بابا فغانی شیرازی: تفاوت میان نسخهها
T.ramezani (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «لطفعلی بیگ آذر آرد، از شاعران غزل سرای شیعی ایران به سال 922 ه ق در شیراز متولد...» ایجاد کرد) |
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
بابا فغانی بعدها در ابیورد سکونت گرفت و در سال 925 ه ق بدرود حیات گفت. <ref>دیوان بابا فغانی شیرازی؛ مقدمه با تلخیص. آتشکدهی آذر چاپ بمبئی، ص 291.</ref> | بابا فغانی بعدها در ابیورد سکونت گرفت و در سال 925 ه ق بدرود حیات گفت. <ref>دیوان بابا فغانی شیرازی؛ مقدمه با تلخیص. آتشکدهی آذر چاپ بمبئی، ص 291.</ref> | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۲۷: | خط ۲۸: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
{{شعر}} | |||
{{ب| هر گل که بردمید ز هامون کربلادارد نشان تازهی مدفون کربلا }} | |||
{{ب| پروانهی نجات شهیذان محشر استمهر طلا ببین شده گلگون کربلا }} | |||
{{ب| در جستجوی گوهر یکدانهی نجفکردم روان دو رود به جیحون کربلا }} | |||
{{ب| نیل است هر عشور به بیت الحزن رواناز دیدههای مردم محزون کربلا }} | |||
{{ب| در هر قبیله از قبل خوان اهل بیتماتم رسیدهای شد مجنون کربلا }} | |||
{{ب| بس فتنهها که بر سر مروانیان رسیدوقت طلوع اختر گردون کربلا }} | |||
{{ب| بردند داغ فتنهی آخر زمان به خاکمرغان زخم خوردهی مفتون کربلا }} | |||
{{ب| گرگان پیر دامن پیراهن حسینناحق زدند در عرق خون کربلا }} | |||
{{ب| خونابهی روان جگر گوشهی رسولدر هر دیار سر زده بیرون کربلا }} | |||
{{ب| این خون نه اندکی است که پنهان کند کسیشاید کز این مکابره طوفان کند کسی <ref>دیوان بابا فغانی شیرازی؛ ص 58.</ref> }} | |||
{{پایان شعر}} | |||
{{شعر}} | |||
{{ب| ای رفته در قضای خدا ماجرای توغیر خدا که میرسد اندر قضای تو }} | |||
{{ب| ای رفته با دهان و لب تشنه از میانآب حیات در قدم جانفزای تو }} | |||
{{ب| بیگانه از خدا و رسول است تا ابدبرگشته اختری که نشد آشنای تو }} | |||
{{ب| کردی چو در رضای خدا و رسول کارباشد یقین رضای خدا در رضای تو }} | |||
{{ب| چندین هزار جامه اطلس قبا شودفردا که آورند به محشر عبای تو }} | |||
{{ب| بربسته رخت، کعبه و مانده قدم به راهبهر زیارت حرم کربلای تو }} | |||
{{ب| ای دست برده از ید بیضا در آستینمفتاح هفت روضه جنت عصای تو }} | |||
{{ب| بخشی ز نور سرمهی «مازاغ» روشنیبیدیده را کجا خبر از توتیای تو <ref> گل واژه (2)؛ ص 119.</ref> }} | |||
{{پایان شعر}} | |||
==منابع== | |||
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 793-794. | |||
==پی نوشت== |
نسخهٔ ۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۲۱:۰۷
لطفعلی بیگ آذر آرد، از شاعران غزل سرای شیعی ایران به سال 922 ه ق در شیراز متولد شد. وی شاعری متین، سخنپرداز، خوش ذوق و رندی بیبند و بار بود. او در اوایل زندگی، عیاش و اهل طرب بود. در شیراز شغل چاقوسازی داشته است که در آن هنگام به «سکاکی» تخلّص داشت. ولی بعدها تخلّص خود را به فغانی تبدیل نموده است ولی در دیوان او که اکنون در دسترس ماست شعری با تخلص «سکّاکی» وجود ندارد. بابا فغانی حوالی سی سالگی از شیراز بیرون رفت. مدتی در هرات زندگی کرده و با شاعران آن دیار از جمله باجلی آشنا شد. چون صیت شعر دوستی و شاعرپروری سلطان یعقوب از تبریز بلند شد فغانی بدانجا رفت و سالها در آن خطّه ماند و خوش بود و چون به واسطهی مرگ آن پادشاه آن رشتهی ذوق و معرفت پاشیده شد به شیراز برگشت و پس از چندی به خراسان رفت و توبه نمود، و این حالات از آثار وی هویداست. او در مدح حضرت امام هشتم علی بن موسی (ع) قصایدی سروده است. فغانی با ذوق و حالت بسیار و زبان ساده و مضمون جویی و نازکی افکار خود سبکی خاص در غزل پدید آورد که در قرنهای 11 و 12 هجری پیروان بسیار داشت. او به سبک هندی نیز، غزلیاتی جذاب و شیوا سروده و دیوان اشعارش توسط انتشارات اقبال به چاپ رسیده است.
