جعفر رسول زاده: تفاوت میان نسخهها
T.ramezani (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «جعفر رسول زاده، متخلّص به «آشفته»، فرزند محمّد آقا، در سال 1331 ه. ش در خانواده...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''جعفر رسول زاده''' یکی ازشاعران معاصر ایرانی است. وی شاعری است که بیشتر به جنبههای مذهبی شعر دلبستگی دارد و قسمتی از اشعارش اختصاص به مدایح و مراثی اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام دارد. <ref> سخنوران نامی معاصر ایران؛ ج 1، ص 118.</ref> | |||
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | |||
| نام = جعفر رسول زاده | |||
| تصویر = | |||
| توضیح تصویر = | |||
| نام اصلی = | |||
| زمینه فعالیت = | |||
| ملیت = | |||
| تاریخ تولد =1331ه.ش | |||
| محل تولد =کاشان | |||
| والدین = | |||
| تاریخ مرگ = | |||
| محل مرگ = | |||
| علت مرگ = | |||
| محل زندگی = | |||
| مختصات محل زندگی = | |||
| مدفن = | |||
|مذهب = | |||
|در زمان حکومت = | |||
|اتفاقات مهم = | |||
| نام دیگر = | |||
|لقب = | |||
|بنیانگذار = | |||
| پیشه = | |||
| سالهای نویسندگی = | |||
|سبک نوشتاری = | |||
|کتابها = | |||
|مقالهها = | |||
|نمایشنامهها = | |||
|فیلمنامهها = | |||
|دیوان اشعار = | |||
|تخلص =آشفته | |||
|فیلم ساخته بر اساس اثر = | |||
| همسر = | |||
| شریک زندگی = | |||
| فرزندان = | |||
|تحصیلات = | |||
|دانشگاه = | |||
|حوزه = | |||
|شاگرد = | |||
|استاد = | |||
|علت شهرت = | |||
| تأثیرگذاشته بر = | |||
| تأثیرپذیرفته از = | |||
| وبگاه = | |||
| imdb_id = | |||
| soure_id = | |||
| جوایز اسکار = | |||
| جوایز آفی = | |||
| جایزه اریل = | |||
| جوایز بافتا = | |||
| جوایز سزار = | |||
| جوایز امی = | |||
| filmfareawards = | |||
| جوایز جمینای = | |||
| جوایز گوی طلایی = | |||
| جوایز تمشک طلایی = | |||
| جوایز گویا = | |||
| جوایز گرمی = | |||
| جوایز ایفتا = | |||
| جوایز لورنس الیور = | |||
| naacpimageawards = | |||
| جوایز فیلم ملی = | |||
| جوایز ساگه = | |||
| جوایز تونی = | |||
| جوایز سیمرغ بلورین = | |||
| جوایز جشن سینمای ایران = | |||
| جوایز حافظ = | |||
| جوایز = | |||
|گفتاورد = | |||
|امضا = | |||
}} | |||
==دربارهی شاعر=== | |||
جعفر رسول زاده، متخلّص به «آشفته»، فرزند محمّد آقا، در سال 1331 ه. ش در خانوادهای مذهبی و در شهر کاشان تولد یافت. | جعفر رسول زاده، متخلّص به «آشفته»، فرزند محمّد آقا، در سال 1331 ه. ش در خانوادهای مذهبی و در شهر کاشان تولد یافت. | ||
خط ۵: | خط ۸۴: | ||
آشفته در آغاز شاعری به انجمن ادبی صبا راه یافت. در سال 1360 برای کار به تهران عزیمت کرد و در ضمن به انجمن ادبی پانزده خرداد راه یافت و در سال 1367 به قم مهاجرت کرد و در این شهر رحل اقامت افکند، در انجمن ادبی محیط به ریاست شاعر گرانمایه مجاهدی شرکت جست و شعرش مورد نقد قرار گرفت و به تدریج شکوفایی یافت. | آشفته در آغاز شاعری به انجمن ادبی صبا راه یافت. در سال 1360 برای کار به تهران عزیمت کرد و در ضمن به انجمن ادبی پانزده خرداد راه یافت و در سال 1367 به قم مهاجرت کرد و در این شهر رحل اقامت افکند، در انجمن ادبی محیط به ریاست شاعر گرانمایه مجاهدی شرکت جست و شعرش مورد نقد قرار گرفت و به تدریج شکوفایی یافت. | ||
==اشعار== | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۲۵: | خط ۱۰۴: | ||
===مظلوم آن شهید که ...=== | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۴۱: | خط ۱۲۰: | ||
===نینوای زخم:=== | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۸۲: | خط ۱۶۱: | ||
===معراج حضور=== | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۱۱۲: | خط ۱۹۱: | ||
===رباعی:=== | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۱۲۹: | خط ۲۰۸: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1476-1478. | *دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1476-1478. | ||
==پی نوشت== | ==پی نوشت== |
نسخهٔ ۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۰۷
جعفر رسول زاده یکی ازشاعران معاصر ایرانی است. وی شاعری است که بیشتر به جنبههای مذهبی شعر دلبستگی دارد و قسمتی از اشعارش اختصاص به مدایح و مراثی اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام دارد. [۱]
جعفر رسول زاده | |
---|---|
زادروز | 1331ه.ش کاشان |
تخلص | آشفته |
دربارهی شاعر=
جعفر رسول زاده، متخلّص به «آشفته»، فرزند محمّد آقا، در سال 1331 ه. ش در خانوادهای مذهبی و در شهر کاشان تولد یافت.
