بریر بن‌ خضیر همدانی‌: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''بُرَیر بن‌ خُضَیر هَمدانی مِشرَقی،''' منسوب به مشرق، شاخه‌ای از قبیله هَمدانِ یمن، از خاندان بنی مِشرق و ساکن کوفه بود. در برخی کتب نام پدرش را حُصَین ثبت کرده‌اند که اشتباه است. زیرا در آخرین رجزی که بُرَیر خوانده، خُضَیر آمده که با خَیر هم‌قافیه است. <ref>امالی صدوق، ص137.</ref> در پاره‌ای دیگر از کتاب‌ها، مطالب راجع به او درباره کسی به نام یزید یا زید بن حصین آمده است. <ref>اختیار معرفه الرجال، ص79؛ الفصول المهمه، ص189.</ref> بریر بن‌ خضیر همدانی‌ از اصحاب امام حسین (ع) بود.  
'''بُرَیر بن‌ خُضَیر هَمدانی مِشرَقی،''' منسوب به مشرق، شاخه‌ای از قبیله هَمدانِ یمن، از خاندان بنی مِشرق و ساکن کوفه بود. در برخی کتب نام پدرش را حُصَین ثبت کرده‌اند که اشتباه است. زیرا در آخرین رجزی که بُرَیر خوانده، خُضَیر آمده که با خَیر هم‌قافیه است. <ref>امالی صدوق، ص137.</ref> در پاره‌ای دیگر از کتاب‌ها، مطالب راجع به او درباره کسی به نام یزید یا زید بن حصین آمده است. <ref>اختیار معرفه الرجال، ص79؛ الفصول المهمه، ص189.</ref> بریر بن‌ خضیر همدانی‌ از اصحاب امام حسین (ع) بود.  


 
{{جعبه اطلاعات اصحاب امام حسین (ع)
| عنوان              =
| تصویر              =
| اندازه تصویر      =
|توضیح تصویر        =
| نام کامل          =بُرَیر بن‌ خُضَیر هَمدانی مِشرَقی
| لقب                =
| نسب                =
| خویشاوندان سرشناس  =
| تاریخ تولد        =
| شهر تولد          =
| کشور تولد          =
| محل زندگی          =کوفه
| تاریخ وفات/شهادت  =
| شهر وفات/شهادت    =
| نحوه وفات/شهادت    =
| مدفن              =
| از یاران          =
| فعالیت‌های اجتماعی  =
| مشایخ              =
| شاگردان          =
| آثار              =
| نقش های برجسته              = از اصحاب امام حسین (ع)
}}


==زندگینامه==
==زندگینامه==

نسخهٔ ‏۵ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۳۳

بُرَیر بن‌ خُضَیر هَمدانی مِشرَقی، منسوب به مشرق، شاخه‌ای از قبیله هَمدانِ یمن، از خاندان بنی مِشرق و ساکن کوفه بود. در برخی کتب نام پدرش را حُصَین ثبت کرده‌اند که اشتباه است. زیرا در آخرین رجزی که بُرَیر خوانده، خُضَیر آمده که با خَیر هم‌قافیه است. [۱] در پاره‌ای دیگر از کتاب‌ها، مطالب راجع به او درباره کسی به نام یزید یا زید بن حصین آمده است. [۲] بریر بن‌ خضیر همدانی‌ از اصحاب امام حسین (ع) بود.

اطلاعات اصحاب امام حسین (ع)
نام کامل بُرَیر بن‌ خُضَیر هَمدانی مِشرَقی
محل زندگی کوفه
نقش های برجسته از اصحاب امام حسین (ع)

زندگینامه

او قاری گزیده کوفه که‌ بر قرائت‌ قرآن‌ آگاهی‌ کامل‌ داشت‌ و به‌ ”سیدالقُراء“ معروف‌ بود. [۳] همچنین از او با عنوان سرآمد قاریان مردم روزگار خویش یاد کرده‌اند. [۴] او پارسایی‌ زهد پیشه‌ بود و از یاران امام علی (ع) و از تابعین به شمار می‌آمد. [۵] و در شهر کوفه مقامی بلند و شهرتی به‌سزا داشت. به نوشته مامقانی، بُرَیر دارای کتابی به نام القضایا و الاحکام است که مطالب آن را از قول امام علی (ع) و امام حسن (ع) نقل کرده است. مامقانی این کتاب را از اصول معتبر شیعه دانسته است پس بُرَیر راوی روایات آن‌ دو بزرگوار بوده است. [۶] اگرچه سید محسن امین و تستری این قول را رد کرده‌اند و گفته‌اند که در جای دیگری از این کتاب نام برده نشده است. [۷]

