تربت: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
خاک قبر امام حسین«ع».تربت به معناى مقبره هم آمده است.در فارسى هم «رفتن سر خاک»به معناى زیارت قبر است.خداوند،به پاس فداکارى عظیم امام حسین«ع»و شهادتش در راه احیاى دین،آثار ویژه و احکام خاصّى در تربت مقدّس سید الشهدا و خاک کربلا قرار داده است.تربت خونین کربلا که در برگیرندۀ آن پیکر پاک است، الهام‌بخش فداکارى و عظمت و یادآور جان باختن در راه ارزشهاى الهى است.از این رو،هم سجده بر آن تربت مستحبّ است،هم ذکر گفتن با تسبیح تربت،فضیلت بسیار دارد،هم شفا دهندۀ بیمارى است،هم شایسته است که هنگام دفن میّت،اندکى تربت همراه او گذاشته شود یا با حنوط مخلوط شود،هم دفن شدن در کربلا ثواب دارد و ایمنى از عذاب مى‌آورد و هم نجس ساختن آن حرام است و اگر در بیت الخلا بیفتد باید از آنجا پرهیز کرد یا از آنجا در آورد و احکام و آثار دیگر که در فقه مطرح است. <ref>براى توضیح بیشتر ر.ک:«دائره المعارف تشیّع»،ج 4،ص 25.</ref>
خاک قبر امام حسین (ع). تربت به معناى مقبره هم آمده است. در فارسى هم «رفتن سر خاک» به معناى زیارت قبر است. خداوند، به پاس فداکارى عظیم امام حسین (ع) و شهادتش در راه احیاى دین، آثار ویژه و احکام خاصى در تربت مقدس سید الشهدا (ع) و خاک کربلا قرار داده است. تربت خونین کربلا که در برگیرندۀ آن پیکر پاک است، الهام‌ بخش فداکارى و عظمت و یادآور جان باختن در راه ارزشهاى الهى است. از این رو، هم سجده بر آن تربت مستحب است، هم ذکر گفتن با تسبیح تربت، فضیلت بسیار دارد، هم شفا دهندۀ بیمارى است، هم شایسته است که هنگام دفن میت، اندکى تربت همراه او گذاشته شود یا با حنوط مخلوط شود، هم دفن شدن در کربلا ثواب دارد و ایمنى از عذاب مى‌آورد و هم نجس ساختن آن حرام است و اگر در بیت الخلا بیفتد باید از آنجا پرهیز کرد یا از آنجا در آورد و احکام و آثار دیگر که در فقه مطرح است.<ref>براى توضیح بیشتر ر.ک: «''دائره المعارف تشیّع''»، ج 4، ص 25.</ref>


رسول خدا«ص»مقدارى تربت کربلا به«امّ سلمه»داد و فرمود:هرگاه دیدى این خاک،تبدیل به خون شد،بدان که حسین«ع»کشته شده است. <ref>سفینة البحار،ج 1،ص 122 و 463.</ref>
رسول خدا (ص) مقدارى تربت کربلا به «[[ام سلمه]]» داد و فرمود:  


گرچه خوردن خاک،حرام است،امّا خوردن اندکى از خاک قبر سید الشهدا به نیّت شفا گرفتن(استشفاء)جایز،بلکه مؤکّد است و آداب و حدودى دارد. <ref>همان،ج 2،ص 103.</ref> امام رضا«ع»فرمود:
هرگاه دیدى این خاک، تبدیل به خون شد، بدان که حسین (ع) کشته شده است. <ref>''سفینة البحار''، ج 1، ص 122 و 463.</ref>


