امیر معزی: تفاوت میان نسخهها
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''امیر | '''امیر الشعراء ابو عبد اللّه محمد بن عبد الملک برهانی''' '''نیشابوری''' معروف به امیر معزی از شاعران و سخن سرایان قرن پنجم و اوایل قرن ششم ه.ق بود. | ||
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | {{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | ||
| نام = امیر معزی | | نام = امیر معزی | ||
| تصویر = | | تصویر =امیر معزی.jpg | ||
| توضیح تصویر = | | توضیح تصویر = | ||
| نام اصلی = امیر الشعراء ابو عبد اللّه محمد بن عبد الملک برهانی نیشابوری | | نام اصلی = امیر الشعراء ابو عبد اللّه محمد بن عبد الملک برهانی نیشابوری | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
}} | }} | ||
== زندگینامه == | |||
امیر الشعرا ابومحمد بن عبدالملک برهانی نیشابوری به جهت تقرب به دربار معزّ الدّین ملکشاه بن آلب ارسلان به «معزّی» تخلص یافت و ملکشاه او را لقب امیر داد. | |||
==زندگینامه== | |||
امیر | |||
پدرش عبد الملک برهانی بیش از نیم قرن در بهترین دورهی پادشاهی عهد ملکشاه و سلطان سنجر در دستگاه ایشان سمت ملک الشعرایی داشته و به جلالت و عزتی تمام میزیسته است. معزی به تمام معنی شاعری است با ذوق که کلام او به فصاحت و بلاغت سرآمد گویندگان هم عصر خود شمرده میشده است. | پدرش عبد الملک برهانی بیش از نیم قرن در بهترین دورهی پادشاهی عهد ملکشاه و سلطان سنجر در دستگاه ایشان سمت ملک الشعرایی داشته و به جلالت و عزتی تمام میزیسته است. معزی به تمام معنی شاعری است با ذوق که کلام او به فصاحت و بلاغت سرآمد گویندگان هم عصر خود شمرده میشده است. | ||
خط ۹۷: | خط ۹۳: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 740. | [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 740.] | ||
==پی نوشت== | ==پی نوشت== | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۰: | ||
[[رده:شاعران فارسی زبان]] | [[رده:شاعران فارسی زبان]] | ||
[[رده:شاعران متقدم]] | [[رده:شاعران متقدم]] | ||
<references /> |
نسخهٔ ۲۰ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۱۳
امیر الشعراء ابو عبد اللّه محمد بن عبد الملک برهانی نیشابوری معروف به امیر معزی از شاعران و سخن سرایان قرن پنجم و اوایل قرن ششم ه.ق بود.
امیر معزی | |
---|---|
نام اصلی | امیر الشعراء ابو عبد اللّه محمد بن عبد الملک برهانی نیشابوری |
زادروز | قرن پنجم و اوایل قرن ششم |
مرگ | بین سالهای 518 تا 521 خراسان |
لقب | امیر |
زندگینامه
امیر الشعرا ابومحمد بن عبدالملک برهانی نیشابوری به جهت تقرب به دربار معزّ الدّین ملکشاه بن آلب ارسلان به «معزّی» تخلص یافت و ملکشاه او را لقب امیر داد.
پدرش عبد الملک برهانی بیش از نیم قرن در بهترین دورهی پادشاهی عهد ملکشاه و سلطان سنجر در دستگاه ایشان سمت ملک الشعرایی داشته و به جلالت و عزتی تمام میزیسته است. معزی به تمام معنی شاعری است با ذوق که کلام او به فصاحت و بلاغت سرآمد گویندگان هم عصر خود شمرده میشده است.
معزی تا سال 485 هجری، یعنی تا پایان سلطنت ملکشاه در خدمت آن سلطان بود. پس از وفات او مدتی در هرات و نیشابور و اصفهان سرگرم مدح امرای سلجوقی و غیر سلجوقی بود. و سپس در خراسان به خدمت سلطان سنجر در آمد و تا پایان عمر در خدمت او میزیست. وفات او بین سالهای 518 تا 521 اتفاق افتاده است.
شیوهی شعر معزّی همچون شاعران آن عصر به سبک خراسانی بود و قصایدش از حیث موضوع و الفاظ مانند قصاید فرّخی و عنصری است. خاصیت عمدهی شعر او سادگی است و معانی بسیار را در الفاظ ساده و خالی از تکلّف ادا میکند هم چنین اشارات زیاد تاریخی و جغرافیایی نیز در قصاید او آمده و بسیاری از وقایع عصر سلجوقیان را در قصاید او میتوان یافت.
شمار ابیات موجود در دیوان معزّی را حدود 19000 بیت دانستهاند. [۱]
اشعار
یافتی برخوان اگر جویی رضای مرتضا | «لا فتی ألّا علی» بر خواند هردم مصطفا | |
ور همی خواهی که گردی ایمن از «هَلْ مِنْ مَزِیدٍ» | شرح «یُوفُونَ و یَخافُونَ» یاد کن از «هَلْ أَتی» [۲] | |
آن که داماد نبی بود و وصی بود و ولی | در موالاتش وصیّت نیست شرط اولیا | |
گر علی بعد از سنین بنشست او را زان چه نقص | هیچ نقصان نامدش بعد از سنین اندر سنا | |
مرتضی را چه زیان گر بود بعد الاختیار | مصطفی را چه زیان گر بود بعد الانبیاء | |
بود با زهرا و حیدر حجّت پیغمبری | لاجرم بنشاند پیغمبر سزایی با سزا | |
آن که چون آمد به دستش ذو الفقار جان شکار | گشت مُعجز در کَفَش چون در کفِ موسی عصا | |
آمد آواز منادی «لا فتی الّا علی» | وانگهی «لا سیف الّا ذو الفقار» آمد ندا | |
و آن دو فرزند عزیزش چون حسین و چون حسن | هر دو اندر کعبهی جود و کرم، رکن و صفا | |
آن یکی کشته به زهر و اهتزا در اهتزا (کذا؟) | آن یکی گشته پی دفع البلایا در بلا | |
آن یکی را جان ز تن گشته جدا اندر حجاز | وان دگر را سر جدا گشته ز تن در کربلا | |
آن که دادی بوسه بر روی و قفای او رسول | گرد بر رویش نشست و شمر ملعون در قفا | |
وانکه حیدر گیسوان او نهادی بر دو چشم | چشم او در آب غرق و گیسوان اندر دما | |
روز محشر داد بستاند خدا از قاتلانش | تو بده داد و مباش از حُبّ مقتولان جدا [۳] |
منابع
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 740.
پی نوشت
- ↑ دیوان کامل امیر معزّی؛ تلخیص از مقدمه ص 7 تا 16.
- ↑ اشاره به آیه 7 سورهی دهر (انسان) «یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ یَخافُونَ یَوْماً کانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیراً» که آن بندگان نیکو به عهد و نذر خود وفا میکنند و از قهر خدا در روزی که شر و سختیش همه اهل محشر را فراگیرد میترسند.
- ↑ دیوان امیر معزّی، ص 45 و 46.