بابا فغانی شیرازی: تفاوت میان نسخهها
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| روز قیامت است صباح عشور | {{ب| روز قیامت است صباح عشور تو|ای تا صباح روز قیامت ظهور تو }} | ||
{{ب| ای روشنایی شجر وادی | {{ب| ای روشنایی شجر وادی نجف|هر ریگ کربلا شده طوری ز نور تو }} | ||
{{ب| آن را که گِل به خمر سرشتند، کی | {{ب| آن را که گِل به خمر سرشتند، کی رسید|فیض از زلال جرعهی جام طهور تو؟ }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| بیگانه از خدا و رسول است تا | {{ب| بیگانه از خدا و رسول است تا ابد|برگشته اختری که نشد آشنای تو }} | ||
{{ب| چندین هزار جامهی اطلس قبا | {{ب| چندین هزار جامهی اطلس قبا شود|فردا که آورند به محشر عبای تو }} | ||
{{ب| بربسته رخت، کعبه و مانده قدم به | {{ب| بربسته رخت، کعبه و مانده قدم به راه|بهر زیارت حرم کربلای تو «2» }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| هر گل که بردمید ز هامون | {{ب| هر گل که بردمید ز هامون کربلا|دارد نشان تازهی مدفون کربلا }} | ||
{{ب| پروانهی نجات شهیذان محشر | {{ب| پروانهی نجات شهیذان محشر است|مهر طلا ببین شده گلگون کربلا }} | ||
{{ب| در جستجوی گوهر یکدانهی | {{ب| در جستجوی گوهر یکدانهی نجف|کردم روان دو رود به جیحون کربلا }} | ||
{{ب| نیل است هر عشور به بیت الحزن | {{ب| نیل است هر عشور به بیت الحزن روان|از دیدههای مردم محزون کربلا }} | ||
{{ب| در هر قبیله از قبل خوان اهل | {{ب| در هر قبیله از قبل خوان اهل بیت|ماتم رسیدهای شد مجنون کربلا }} | ||
{{ب| بس فتنهها که بر سر مروانیان | {{ب| بس فتنهها که بر سر مروانیان رسید|وقت طلوع اختر گردون کربلا }} | ||
{{ب| بردند داغ فتنهی آخر زمان به | {{ب| بردند داغ فتنهی آخر زمان به خاک|مرغان زخم خوردهی مفتون کربلا }} | ||
{{ب| گرگان پیر دامن پیراهن | {{ب| گرگان پیر دامن پیراهن حسین|ناحق زدند در عرق خون کربلا }} | ||
{{ب| خونابهی روان جگر گوشهی | {{ب| خونابهی روان جگر گوشهی رسول|در هر دیار سر زده بیرون کربلا }} | ||
{{ب| این خون نه اندکی است که پنهان کند | {{ب| این خون نه اندکی است که پنهان کند کسی|شاید کز این مکابره طوفان کند کسی <ref>دیوان بابا فغانی شیرازی؛ ص 58.</ref> }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| ای رفته در قضای خدا ماجرای | {{ب| ای رفته در قضای خدا ماجرای تو|غیر خدا که میرسد اندر قضای تو }} | ||
{{ب| ای رفته با دهان و لب تشنه از | {{ب| ای رفته با دهان و لب تشنه از میان|آب حیات در قدم جانفزای تو }} | ||
{{ب| بیگانه از خدا و رسول است تا | {{ب| بیگانه از خدا و رسول است تا ابد|برگشته اختری که نشد آشنای تو }} | ||
{{ب| کردی چو در رضای خدا و رسول | {{ب| کردی چو در رضای خدا و رسول کار|باشد یقین رضای خدا در رضای تو }} | ||
{{ب| چندین هزار جامه اطلس قبا | {{ب| چندین هزار جامه اطلس قبا شود|فردا که آورند به محشر عبای تو }} | ||
{{ب| بربسته رخت، کعبه و مانده قدم به | {{ب| بربسته رخت، کعبه و مانده قدم به راه|بهر زیارت حرم کربلای تو }} | ||
{{ب| ای دست برده از ید بیضا در | {{ب| ای دست برده از ید بیضا در آستین|مفتاح هفت روضه جنت عصای تو }} | ||
{{ب| بخشی ز نور سرمهی «مازاغ» | {{ب| بخشی ز نور سرمهی «مازاغ» روشنی|بیدیده را کجا خبر از توتیای تو <ref> گل واژه (2)؛ ص 119.</ref> }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} |
نسخهٔ ۲ اوت ۲۰۱۷، ساعت ۱۳:۵۶