«کلّ طین حرام کالمیتة و الدّم و ما اهلّ لغیر اللّه به،ما خلا طین قبر الحسین«ع»فانّه شفاء من کلّ داء» <ref>همان.</ref> هر خاکى حرام است،مثل مردار،خون و ذبح‌شدۀ بى‌نام خدا،مگر خاک قبر حسین«ع»که درمان هر درد است.امام صادق«ع»فرمود:«فى طین قبر الحسین شفاء من کلّ داء و هو الدّواء الأکبر». <ref>من لا یحضره الفقیه،ج 2،ص 599(چاپ جامعه مدرسین)،المزار،شیخ مفید،ص 143.</ref> در خاک قبر حسین«ع»شفاى هر درد است و آن دواى بزرگتر است.روایت است که از فضیلتهاى ویژۀ حسین بن على«ع»این است:«الشفاء فى تربته و الإجابة تحت قبّته و الأئمّة من ذرّیّته». <ref>مناقب،ج 4،ص 82.</ref>  
گرچه خوردن خاک، حرام است، اما خوردن اندکى از خاک قبر سید الشهدا به نیّت شفا گرفتن (استشفاء) جایز، بلکه مؤکد است و آداب و حدودى دارد.<ref>''همان''، ج 2، ص 103.</ref> امام رضا (ع) فرمود:


امام صادق«ع»دستمال زردى داشت که در آن تربت حضرت سید الشهدا بود.وقت نماز که مى‌شد همان تربت را در موضع سجودش مى‌ریخت و بر آن سجده مى‌کرد. <ref>منتخب التواریخ،ص 298.</ref> و نیز آن حضرت فرمود:«السجود على تربة الحسین یخرق الحجب السبع». <ref>بحار الأنوار،ج 82،ص 153 و 334.</ref> سجده بر تربت حسینى،حجابهاى هفتگانه را کنار مى‌زند.همچنین روایت شده است که امام صادق«ع» جز بر تربت سید الشهدا سجده نمى‌کرد،به عنوان فروتنى و تواضع در برابر خداوند:«کان الصّادق لا یسجد الاّ على تربة الحسین تذلّلا للّه و استکانة الیه». <ref>همان،ص 158 حدیث 25.</ref> نسبت به برداشتن کام نوزادان با تربت کربلا نیز احادیث فراوانى است،از جمله از امام صادق«ع»روایت است که:«حنّکوا اولادکم بتربة الحسین فانّها امان». <ref>وسائل الشیعة،ج 10،ص 410.روایات تربت را از جمله در وسائل الشیعة،ج 10،ص 408 تا 420 و ج 3،ص 607، المزار،شیخ مفید،ص 143 و نیز بحار الأنوار،ج 98،ص 118 ملاحظه فرمایید.</ref> کام فرزندان خود را با تربت حسین «ع» بردارید،که این تربت،امان است.در سنّتهاى چاوش‌خوانى،اشاره به سیب بهشتى <ref>سفینة البحار،ج 1،ص 124.</ref> و بوى سیب از تربت امام حسین«ع»مى‌کردند و مى‌خواندند:(-بوى سیب).
«کل طین حرام کالمیتة و الدّم و ما اهلّ لغیر اللّه به، ما خلا طین قبر الحسین (ع) فانّه شفاء من کلّ داء»<ref>''همان''.</ref> هر خاکى حرام است، مثل مردار، خون و ذبح‌شدۀ بى‌نام خدا، مگر خاک قبر حسین (ع) که درمان هر درد است. امام صادق (ع) فرمود:


ز تربت شهدا بوى سیب مى‌آید ز طوس،بوى رضاى غریب مى‌آید
«فى طین قبر الحسین شفاء من کلّ داء و هو الدّواء الأکبر». <ref>''من لا یحضره الفقیه''، ج 2، ص 599 (چاپ جامعه مدرسین)، المزار، شیخ مفید، ص 143.</ref> در خاک قبر حسین (ع) شفاى هر درد است و آن دواى بزرگتر است. روایت است که از فضیلت‌هاى ویژۀ حسین بن على (ع) این است:
آنچه به تربت سید الشهدا قداست و کرامت بخشیده،همان خون حسین«ع»و شهادت ثار الله است که الهام‌بخش حریّت و راد مردى و فداکارى در راه خداست.به تعبیر امام خمینى«قدس سرّه»:«همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت،مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دار الشّفاى آزادگان خواهد بود.» <ref>صحیفۀ نور،ج 20،ص 239.</ref> به همین جهات،هم«شفا خواهى»از تربت سید الشهدا«ع»و هم«شفایابى»در آستانه و حرم حسینى جزء فرهنگ شیعه و مستند به روایات است.