نقش در واقعه کربلا

بُرَیر چون از حرکت امام حسین (ع) از مدینه به مکه آگاه شد، از کوفه به جانب مکه حرکت کرد و به امام حسین (ع) پیوست. [۸] چون امام حسین (ع) مجبور شد در کربلا فرود آید، برای خاندان و اصحابش سخنرانی کرد و اصحاب امام حسین (ع) در دفاع از او سخنانی را بیان کردند. از آن‌ جمله بُرَیر بود که گفت: ای پسر رسول خدا! خداوند بر ما منت نهاده است که بتوانیم پیش چشم تو جنگ کنیم و کشته شویم و امیدواریم بندبندمان در راه تو از هم بگسلد و چه سعادتی است که جدّ تو در قیامت شفیع ما خواهد بود. آن‌گاه امام حسین (ع) خاندان و اصحاب خود را دعا فرمود. [۹]

شب عاشورا

بُرَیر کسی‌ است‌ که‌ شب‌ عاشورا شوخی‌ می‌کرد و می‌خندید. عبدالرحمن‌ بن‌ عبد ربه انصاری‌ به‌ او گفت‌ که این‌ لحظات‌، لحظات‌ شوخی‌ نیست‌. بُرَیر در پاسخ گفت: به‌ خدا همه آنانی که مرا می‌شناسند،‌ می‌دانند که‌ نه‌ در جوانی‌ و نه‌ در سالخوردگی‌ باطل‌ را دوست ‌نداشته‌ام‌. اما این‌ ساعت‌، ساعت‌ دیگر است‌. من‌ ساعتی‌ خوش‌تر و لذت‌بارتر از این‌ سراغ‌ ندارم‌. اکنون می‌بینم فاصله من و بهشت جز شمشیرها چیز دیگر نیست. من‌ امروز به ‌هدف‌ زندگی‌ام‌ رسیده‌ام‌. چرا نخندم‌ و لذت‌ نبرم‌؟ [۱۰] ضحاک ‌بن‌ عبدالله گوید: در آن‌ هنگام‌ که‌ اباعبدالله (ع) به‌ تلاوت‌ قرآن‌ مشغول‌ بود، گروهی‌ از لشکریان عمر بن سعد، برای‌ اطلاع‌ از احوال‌ امام‌ حسین (ع) و یاران‌ او به‌ سوی‌ خیمه‌ها آمدند. امام حسین (ع)‌ مشغول‌ تلاوت‌ این‌ آیه‌بود: ”وَ لا یحْسَبَن‌َّ الَّذین‌َ کفَروا اَنَمّا نُمْلی‌ لَهُم‌ْ خَیرٌ لاَِنْفُسِهِم‌ْ اِنَّما نُمْلی‌ لَهُم‌ْ لِیزْدادُوا اِثْماً وَ لَهُم‌ْ عَذاب‌ٌ مُهین‌ٌ. ما کان‌َ اللهُ لِیذَرَ الْمُؤمِنین‌َ عَلی‌ ما اَنْتُم‌ْ عَلَیه‌ِ حَتّی‌ یمیزَ الْخَبیث‌َ مِن‌َ الطَّیب“‌ِ [۱۱] مردمان‌ کافر پندارند مهلت‌ ما به‌ ایشان‌ برای ‌آنان‌ خیر است‌، بلکه‌ مهلت‌ داده‌ایم‌ تا گناهانشان‌ زیادتر شود و به‌ عذاب‌ دردناک‌ مبتلا شوند. خدای‌ متعال‌، بندگان‌ مؤمن‌ را به‌ وضعی‌ که‌ شما هستید، وا نمی‌گذارد، مگر برای‌ اینکه‌ بد از خوب‌ نمودار شود. یکی از آنان که ابو حریث عبدالله بن سُمیر سبیعی بود، گفت به ‌خدای‌ کعبه‌، ما پاکان‌ هستیم‌ که‌ از شما جدا شده‌ایم‌ و شما ناپاکان. اما بُرَیر گفت: ای بدکار! خداوند تو را از جمله پاکان قرار داده است؟ چون عبدالله، بُرَیر را شناخت به او ناسزا گفت و همراه گشتی‌های پسر سعد برگشت. [۱۲]