رسول زاده تحصیلات خود را تا اول دبیرستان بیشتر ادامه نداد و به شغل آزاد روی آورد. از کودکی به شعر علاقه و دلبستگی یافت، و با حضور در مجالس دینی و مدیحهخوانی و مرثیهسرایی ذوق و استعداد شاعری در او پدیدار گردید.
آشفته در آغاز شاعری به انجمن ادبی صبا راه یافت. در سال 1360 برای کار به تهران عزیمت کرد و در ضمن به انجمن ادبی پانزده خرداد راه یافت و در سال 1367 به قم مهاجرت کرد و در این شهر رحل اقامت افکند، در انجمن ادبی محیط به ریاست شاعر گرانمایه مجاهدی شرکت جست و شعرش مورد نقد قرار گرفت و به تدریج شکوفایی یافت.
اشعار
قد برافرازید یک عالم شجاعت پیش روست | پرده بردارید صد آیینه حیرت پیش روست | |
ای حسینی مشربان در معبد آزادگی | تا نماز آرید محراب عبادت پیش روست | |
عقل مینالد، حریفان تیغ در خون شستهاند | عشق میغرّد، نظرگاه شهادت پیش روست | |
عقل میگوید که بال خسته را پرواز نیست | عشق میبالد که اوجی بینهایت پیش روست | |
دوستی را پاس میدارم که در هُرم عطش | سایه ساری در گذرگاه محبّت پیش روست | |
سبز میمانم، که در حال و هوای رُستنم | تشنه میرویم، که باران طراوت پیش روست | |
ای تمام مهربانی در نگاهت یا حسین | با تو باید آشنا بودن که غربت پیش روست |
مظلوم آن شهید که ...
خورشید بود و علقمه فصل دمیدنش | چشم زمانه تاب نیاورد دیدنش | |
بیدست ماند و، شد علم عشق سرنگون | چشم خدا گریست به در خون تپیدنش | |
از پا نشست بر سر بالین او حسین | آسان نبود داغ برادر چشیدنش | |
سر تا به پا خدا شد و جسمش به خون نشست | توحید ناب بود، دل از خود بریدنش | |
مظلوم آن شهید که وقتی به خون تپید | مظلومهای چو فاطمه، آمد به دیدنش |
نینوای زخم:
هفت بند عشق دارد نینوای زخم تو | ای تمام گریههایم هایهای زخم تو | |
در سکوت اشک، پژواک صدایم گم شدهست | شرحهشرحه درد میخوانم برای زخم تو | |
از وداعت در دلم صد پاره خون گل کرده است | داغ من شد تازه در حال و هوای زخم تو | |
با کدامین دیده میباید تماشایت کنم | هستیام ای کاش میشد رو نمای زخم تو | |
بوسه بر رگهای خونین تو جانم زنده کرد | عمر خود را یافتم در جایجای زخم تو | |
تو شکیبایی به قلبم هدیه فرمودی، ولی | من صبوری چون توانم در عزای زخم تو | |
کاشکی در غربت آباد دل من خانه داشت | داغ آن خنجر که میشد آشنای زخم تو |
میتوان خورشید شد، با روشنی آغاز کرد | میتوان با بال خون تا بیکران پرواز کرد | |
سینهی من صد نیستان ناله دارد، میشود | عشق را با نای عاشورائیان آواز کرد | |
این تماشاییترین وصل شکفتن، فرصتیست | میتوان اینجا به روی دوست چشمی باز کرد |
از نگاهت زندگی رویید و جانم سبز شد | چشمهای مهربانت ای مسیح! اعجاز کرد | |
مثل من تا وسعت آزادگی پر میکشد | رشتهی دلواپسی را هر که از خود باز کرد |
ای فروغ آفتاب آشنایی! یا حسین! | روشنا بختی که خود را با غمت دمساز کرد |
معراج حضور
یک فروغ و آن همه رخسار روی نیزهها | شد تماشایی خدا انگار، روی نیزهها! | |
میطپد پیش نگاه مردهی نامردمان | عشق، صد آیینه در تکرار روی نیزهها | |
آسمان! من آن همه خورشید در خون خفته را | یافتم با چشم اختربار، روی نیزهها | |
پیش ازین بر خاک مقتل بود معراج حضور | خوش تجلّی کردهاند این بار، روی نیزهها | |
آستینم را کلاف اشک گوهر کردهام | یوسفند و گرمی بازار روی نیزهها | |
کاروان را منزل غربت جدا افتاده بود | همرهان را تازه شد دیدار، روی نیزهها |
تا بمانی سرخ رو تا صبح محشر ای شفق! | بوسه از لبهایشان بردار روی نیزهها | |
آسمان! گر اختران خویش را گم کردهیی | شرحهشرحه عشق را بشمار روی نیزهها |
کوفهکوفه داس و خنجر بود و، از آل علی | صد گلستان لاله شد تبدار روی نیزهها |
رباعی:
آیینه شدند و تابناک افتادند | مانند سپیده، سینه چاک افتادند | |
در پیش نگاه مهربان خورشید | هفتاد و دو آسمان به خاک افتادند |
منابع
- دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1476-1478.
پی نوشت
- ↑ سخنوران نامی معاصر ایران؛ ج 1، ص 118.