صدیقه وسمقی: تفاوت میان نسخهها
T.ramezani (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «صدیقه وسمقی، فرزند خدا بنده از شاعران برخاسته از درون انقلاب اسلامی است که ب...» ایجاد کرد) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
صدیقه | '''صدیقه وسمقی''' از شاعران ایرانی برخاسته از درون انقلاب اسلامی است که با انقلاب نشو و نما یافته است و از اولین روزهای انقلاب در کانون فرهنگی نهضت اسلامی به فعالیت پرداخت، و اکثر اشعارش مربوط به مسائل و ارزشهای انقلاب است. | ||
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | |||
| نام = صدیقه وسمقی | |||
| تصویر = | |||
| توضیح تصویر = | |||
| نام اصلی = | |||
| زمینه فعالیت = | |||
| ملیت = | |||
| تاریخ تولد = | |||
| محل تولد = | |||
| والدین = | |||
| تاریخ مرگ = | |||
| محل مرگ = | |||
| علت مرگ = | |||
| محل زندگی = | |||
| مختصات محل زندگی = | |||
| مدفن = | |||
|مذهب = | |||
|در زمان حکومت = | |||
|اتفاقات مهم = | |||
| نام دیگر = | |||
|لقب = | |||
|بنیانگذار = | |||
| پیشه = | |||
| سالهای نویسندگی = | |||
|سبک نوشتاری = | |||
|کتابها = | |||
|مقالهها = | |||
|نمایشنامهها = | |||
|فیلمنامهها = | |||
|دیوان اشعار = | |||
|تخلص = | |||
|فیلم ساخته بر اساس اثر = | |||
| همسر = | |||
| شریک زندگی = | |||
| فرزندان = | |||
|تحصیلات = | |||
|دانشگاه = | |||
|حوزه = | |||
|شاگرد = | |||
|استاد = | |||
|علت شهرت = | |||
| تأثیرگذاشته بر = | |||
| تأثیرپذیرفته از = | |||
| وبگاه = | |||
| imdb_id = | |||
| soure_id = | |||
| جوایز اسکار = | |||
| جوایز آفی = | |||
| جایزه اریل = | |||
| جوایز بافتا = | |||
| جوایز سزار = | |||
| جوایز امی = | |||
| filmfareawards = | |||
| جوایز جمینای = | |||
| جوایز گوی طلایی = | |||
| جوایز تمشک طلایی = | |||
| جوایز گویا = | |||
| جوایز گرمی = | |||
| جوایز ایفتا = | |||
| جوایز لورنس الیور = | |||
| naacpimageawards = | |||
| جوایز فیلم ملی = | |||
| جوایز ساگه = | |||
| جوایز تونی = | |||
| جوایز سیمرغ بلورین = | |||
| جوایز جشن سینمای ایران = | |||
| جوایز حافظ = | |||
| جوایز = | |||
|گفتاورد = | |||
|امضا = | |||
}} | |||
==دربارهی شاعر== | |||
صدیقه وسمقی فرزند خدا بنده در سال 1340 ه. ش در تهران متولّد شده است پدر و مادرش اهل قروهاند. متأهل و صاحب یک دختر میباشد. وسمقی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران گذرانید. و سپس وارد دانشگاه تهران شد، و در رشتههای قفه و مبانی حقوق اسلامی با درجهی دکترا فارغ التحصیل گردید. وی به دو زبان عربی و انگلیسی تسلّط دارد. | |||
وسمقی از چهارده سالگی شروع به سرودن اشعار نمود و چون دارای استعداد و قریحهی ذاتی سرشار بود به سرعت شعرش شکوفایی یافت و مورد توجه قرار گرفت در سرودن مثنوی، غزل، رباعی، دوبیتی پیوسته و آزاد و شعر نو طبع آزمایی کرده ولی محور کار خود را مثنوی قرار داده است. | |||