شهادت،خاک را بوییدنى کرد شهادت،سنگ را بوسیدنى کرد
«الشفاء فى تربته و الإجابة تحت قبّته و الأئمّة من ذرّیّته». <ref>''مناقب''، ج 4، ص 82.</ref>  
علامۀ امینى«ره»مى‌نویسد:«آیا بهتر آن نیست که سجده‌گاه،از خاکى قرار داده شود که در آن،چشمه‌هاى خونى جوشیده است که رنگ خدایى داشته است؟تربتى آمیخته با خون کسى که خداوند،او را پاک قرار داده و محبّت او را اجر رسالت محمّدى«ص»قرار داده است؟خاکى که با خون سرور جوانان بهشت و ودیعۀ محبوب پیامبر و خدا عجین گشته است؟...» <ref>سیرتنا و سنّتنا،علامۀ امینى،ص 166.در بحث تربت امام و الهامهاى قرآن از جمله ر.ک:مجلۀ پیام انقلاب، شماره‌هاى 147 و 148(سال 1364).</ref>  


چه رازى در«تربت کربلا»نهفته است؟تربت کربلا،خاکى آمیخته با«خون خدا»ست و شگفت نیست که خون،به خاک،اعتبار بخشد و شهادت،در زمین و در و دیوار،آبرو و قداست بیافریند و خاک کربلا،مهر نماز عارفان گردد و در سجّاده،عطر شهادت از تربت حسین«ع»به مشام عاشقان برسد و شفابخش دردها شود.درس گرفتن از تربت و فرات، تنها در مکتب زیارت میسّر است و سخن خاک را با دل،تنها گوش حسینیان کربلایى مى‌شنود.«...در آنجا تربتى است،گویا معدن مغناطیس،که افراد عاشق را که قابل جذب‌اند،مانند ذرّات کوچک آهن،به سوى خود جذب مى‌کند.آنجا مضجع مقدّس سرباز فداکارى است که رؤساى جمهور و پادشاهان،قبل از آنکه رسم سرباز گمنام و نهادن دسته گل معمول گردد،عصارۀ گل،بهترین عطر را آوردند و بوسیدند و بوییدند و پاشیدند و آرزوى این کردند که کاش در برابرش جنگیده و اسلام را یارى مى‌کردند و کشته مى‌شدند. <ref>اوّلین دانشگاه و آخرین پیامبر،شهید پاک‌نژاد،ج 2،ص 43.</ref>
امام صادق (ع) دستمال زردى داشت که در آن تربت حضرت سید الشهدا (ع) بود. وقت نماز که مى‌شد همان تربت را در موضع سجودش مى‌ریخت و بر آن سجده مى‌کرد. <ref>''منتخب التواریخ''، ص 298.</ref> و نیز آن حضرت فرمود:


شهید مطهرى مى‌نویسد:«...تو که خدا را عبادت مى‌کنى،سر بر روى هر خاکى بگذارى نمازت درست است،ولى اگر سر بر روى آن خاکى بگذارى که تماس کوچکى، قرابت کوچکى،همسایگى کوچکى با شهید دارد و بوى شهید مى‌دهد،اجر و ثواب تو صد برابر مى‌شود.» <ref>شهید(ضمیمۀ قیام و انقلاب مهدى)،ص 127.در زمینۀ تربت حسینى،از جمله ر.ک:«الأرض و التربة الحسینیّه»، شیخ محمد حسین کاشف الغطاء.</ref> در کربلا،خاندان معیّنى بودند که متصدّى تهیّۀ مهر و تسبیح از تربت سید الشهدا بودند و همه‌ساله مبلغ هنگفتى به والى بغداد مى‌پرداختند تا همچنان از این امتیاز برخوردار باشند. <ref>موسوعة العتبات المقدسه،ج 8،ص 289.</ref>
«السجود على تربة الحسین یخرق الحجب السبع». <ref>''بحار الأنوار''، ج 82، ص 153 و 334.</ref> سجده بر تربت حسینى، حجاب‌هاى هفتگانه را کنار مى‌زند. همچنین روایت شده است که امام صادق (ع) جز بر تربت سید الشهدا (ع) سجده نمى‌کرد، به عنوان فروتنى و تواضع در برابر خداوند:


«کان الصّادق لا یسجد الاّ على تربة الحسین تذلّلا للّه و استکانة الیه». <ref>''همان''، ص 158 حدیث 25.</ref> نسبت به برداشتن کام نوزادان با تربت کربلا نیز احادیث فراوانى است، از جمله از امام صادق (ع) روایت است که:


«حنّکوا اولادکم بتربة الحسین فانّها امان». <ref>''وسائل الشیعة''، ج 10، ص 410. روایات تربت را از جمله در وسائل الشیعة، ج 10، ص 408 تا 420 و ج 3، ص 607، المزار، شیخ مفید، ص 143 و نیز بحار الأنوار، ج 98، ص 118 ملاحظه فرمایید.</ref> کام فرزندان خود را با تربت حسین (ع) بردارید، که این تربت، امان است. در سنّتهاى چاوش‌ خوانى، اشاره به سیب بهشتى <ref>سفینة البحار، ج 1، ص 124.</ref> و بوى سیب از تربت امام حسین (ع) مى‌کردند و مى‌خواندند:(-بوى سیب).


جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، قم، معارف، ج1، ص 109-112.
 
آنچه به تربت سید الشهدا (ع) قداست و کرامت بخشیده، همان خون حسین (ع) و شهادت ثار الله است که الهام‌ بخش حریت و راد مردى و فداکارى در راه خداست.
 
 
علامۀ امینى «ره» مى‌نویسد: «آیا بهتر آن نیست که سجده‌گاه، از خاکى قرار داده شود که در آن، چشمه‌هاى خونى جوشیده است که رنگ خدایى داشته است؟ تربتى آمیخته با خون کسى که خداوند، او را پاک قرار داده و محبّت او را اجر رسالت محمّدى (ص) قرار داده است؟خاکى که با خون سرور جوانان بهشت و ودیعۀ محبوب پیامبر و خدا عجین گشته است؟...» <ref> ''سیرتنا و سنّتنا''، علامۀ امینى، ص 166.</ref>
 
 
==منابع==
برگرفته از جواد محدثی، ''فرهنگ عاشورا''، قم، معارف، ج1، ص 109-112.
 
==پی نوشت==

نسخهٔ ‏۲۵ ژوئن ۲۰۱۶، ساعت ۱۱:۱۷

خاک قبر امام حسین (ع). تربت به معناى مقبره هم آمده است. در فارسى هم «رفتن سر خاک» به معناى زیارت قبر است. خداوند، به پاس فداکارى عظیم امام حسین (ع) و شهادتش در راه احیاى دین، آثار ویژه و احکام خاصى در تربت مقدس سید الشهدا (ع) و خاک کربلا قرار داده است. تربت خونین کربلا که در برگیرندۀ آن پیکر پاک است، الهام‌ بخش فداکارى و عظمت و یادآور جان باختن در راه ارزشهاى الهى است. از این رو، هم سجده بر آن تربت مستحب است، هم ذکر گفتن با تسبیح تربت، فضیلت بسیار دارد، هم شفا دهندۀ بیمارى است، هم شایسته است که هنگام دفن میت، اندکى تربت همراه او گذاشته شود یا با حنوط مخلوط شود، هم دفن شدن در کربلا ثواب دارد و ایمنى از عذاب مى‌آورد و هم نجس ساختن آن حرام است و اگر در بیت الخلا بیفتد باید از آنجا پرهیز کرد یا از آنجا در آورد و احکام و آثار دیگر که در فقه مطرح است.[۱]

رسول خدا (ص) مقدارى تربت کربلا به «ام سلمه» داد و فرمود:

هرگاه دیدى این خاک، تبدیل به خون شد، بدان که حسین (ع) کشته شده است. [۲]

گرچه خوردن خاک، حرام است، اما خوردن اندکى از خاک قبر سید الشهدا به نیّت شفا گرفتن (استشفاء) جایز، بلکه مؤکد است و آداب و حدودى دارد.[۳] امام رضا (ع) فرمود:

«کل طین حرام کالمیتة و الدّم و ما اهلّ لغیر اللّه به، ما خلا طین قبر الحسین (ع) فانّه شفاء من کلّ داء»[۴] هر خاکى حرام است، مثل مردار، خون و ذبح‌شدۀ بى‌نام خدا، مگر خاک قبر حسین (ع) که درمان هر درد است. امام صادق (ع) فرمود:

«فى طین قبر الحسین شفاء من کلّ داء و هو الدّواء الأکبر». [۵] در خاک قبر حسین (ع) شفاى هر درد است و آن دواى بزرگتر است. روایت است که از فضیلت‌هاى ویژۀ حسین بن على (ع) این است:

«الشفاء فى تربته و الإجابة تحت قبّته و الأئمّة من ذرّیّته». [۶]

امام صادق (ع) دستمال زردى داشت که در آن تربت حضرت سید الشهدا (ع) بود. وقت نماز که مى‌شد همان تربت را در موضع سجودش مى‌ریخت و بر آن سجده مى‌کرد. [۷] و نیز آن حضرت فرمود:

«السجود على تربة الحسین یخرق الحجب السبع». [۸] سجده بر تربت حسینى، حجاب‌هاى هفتگانه را کنار مى‌زند. همچنین روایت شده است که امام صادق (ع) جز بر تربت سید الشهدا (ع) سجده نمى‌کرد، به عنوان فروتنى و تواضع در برابر خداوند:

«کان الصّادق لا یسجد الاّ على تربة الحسین تذلّلا للّه و استکانة الیه». [۹] نسبت به برداشتن کام نوزادان با تربت کربلا نیز احادیث فراوانى است، از جمله از امام صادق (ع) روایت است که:

«حنّکوا اولادکم بتربة الحسین فانّها امان». [۱۰] کام فرزندان خود را با تربت حسین (ع) بردارید، که این تربت، امان است. در سنّتهاى چاوش‌ خوانى، اشاره به سیب بهشتى [۱۱] و بوى سیب از تربت امام حسین (ع) مى‌کردند و مى‌خواندند:(-بوى سیب).


آنچه به تربت سید الشهدا (ع) قداست و کرامت بخشیده، همان خون حسین (ع) و شهادت ثار الله است که الهام‌ بخش حریت و راد مردى و فداکارى در راه خداست.


علامۀ امینى «ره» مى‌نویسد: «آیا بهتر آن نیست که سجده‌گاه، از خاکى قرار داده شود که در آن، چشمه‌هاى خونى جوشیده است که رنگ خدایى داشته است؟ تربتى آمیخته با خون کسى که خداوند، او را پاک قرار داده و محبّت او را اجر رسالت محمّدى (ص) قرار داده است؟خاکى که با خون سرور جوانان بهشت و ودیعۀ محبوب پیامبر و خدا عجین گشته است؟...» [۱۲]


منابع

برگرفته از جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، قم، معارف، ج1، ص 109-112.

پی نوشت

  1. براى توضیح بیشتر ر.ک: «دائره المعارف تشیّع»، ج 4، ص 25.
  2. سفینة البحار، ج 1، ص 122 و 463.
  3. همان، ج 2، ص 103.
  4. همان.
  5. من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 599 (چاپ جامعه مدرسین)، المزار، شیخ مفید، ص 143.
  6. مناقب، ج 4، ص 82.
  7. منتخب التواریخ، ص 298.
  8. بحار الأنوار، ج 82، ص 153 و 334.
  9. همان، ص 158 حدیث 25.
  10. وسائل الشیعة، ج 10، ص 410. روایات تربت را از جمله در وسائل الشیعة، ج 10، ص 408 تا 420 و ج 3، ص 607، المزار، شیخ مفید، ص 143 و نیز بحار الأنوار، ج 98، ص 118 ملاحظه فرمایید.
  11. سفینة البحار، ج 1، ص 124.
  12. سیرتنا و سنّتنا، علامۀ امینى، ص 166.