سید شهاب موسوی آرانی: تفاوت میان نسخهها
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''سیّد شهاب موسوی''' | '''سیّد شهاب موسوی''' (1304 ه. ش) از شاعران معاصر است. | ||
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | {{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | ||
| نام =سیّد شهاب موسوی | | نام =سیّد شهاب موسوی | ||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
| محل تولد =«آران» کاشان | | محل تولد =«آران» کاشان | ||
| والدین = | | والدین = | ||
| تاریخ مرگ = | | تاریخ مرگ =1368 ه. ش | ||
| محل مرگ = | | محل مرگ = | ||
| علت مرگ = | | علت مرگ = | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
|امضا = | |امضا = | ||
}} | }} | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
سیّد شهاب موسوی، فرزند سیّد علی اکبر، در بهمن ماه 1304 ه. ش در «آران» کاشان دیده به جهان گشود خواندن و نوشتن را در مکتبهای زادگاهش فراگرفت. از کودکی ذوق و قریحهی شاعری داشت و در نه سالگی نخستین شعرش را در ستایش استادش سرود. | سیّد شهاب موسوی، فرزند سیّد علی اکبر، در بهمن ماه 1304 ه. ش در «آران» کاشان دیده به جهان گشود. خواندن و نوشتن را در مکتبهای زادگاهش فراگرفت. از کودکی ذوق و قریحهی شاعری داشت و در نه سالگی نخستین شعرش را در ستایش استادش سرود. | ||
موسوی در آغاز جوانی راهی تهران شد و در چند انجمن ادبی چون «انجمن ادبی ایران» عضویت یافت، و با فنون شعر و رموز آن آشنا گردید، و از محضر اساتیدی چون ناصح، مهرداد اوستا، مشفق کاشانی و امیری فیروز کوهی بهره جست. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی تهران را ترک گرفت و به زادگاه خود بازگشت. | موسوی در آغاز جوانی راهی تهران شد و در چند انجمن ادبی چون «انجمن ادبی ایران» عضویت یافت، و با فنون شعر و رموز آن آشنا گردید، و از محضر اساتیدی چون ناصح، مهرداد اوستا، مشفق کاشانی و امیری فیروز کوهی بهره جست. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی تهران را ترک گرفت و به زادگاه خود بازگشت. | ||
خط ۶۶: | خط ۵۵: | ||
موسوی شاعری شیرین سخن و لطیف طبع بود. وی سرانجام در دی ماه 1368 شمسی چشم از جهان فرو بست. و شگفت آنکه ماده تاریخ فوتش را قبلا پیشبینی کرده و در مقطع قطعهای چنین میگوید: | موسوی شاعری شیرین سخن و لطیف طبع بود. وی سرانجام در دی ماه 1368 شمسی چشم از جهان فرو بست. و شگفت آنکه ماده تاریخ فوتش را قبلا پیشبینی کرده و در مقطع قطعهای چنین میگوید: | ||
{{شعر}}{{ب|«موسوی» تاریخ فوت خود به شمسی زد رقم|ما به امید خدا از دار فانی می رویم}} | |||
==اشعار== | ==اشعار== | ||
خط ۹۲: | خط ۸۳: | ||
{{ب| در صف محشر همه به فکر بهشتاند|«موسوی» آنجا به جستجوی حسین است <ref>همان؛ ص 3451.</ref> }} | {{ب| در صف محشر همه به فکر بهشتاند|«موسوی» آنجا به جستجوی حسین است <ref>همان؛ ص 3451.</ref> }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}}<br /> | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1244. | * [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1244.] | ||
==پی نوشت== | ==پی نوشت== | ||
خط ۱۰۶: | خط ۹۳: | ||
[[رده:شاعران فارسی زبان]] | [[رده:شاعران فارسی زبان]] | ||
[[رده:شاعران معاصر]] | [[رده:شاعران معاصر]] | ||
<references /> |
نسخهٔ ۲۴ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۴۸
سیّد شهاب موسوی (1304 ه. ش) از شاعران معاصر است.
سیّد شهاب موسوی | |
---|---|
زادروز | 1304 ه. ش «آران» کاشان |
مرگ | 1368 ه. ش |
زندگینامه
سیّد شهاب موسوی، فرزند سیّد علی اکبر، در بهمن ماه 1304 ه. ش در «آران» کاشان دیده به جهان گشود. خواندن و نوشتن را در مکتبهای زادگاهش فراگرفت. از کودکی ذوق و قریحهی شاعری داشت و در نه سالگی نخستین شعرش را در ستایش استادش سرود.
موسوی در آغاز جوانی راهی تهران شد و در چند انجمن ادبی چون «انجمن ادبی ایران» عضویت یافت، و با فنون شعر و رموز آن آشنا گردید، و از محضر اساتیدی چون ناصح، مهرداد اوستا، مشفق کاشانی و امیری فیروز کوهی بهره جست. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی تهران را ترک گرفت و به زادگاه خود بازگشت.
او در کاشان اقدام به تأسیس «انجمن ادبی پانزده خرداد» کرد و تا واپسین روزهای حیات مسئولیت انجمن را عهدهدار بود.
موسوی شاعری شیرین سخن و لطیف طبع بود. وی سرانجام در دی ماه 1368 شمسی چشم از جهان فرو بست. و شگفت آنکه ماده تاریخ فوتش را قبلا پیشبینی کرده و در مقطع قطعهای چنین میگوید:
اشعار
«موسوی» تاریخ فوت خود به شمسی زد رقم | ما به امید خدا از دار فانی می رویم |
«موسوی» تاریخ فوت خود به شمسی زد رقم | ما به امید خدا از دار فانی میرویم» [۱] | |
عارف و عامی به جستجوی حسین است | خلق جهان در آرزوی حسین است | |
گرچه به جز کعبه قبلهای نشناسم | قبلهی عشّاق خاک کوی حسین است | |
آیهی تطهیر در نبیست به شأنش | سورهی و اللّیل وصف موی حسین است | |
معنی هر آیهای ز سورهی و الشّمس | شمّهای از صورت نکوی حسین است | |
لطف بهشت و صفای روضهی رضوان | طرف نشانی ز خلق و خوی حسین است | |
آنچه رهاند تو را ز آتش دوزخ | هست یقینم که آبروی حسین است | |
گفت محمّد که دشمن است خدا را | هر که عدوی من و عدوی حسین است | |
ماه محرم مگر دمیده که اینسان | باز به هر گوشه گفتگوی حسین است | |
آب روان را که مَهر فاطمه خوانند | بسته ندانم چرا؟ به روی حسین است | |
وا اسَفا در زمینِ «ماریه» گویی | خون خدا جاری از گلوی حسین است | |
در صف محشر همه به فکر بهشتاند | «موسوی» آنجا به جستجوی حسین است [۲] |