وی تاکنون چندین سفر فرهنگی به نقاط مختلف دنیا از جمله هندوستان، لبنان و آفریقا داشته است.وسمقی در سال 1377 با رأی مردم تهران عضو شورای شهر تهران شد و هم اکنون عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و استاد آن دانشگاه میباشد. | |||
==آثار شاعر== | |||
آثار: اولین اثرش در سال 1368 شمسی به نام «نماز باران» به چاپ رسید. از وی سه مجموعه شعر با نامهای «نماز باران»، «دردهای مذاب»، گزیده ادبیات معاصر شماره 29 و چند کتاب ترجمهی شعر و پژوهش در زمینهی ادبیات با عنوانهای «شاخههای شکسته»، ترجمه و شرح دو قصیده از دعبل، «گنجینههای قدس»، دربارهی آثار تاریخی و معماری قدس، «مدینه منوره»، ترجمه و تحقیق دربارهی مدینه، ترجمهی چند غزل از حافظ و سعدی به عربی، «عرصه در دیار خدایان» سفرنامهی هند، و مقالات متعدد اجتماعی و سیاسی در نشریات و مطبوعات کشور به چاپ رسیده است. | |||
==اشعار== | |||
===سرود آفرینش:=== | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۶۲: | خط ۱۴۷: | ||
===آسمان دشت شیدایی:=== | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۱۲۷: | خط ۲۱۲: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1564-1566. | *دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1564-1566. | ||
==پی نوشت== | ==پی نوشت== |
نسخهٔ ۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۳۲
صدیقه وسمقی از شاعران ایرانی برخاسته از درون انقلاب اسلامی است که با انقلاب نشو و نما یافته است و از اولین روزهای انقلاب در کانون فرهنگی نهضت اسلامی به فعالیت پرداخت، و اکثر اشعارش مربوط به مسائل و ارزشهای انقلاب است.
صدیقه وسمقی |
---|
دربارهی شاعر
صدیقه وسمقی فرزند خدا بنده در سال 1340 ه. ش در تهران متولّد شده است پدر و مادرش اهل قروهاند. متأهل و صاحب یک دختر میباشد. وسمقی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران گذرانید. و سپس وارد دانشگاه تهران شد، و در رشتههای قفه و مبانی حقوق اسلامی با درجهی دکترا فارغ التحصیل گردید. وی به دو زبان عربی و انگلیسی تسلّط دارد.
وسمقی از چهارده سالگی شروع به سرودن اشعار نمود و چون دارای استعداد و قریحهی ذاتی سرشار بود به سرعت شعرش شکوفایی یافت و مورد توجه قرار گرفت در سرودن مثنوی، غزل، رباعی، دوبیتی پیوسته و آزاد و شعر نو طبع آزمایی کرده ولی محور کار خود را مثنوی قرار داده است.
وی تاکنون چندین سفر فرهنگی به نقاط مختلف دنیا از جمله هندوستان، لبنان و آفریقا داشته است.وسمقی در سال 1377 با رأی مردم تهران عضو شورای شهر تهران شد و هم اکنون عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و استاد آن دانشگاه میباشد.
آثار شاعر
آثار: اولین اثرش در سال 1368 شمسی به نام «نماز باران» به چاپ رسید. از وی سه مجموعه شعر با نامهای «نماز باران»، «دردهای مذاب»، گزیده ادبیات معاصر شماره 29 و چند کتاب ترجمهی شعر و پژوهش در زمینهی ادبیات با عنوانهای «شاخههای شکسته»، ترجمه و شرح دو قصیده از دعبل، «گنجینههای قدس»، دربارهی آثار تاریخی و معماری قدس، «مدینه منوره»، ترجمه و تحقیق دربارهی مدینه، ترجمهی چند غزل از حافظ و سعدی به عربی، «عرصه در دیار خدایان» سفرنامهی هند، و مقالات متعدد اجتماعی و سیاسی در نشریات و مطبوعات کشور به چاپ رسیده است.