لطفعلی بیگ آذر آرد، از شاعران غزل سرای شیعی ایران به سال 922 ه ق در شیراز متولد شد. وی شاعری متین، سخنپرداز، خوش ذوق و رندی بیبند و بار بود. او در اوایل زندگی، عیاش و اهل طرب بود. در شیراز شغل چاقوسازی داشته است که در آن هنگام به «سکاکی» تخلّص داشت. ولی بعدها تخلّص خود را به فغانی تبدیل نموده است ولی در دیوان او که اکنون در دسترس ماست شعری با تخلص «سکّاکی» وجود ندارد. بابا فغانی حوالی سی سالگی از شیراز بیرون رفت. مدتی در هرات زندگی کرده و با شاعران آن دیار از جمله باجلی آشنا شد. چون صیت شعر دوستی و شاعرپروری سلطان یعقوب از تبریز بلند شد فغانی بدانجا رفت و سالها در آن خطّه ماند و خوش بود و چون به واسطهی مرگ آن پادشاه آن رشتهی ذوق و معرفت پاشیده شد به شیراز برگشت و پس از چندی به خراسان رفت و توبه نمود، و این حالات از آثار وی هویداست. او در مدح حضرت امام هشتم علی بن موسی (ع) قصایدی سروده است. فغانی با ذوق و حالت بسیار و زبان ساده و مضمون جویی و نازکی افکار خود سبکی خاص در غزل پدید آورد که در قرنهای 11 و 12 هجری پیروان بسیار داشت. او به سبک هندی نیز، غزلیاتی جذاب و شیوا سروده و دیوان اشعارش توسط انتشارات اقبال به چاپ رسیده است.
دیوانش شامل 582 غزل و غیره میباشد و در حدود 4000 بیت دارد.
تمام منقبتهایی که بابا فغانی برای ائمهی اطهار (ع) سروده استوار و باصلابت است وی شاعری عاشق پیشه و دلسوخته بود. نالههای سوزناک او در اشعار و شیفتگی و شیوائیش نسبت به آل علی (ع) و مظلومیت آنان در تعبیر تخلص او به فغانی بی تأثیر نبوده است.
بابا فغانی بعدها در ابیورد سکونت گرفت و در سال 925 ه ق بدرود حیات گفت. [۱]
روز قیامت است صباح عشور تو | ای تا صباح روز قیامت ظهور تو | |
ای روشنایی شجر وادی نجف | هر ریگ کربلا شده طوری ز نور تو | |
آن را که گِل به خمر سرشتند، کی رسید | فیض از زلال جرعهی جام طهور تو؟ |
بیگانه از خدا و رسول است تا ابد | برگشته اختری که نشد آشنای تو | |
چندین هزار جامهی اطلس قبا شود | فردا که آورند به محشر عبای تو | |
بربسته رخت، کعبه و مانده قدم به راه | بهر زیارت حرم کربلای تو «2» |
هر گل که بردمید ز هامون کربلا | دارد نشان تازهی مدفون کربلا | |
پروانهی نجات شهیذان محشر است | مهر طلا ببین شده گلگون کربلا | |
در جستجوی گوهر یکدانهی نجف | کردم روان دو رود به جیحون کربلا | |
نیل است هر عشور به بیت الحزن روان | از دیدههای مردم محزون کربلا | |
در هر قبیله از قبل خوان اهل بیت | ماتم رسیدهای شد مجنون کربلا | |
بس فتنهها که بر سر مروانیان رسید | وقت طلوع اختر گردون کربلا | |
بردند داغ فتنهی آخر زمان به خاک | مرغان زخم خوردهی مفتون کربلا | |
گرگان پیر دامن پیراهن حسین | ناحق زدند در عرق خون کربلا | |
خونابهی روان جگر گوشهی رسول | در هر دیار سر زده بیرون کربلا | |
این خون نه اندکی است که پنهان کند کسی | شاید کز این مکابره طوفان کند کسی [۲] |
ای رفته در قضای خدا ماجرای تو | غیر خدا که میرسد اندر قضای تو | |
ای رفته با دهان و لب تشنه از میان | آب حیات در قدم جانفزای تو | |
بیگانه از خدا و رسول است تا ابد | برگشته اختری که نشد آشنای تو | |
کردی چو در رضای خدا و رسول کار | باشد یقین رضای خدا در رضای تو | |
چندین هزار جامه اطلس قبا شود | فردا که آورند به محشر عبای تو | |
بربسته رخت، کعبه و مانده قدم به راه | بهر زیارت حرم کربلای تو | |
ای دست برده از ید بیضا در آستین | مفتاح هفت روضه جنت عصای تو | |
بخشی ز نور سرمهی «مازاغ» روشنی | بیدیده را کجا خبر از توتیای تو [۳] |
منابع
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 793-794.