صبح عاشورا

صبح عاشورا امام حسین (ع)، پس‌ از نماز صبح‌ اصحابش‌ را به‌ تقوای‌ الهی‌ و صبر بر جهاد دعوت‌ کرد. هنگامی‌ که‌ دو سپاه‌ برابر هم‌ قرار گرفتند، امام حسین (ع) از بُرَیر خواست‌ تا با دشمن‌ سخن‌ بگوید و با آنان‌ احتجاج‌ کند. بریر خطاب‌ به‌ کوفیان‌ گفت‌: اکنون‌ نسل‌ محمد (ص) در میان‌ شماست‌. اینان‌ ذرّیه‌، عترت‌، دختران‌ و حرم‌ پیامبرند. از آنان‌ چه‌ می‌خواهید؟ گفتند: تسلیم‌ شدن‌ بر حکم‌ ابن‌ زیاد. بُرَیر گفت‌: آیا نمی‌پذیرید به‌ همان‌جا که‌ آمده‌اند، باز گردند؟ آیا فراموش‌ کرده‌اید که‌ با نامه‌های‌ شما به‌ این‌جا آمده‌اند؟ آیا از آبی‌ که‌ یهود و نصار و مجوس‌ بهره ‌می‌برند، آنان‌ را منع‌ می‌کنید؟ با ذرّیه‌ پیامبرتان‌ بد رفتار می‌کنید. خداوند روز قیامت‌ شما را سیراب‌ نکند. [۱۳] هنگامی که یسار غلام آزاد شده زیاد به میدان آمد و هماورد خواست، عبدالله بن عُمَیر کلبی به جنگ او آمد. یسار گفت: من تو را نمی‌شناسم، زهیر یا حبیب و یا بُرَیر که از زمامداران‌اند، به جنگ من آیند. [۱۴] اما امام حسین (ع) به آنان اجازه نداد و یسار نیز به دست عبدالله کشته شد. [۱۵] بُرَیر قبل از ظهر عاشورا و پس‌ از اجازه‌ از امام حسین (ع) به‌ میدان‌ شتافت‌ و درحالی‌ که‌ رجز می‌خواند، به‌ دشمن‌ حمله‌ ‌کرد: [۱۶]

رجزخوانی

اَنَا بُرَیرُ وَ اَبی‌ خُضَیر
یعْرِف‌ُ فینَا الْخَیرَ اَهْل‌ الْخَیرِ
لا خَیرَ فیمَن‌ْ لَیس‌َ فیه‌ِ خَیرِ
اَضْرِبُکم‌ْ وَ لا اَری‌' مِن‌ْ ضَیرِ
کذالِک‌َ فِعْل‌ُ الْخَیرِ مِن‌ْ بُرَیر

من‌ بُرَیرم‌ و پدرم‌ خُضَیر است‌، آنکه‌ در او خیری‌ نیست‌، در او خیری‌ نیست‌.

اهل‌ خیر می‌دانند که‌ در ما، خوبی‌ وجود دارد، شما را با شمشیر می‌زنم‌ و در آن‌ ضربه‌ها، خسارتی‌ نیست‌.

این‌ ضربه‌ها کار خیر بُرَیر است‌.