اشعار
سرود آفرینش:
میوزد در من نسیم یاد تو | میشوم فریاد در فریاد تو | |
خاطرم عاطر شود زین رهگذار | با تو شوق رویشم، روح بهار | |
میشوم آشفته در گیسوی تو | میشکوفم در شکوه روی تو | |
میتراود عطر تو تا در خیال | خاطرم پر میگشاید تا وصال | |
آسمان پر میشود از بال من | عرشیان بیخود شوند از حال من | |
پرپرم در دست بیپروای عشق | مینهم سر بر کف سودای عشق | |
من بهار لالهزار نینوام | با تب روییدن خون آشنام | |
سید لب تشنگان کربلا | در حصار کفر میخواند مرا | |
میسراید عشق را از نای خون | میتراود از لبش آوای خون | |
جمله شد در پاسخش گویا، تنم | سرخی لبیک شد پیراهنم | |
کربلا نام مرا فریاد کرد | ز اشنای سنت خون یاد کرد | |
آشنای کربلا گام من است | همره باد سحر نام من است | |
میسپارم تن به هرم تیغها | میبرم راه وفا تا انتها | |
آفرینش را سرودی دیگرم | در نماز خون سجودی دیگرم | |
دین اگر با خون من احیا شود | خون فشانم، خون، که تا دریا شود | |
تا بماند سنت عشق قدیم | تیغ گشتیم و به غیر او زدیم | |
موج ناآرام بحر خون منم | معنی اوجم، شکوه بودنم | |
صبح، جاری در نفسهای من است | آفتابم، صبح مأوای من است | |
من گل سرخ طلوع در زمین | من بشیر صبح فتح عشق و دین | |
جوشش نورم ز چشم آسمان | جاری پیغام خون عاشقان | |
میخروشد در من آوای حسین | جان من مشحون ز صهبای حسین | |
العطش لب تشنهام جامی دهید | از شکوه وصل پیغامی دهید | |
چون حسینم کشتهای جانان پرست | از دو عالم جرعهای وصلم بس است [۱] |
آسمان دشت شیدایی:
میتپد در نبض خورشید اضطراب | میخروشد العطش از نای آب | |
باد میتازد خروشان، رعدگون | میبرد صحرا به صحرا بوی خون | |
تشنگی در جام دلها ریخته | با مِی گلگون عشق آمیخته | |
تشنه اسبان با سواران هم نفس | رفته تا اوج فلک بانگ جرس | |
شید گیسوی شرر را هشته است | با نفسهای زمین آغشته است | |
سنگ تا سنگ زمین گریان شده | مهر تا ماه، آسمان افغان شده | |
نخلها گیسو پریشان کردهاند | غنچهها سر در گریبان کردهاند | |
آسمان، اینجا نمیبارد مگر | نیستش از تشنگان آیا خبر؟ | |
عاشقان شمشیر بر تن سودهاند | مرزهای مرگ را پیمودهاند | |
کوفیان بر بستر شب خفتهاند | شوق بیداری ز چشمان رُفتهاند | |
اسبهای جهل را زین کردهاند | خویش را با خفت آذین کردهاند | |
رایت شب بر زمین افراشته | صبح را مقهور خویش انگاشته | |
از سراب وهم مینوشند آب | کیست آید بر شکار آفتاب؟! |
چشم شو، ای آسمان، ای آسمان | دیده از هر سوی آور این کران | |
کوفیان در جام می خون کردهاند | گوی کفر از گبر و ترسا بردهاند | |
بر گلستان پیمبر تاخته | خرمن از گلهای پرپر ساخته | |
آتش ظلمی چنان افروختند | کز شرارش هفت دریا سوختند |
کیست این بر خاک و خون افتاده یل | برده سر بر تیغ تا اوج زحل | |
تشنهتر از کام صحراهاست او | پر تلاطمتر ز دریاهاست او | |
پیکرش باغی است از گلهای سرخ | کیست این، صحراست یا دریای سرخ؟! | |
سینه، دریاگون و قامت، کوهوار | زخمها دارد به تن چون لالهزار | |
مرگ از او شور صحرایی گرفت | عشق از او رنگ تنهایی گرفت | |
آسمان دشت شیدایی است او | آیتی در عشق غوغایی است او | |
بر ستیغ تیغ تا افراشت سر | ز آسمان، خورشید پنهان داشت سر | |
این حسین، این شوکت ارض و سماست | این امام باشکوه کربلاست [۲] |
منابع
- دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1564-1566.