، ابری که از آن باران ببارد.
  6. دیوان سیف فرغانی؛ ص 176.
  7. دل خسته: مجروح.
  8. عنا: رنج و زحمت و اندوه.
  9. نوا: آهنگ، نغمه، سرود.
  10. غَیث: باران، ابری که از آن باران ببارد.
  11. دیوان سیف فرغانی؛ ص 176.