شهادت

یزید بن‌ معقل‌ از سپاه‌ عمر بن‌ سعد از بُرَیر پرسید که خداوند چگونه‌ با تو رفتار کرده‌ است‌؟ بریر گفت‌: صَنَع ‌َاللهُ بی‌ خَیراً وَ صَنَع‌َ اللهُ بِک‌َ شَرّاً: خداوند برای‌ من‌ خیر خواسته‌ و برای‌ تو شر. یزید بن‌ معقل او را باطل و گمراه‌کننده خواند و گفت‌: دروغ‌ می‌گویی‌. به‌ یاد داری‌ که‌ می‌گفتی‌ عثمان‌ بن‌ عفان‌ دچار زیاده‌روی‌ شده‌ است ‌و معاویه‌ گمراه‌ و گمراه‌کننده‌ است‌ و امام‌ حسین (ع) هدایت‌ و حق‌، علی‌ بن‌ ابی‌ طالب‌ است‌؟ بُرَیر گفت‌: آری‌! شهادت‌ می‌دهم‌ که‌ آنچه‌ گفتی‌، نظر و سخن‌ من‌ بوده‌ است‌. سپس‌ به‌ او گفت‌ بیا مباهله‌ کنیم‌ و از خداوند بخواهیم‌ دروغ‌گو را لعنت کند و گنه‌کار را بکشد. چنان کردند و با یک‌دیگر جنگیدند. ضربه‌ یزید بن‌ معقل‌ کاری‌ نبود. اما ضربه بُرَیر بر سر یزید چنان‌ کوبنده‌ بود که‌ نه‌ تنها کلاه‌خود او، بلکه‌ نیمی‌ از سرش‌ را هم‌ شکافت و یزید به دست او کشته شد‌. [۱۷] او تنها چهره‌ای است که در کربلا دعوت به مباهله کرد. پس‌ از آن‌ رضی‌ بن‌ منقذ عبدی‌ به‌ نبرد او آمد. بُرَیر او را بر زمین‌ زد و بر سینه‌اش‌ نشست‌. رضی از دوستانش‌ یاری‌ خواست‌. از هر سو با نیزه‌ و شمشیر بر بُرَیر حمله‌ کردند. از پشت‌ نیزه‌ای‌ را به‌ میان‌ شانه‌اش‌ کوبیدند و از روبه‌رو چند نفر با شمشیر بر او هجوم ‌آوردند. قاتل بُرَیر، کعب بن جابر بن عمرو ازدی است که از پشت نیزه را بر بُرَیر فرود آورد.‌ وی بر اثر نیزه به کناری افتاد و کعب با شمشیر او را به شهادت رساند. پس از بازگشت به کوفه، خواهر و یا همسرش به او گفت: دشمنان پسر فاطمه را یاری دادی و سرور قاریان را کشتی و کاری بسیار زشت انجام دادی. به خدا سوگند که دیگر یک کلمه هم با تو سخن نخواهم گفت. [۱۸] نام او در زیارت رجبیه آمده است. اما با وجود شهرت او، در زیارت ناحیه مقدسه از وی نامی برده نشده است. ”السَّلامُ عَلَی بُرَیرِ بنِ خُضَیر“

منبع

مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، ص 355-358.

پی نوشت

  1. امالی صدوق، ص137.
  2. اختیار معرفه الرجال، ص79؛ الفصول المهمه، ص189.
  3. تاریخ طبری، ج5، ص433؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص67.
  4. امالی صدوق، ص137؛ روضة الواعظین، ج1، ص187.
  5. امالی صدوق، ص137.
  6. تنقیح المقال، ج1، ب2، ص167.
  7. اعیان الشیعه، ج3، ص561؛ قاموس الرجال، ج2، ص176.
  8. تنقیح المقال، همانجا.
  9. اللهوف، ص33-34؛ اعیان الشیعه، ج3، ص561.
  10. تاریخ طبری، ج5، ص424؛ ارشاد، ص446؛ البدایه و النهایه، ج8، ص177-178.
  11. قرآن مجید، سوره آل عمران، آیات178-179.
  12. تاریخ طبری، ج5، ص424؛ ارشاد، ص446؛ البدایه و النهایه،ج8، ص177-178.
  13. الفتوح، ج5، ص99.
  14. الکامل فی التاریخ، ج4، ص65؛ نهایة الارب، ج20، ص446.
  15. ارشاد، ص454.
  16. بحار الانوار، ج45، ص15؛ لواعج الاشجان، ص276-277.
  17. تاریخ طبری، ج5، ص431-432؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص66.
  18. قاموس الرجال، ج2، ص177.