سعید بیابانکی: تفاوت میان نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
T.ramezani (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «سعید بیابانکی به سال 1346 ه. ش در خمینی شهر اصفهان به دنیا آمد، تحصیلات ابتدایی...» ایجاد کرد) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''سعید بیابانکی''' شاعر معاصر ایرانی است. وی یکی از شاعران جوان و خوشذوق و غزل سرای امروز است که در قالبهای دیگر شعری نیز طبع آزمایی کرده است. | |||
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | |||
| نام = سعید بیابانکی | |||
| تصویر = | |||
| توضیح تصویر = | |||
| نام اصلی = | |||
| زمینه فعالیت = | |||
| ملیت = | |||
| تاریخ تولد =1346ه.ش | |||
| محل تولد =اصفهان | |||
| والدین = | |||
| تاریخ مرگ = | |||
| محل مرگ = | |||
| علت مرگ = | |||
| محل زندگی = | |||
| مختصات محل زندگی = | |||
| مدفن = | |||
|مذهب = | |||
|در زمان حکومت = | |||
|اتفاقات مهم = | |||
| نام دیگر = | |||
|لقب = | |||
|بنیانگذار = | |||
| پیشه = | |||
| سالهای نویسندگی = | |||
|سبک نوشتاری = | |||
|کتابها =«رد پایی در برف»،«نیمی از خورشید» | |||
|مقالهها = | |||
|نمایشنامهها = | |||
|فیلمنامهها = | |||
|دیوان اشعار = | |||
|تخلص = | |||
|فیلم ساخته بر اساس اثر = | |||
| همسر = | |||
| شریک زندگی = | |||
| فرزندان = | |||
|تحصیلات = | |||
|دانشگاه = | |||
|حوزه = | |||
|شاگرد = | |||
|استاد = | |||
|علت شهرت = | |||
| تأثیرگذاشته بر = | |||
| تأثیرپذیرفته از = | |||
| وبگاه = | |||
| imdb_id = | |||
| soure_id = | |||
| جوایز اسکار = | |||
| جوایز آفی = | |||
| جایزه اریل = | |||
| جوایز بافتا = | |||
| جوایز سزار = | |||
| جوایز امی = | |||
| filmfareawards = | |||
| جوایز جمینای = | |||
| جوایز گوی طلایی = | |||
| جوایز تمشک طلایی = | |||
| جوایز گویا = | |||
| جوایز گرمی = | |||
| جوایز ایفتا = | |||
| جوایز لورنس الیور = | |||
| naacpimageawards = | |||
| جوایز فیلم ملی = | |||
| جوایز ساگه = | |||
| جوایز تونی = | |||
| جوایز سیمرغ بلورین = | |||
| جوایز جشن سینمای ایران = | |||
| جوایز حافظ = | |||
| جوایز = | |||
|گفتاورد = | |||
|امضا = | |||
}} | |||
==دربارهی شاعر== | |||
سعید بیابانکی به سال 1346 ه. ش در خمینی شهر اصفهان به دنیا آمد، تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در آن شهر گذراند، و در رشتهی مهندسی کامپیوتر دانشگاه اصفهان فارغ التحصیل شد. | سعید بیابانکی به سال 1346 ه. ش در خمینی شهر اصفهان به دنیا آمد، تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در آن شهر گذراند، و در رشتهی مهندسی کامپیوتر دانشگاه اصفهان فارغ التحصیل شد. | ||
از سال 1364 هجری به اهالی آبادی سر سبز شعر و ادب پیوست و آثارش در صفحات ادبی مطبوعات کشور به چاپ رسیده است. خود میگوید: «رشد اولیهی شعر را مدیون انجمن ادبی سروش خمینی شهر که محفلی سرشار از صفا و خالی از کینه بود میدانم و رشد ثانویهی خود را در فضای دانشگاه حس میکنم». | از سال 1364 هجری به اهالی آبادی سر سبز شعر و ادب پیوست و آثارش در صفحات ادبی مطبوعات کشور به چاپ رسیده است. خود میگوید: «رشد اولیهی شعر را مدیون انجمن ادبی سروش خمینی شهر که محفلی سرشار از صفا و خالی از کینه بود میدانم و رشد ثانویهی خود را در فضای دانشگاه حس میکنم». | ||
از وی تاکنون دو مجموعه شعر با نام «رد پایی در برف» و «نیمی از خورشید» چاپ و منتشر شده است. | |||
==اشعار== | |||
===اسبهای بیرکاب:=== | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۲۸: | خط ۱۱۶: | ||
===سپیدار:=== | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۵۲: | خط ۱۴۰: | ||
===عصر عاشورا (1):=== | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۷۰: | خط ۱۵۸: | ||
===عصر عاشورا (2):=== | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۹۹: | خط ۱۸۷: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1627-1628. | *دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1627-1628. | ||
==پی نوشت== | ==پی نوشت== |
نسخهٔ ۱۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۳۳
سعید بیابانکی شاعر معاصر ایرانی است. وی یکی از شاعران جوان و خوشذوق و غزل سرای امروز است که در قالبهای دیگر شعری نیز طبع آزمایی کرده است.