دیوانش شامل 582 غزل و غیره میباشد و در حدود 4000 بیت دارد.
تمام منقبتهایی که بابا فغانی برای ائمهی اطهار (ع) سروده استوار و باصلابت است وی شاعری عاشق پیشه و دلسوخته بود. نالههای سوزناک او در اشعار و شیفتگی و شیوائیش نسبت به آل علی (ع) و مظلومیت آنان در تعبیر تخلص او به فغانی بی تأثیر نبوده است.
بابا فغانی بعدها در ابیورد سکونت گرفت و در سال 925 ه ق بدرود حیات گفت. [۱]
روز قیامت است صباح عشور توای تا صباح روز قیامت ظهور تو | {{{2}}} | |
ای روشنایی شجر وادی نجفهر ریگ کربلا شده طوری ز نور تو | {{{2}}} | |
آن را که گِل به خمر سرشتند، کی رسیدفیض از زلال جرعهی جام طهور تو؟ | {{{2}}} |
بیگانه از خدا و رسول است تا ابدبرگشته اختری که نشد آشنای تو | {{{2}}} | |
چندین هزار جامهی اطلس قبا شودفردا که آورند به محشر عبای تو | {{{2}}} | |
بربسته رخت، کعبه و مانده قدم به راهبهر زیارت حرم کربلای تو «2» | {{{2}}} |
هر گل که بردمید ز هامون کربلادارد نشان تازهی مدفون کربلا | {{{2}}} | |
پروانهی نجات شهیذان محشر استمهر طلا ببین شده گلگون کربلا | {{{2}}} | |
در جستجوی گوهر یکدانهی نجفکردم روان دو رود به جیحون کربلا | {{{2}}} | |
نیل است هر عشور به بیت الحزن رواناز دیدههای مردم محزون کربلا | {{{2}}} | |
در هر قبیله از قبل خوان اهل بیتماتم رسیدهای شد مجنون کربلا | {{{2}}} | |
بس فتنهها که بر سر مروانیان رسیدوقت طلوع اختر گردون کربلا | {{{2}}} | |
بردند داغ فتنهی آخر زمان به خاکمرغان زخم خوردهی مفتون کربلا | {{{2}}} | |
گرگان پیر دامن پیراهن حسینناحق زدند در عرق خون کربلا | {{{2}}} | |
خونابهی روان جگر گوشهی رسولدر هر دیار سر زده بیرون کربلا | {{{2}}} | |
این خون نه اندکی است که پنهان کند کسیشاید کز این مکابره طوفان کند کسی [۲] | {{{2}}} |
ای رفته در قضای خدا ماجرای توغیر خدا که میرسد اندر قضای تو | {{{2}}} | |
ای رفته با دهان و لب تشنه از میانآب حیات در قدم جانفزای تو | {{{2}}} | |
بیگانه از خدا و رسول است تا ابدبرگشته اختری که نشد آشنای تو | {{{2}}} | |
کردی چو در رضای خدا و رسول کارباشد یقین رضای خدا در رضای تو | {{{2}}} | |
چندین هزار جامه اطلس قبا شودفردا که آورند به محشر عبای تو | {{{2}}} | |
بربسته رخت، کعبه و مانده قدم به راهبهر زیارت حرم کربلای تو | {{{2}}} | |
ای دست برده از ید بیضا در آستینمفتاح هفت روضه جنت عصای تو | {{{2}}} | |
بخشی ز نور سرمهی «مازاغ» روشنیبیدیده را کجا خبر از توتیای تو [۳] | {{{2}}} |
منابع
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 793-794.