سعید بیابانکی | |
---|---|
زادروز | 1346ه.ش اصفهان |
کتابها | «رد پایی در برف»،«نیمی از خورشید» |
دربارهی شاعر
سعید بیابانکی به سال 1346 ه. ش در خمینی شهر اصفهان به دنیا آمد، تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در آن شهر گذراند، و در رشتهی مهندسی کامپیوتر دانشگاه اصفهان فارغ التحصیل شد.
از سال 1364 هجری به اهالی آبادی سر سبز شعر و ادب پیوست و آثارش در صفحات ادبی مطبوعات کشور به چاپ رسیده است. خود میگوید: «رشد اولیهی شعر را مدیون انجمن ادبی سروش خمینی شهر که محفلی سرشار از صفا و خالی از کینه بود میدانم و رشد ثانویهی خود را در فضای دانشگاه حس میکنم».
از وی تاکنون دو مجموعه شعر با نام «رد پایی در برف» و «نیمی از خورشید» چاپ و منتشر شده است.
اشعار
اسبهای بیرکاب:
پر برمیدارد امشب آفتاب از نیزهها | میدمد یک آسمان خورشید تاب از نیزهها | |
میشناسی این همه خورشید خونآلود را | آه، ای خورشید زخمی رخ متاب از نیزهها | |
کهکشان است این بیابان چون که امشب میدمد | ماهتاب از خیمهها و آفتاب از نیزهها | |
ریگ ریگش هم گواهی میدهد روز حساب | کاین بیابان خورده زخم بیحساب از نیزهها | |
یالهایی سرخ و تنهایی به خون غلطیده است | یادگار اسبهای بیرکاب از نیزهها | |
آرزوی آب هم این جا عطش نوشیدن است | خواهد آمد العطشها را جواب از نیزهها | |
باز هم جاری است امشب رودرود از سینهها | بس که میآید صدای آبآب از نیزهها | |
گرچه این موجموج تشنگیها جاری است | میتراود چشمهچشمه شعر ناب از نیزهها [۱] |
سپیدار:
عشق هر روز به تکرار تو برمیخیزد | اشک هر صبح به دیدار تو برمیخیزد | |
ای مسافر به گلاب نگهم خواهم شست | گرد و خاکی که ز رخسار تو برمیخیزد | |
مگر ای دشت عطش نوش گناهی داری | کآسمان نیز به انکار تو برمیخیزد؟ | |
تو به پا خیز و بخواه از دل من برخیزد | حتم دارم که به اصرار تو برمیخیزد | |
شعری خوانم و یک دشت، غم و آهن و آه | از گلوی تر نیزار تو برمیخیزد | |
مگر آن دست چه بخشید به آغوش فرات | که از آن بوی علمدار تو برمیخیزد | |
پاس میدارمت ای باغ که هر روز بهار | به تماشای سپیدار تو برمیخیزد | |
ای که یک قافله خورشید به خون آغشته | بامداد از لب دیوار تو برمیخیزد | |
کیستم من که به تکرار غمت بنشینم | عشق هر روز به تکرار تو برمیخیزد [۲] |
عصر عاشورا (1):
دشت میبلعید کمکم، پیکر خورشید را | بر فراز نیزه میدیدم سر خورشید را | |
آسمان گوتا بشوید با گلاب اشکها | گیسوان خفته در خاکستر خورشید را | |
بوریایی نیست در این دشت تا پنهان کند | پیکر از بوریا عریانتر خورشید را | |
چشمهای خفته در خون شفق را واکنید | تا ببینید کهکشان پرپر خورشید را | |
نیمی از خورشید در سیلاب خون افتاده بود | کاروان میبرد نیم دیگر خورشید را | |
آه اشترها چه غمگین و پریشان میروند | بر فراز نیزه میبینم سر خورشید را [۳] |
عصر عاشورا (2):
شن بود و باد، قافله بود و غبار بود | آن سوی دشت، حادثه چشم انتظار بود | |
فرصت نداشت جامهی نیلی به تن کند | خورشید سر برهنه لب کوهسار بود | |
گویی به پیشواز نزول فرشتهها | صحرا پر از ستارهی دنبالهدار بود | |
میسوخت در کویر، عطشناک و روزهدار | نخلی که از رسول خدا یادگار بود | |
نخلی که از میان هزاران هزار فصل | شیواترین مقدّمهی نوبهار بود | |
شن بود و باد، نخل شقایق تبار عشق | تندیس واژگون شدهای در غبار بود | |
میآمد از غبار، تبآلود و شرمسار | آشفته یال و شیههزن و بیقرار بود | |
بیرون دوید دختر زهرا ز خیمهگاه | برگشته بود اسب، ولی بیسوار بود [۴] |
منابع
- دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1627-1628.