زهرا بشری موحد: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | {{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | ||
| نام = زهرا بشری موحد | | نام = زهرا بشری موحد | ||
خط ۴۹: | خط ۴۷: | ||
|امضا = | |امضا = | ||
}} | }} | ||
'''زهرا بشری موحد''' (١٣٦٦ ه. ش) شاعر، نویسنده رادیو و منتقد ادبی معاصر ایرانی است. | |||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
زهرا بشری موحد فرزند محمد جواد در تیر ماه ١٣٦٦ شمسی در شهر قم متولد شد. او از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف امام حسین (ع)، اشعاری را سروده است. دارای مدرک کارشناسی مدیریت دولتی از دانشگاه تهران (پردیس قم) است و به ادامه تحصیل در حوزه جامعه الزهراء (س) نیز پرداخته است. | زهرا بشری موحد فرزند محمد جواد در تیر ماه ١٣٦٦ شمسی در شهر قم متولد شد. او از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف [[امام حسین (ع)]]، اشعاری را سروده است. دارای مدرک کارشناسی مدیریت دولتی از دانشگاه تهران (پردیس قم) است و به ادامه تحصیل در حوزه جامعه الزهراء (س) نیز پرداخته است. | ||
ایشان سرودن شعر را از دوران راهنمایی آغاز کرد و در سال ١٣٨٤ ه. ش به عضویت شورای مرکزی کانون ادبی دانشگاه محل تحصیل خود درآمد. وی عضو کانون قلم و اندیشه جامعه الزهراء و منتقد ادبی آثار اعضای این کانون بوده است. | ایشان سرودن شعر را از دوران راهنمایی آغاز کرد و در سال ١٣٨٤ ه. ش به عضویت شورای مرکزی کانون ادبی دانشگاه محل تحصیل خود درآمد. وی عضو کانون قلم و اندیشه جامعه الزهراء و منتقد ادبی آثار اعضای این کانون بوده است. | ||
خط ۸۰: | خط ۷۹: | ||
{{ب| کشیدی دلم را به سویی که باید | رسیدم به آن آرزویی که باید }} | {{ب| کشیدی دلم را به سویی که باید | رسیدم به آن آرزویی که باید }} | ||
{{ب| امیدم به دریای لطف کریم است | ندارم اگر آبرویی که باید }} | {{ب| امیدم به دریای لطف کریم است | ندارم اگر آبرویی که باید }} | ||
{{ب| نسیم ری نصیبم کن از | {{ب| نسیم ری نصیبم کن از [[کربلا]]یت | بگیرد تنم عطر و بویی که باید }} | ||
{{ب| یکی چشم خیسم، یکی چشم لطفت | دو چشماند در گفتوگویی که باید }} | {{ب| یکی چشم خیسم، یکی چشم لطفت | دو چشماند در گفتوگویی که باید }} | ||
{{ب| به نیزه، به خنجر، بدهکارم ای عشق! | سری را که قطعاً، گلویی که باید }} | {{ب| به نیزه، به خنجر، بدهکارم ای عشق! | سری را که قطعاً، گلویی که باید }} | ||
خط ۸۷: | خط ۸۶: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
* [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=3623708&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author طرحی نو در دانشنامه شعر عاشورایی، مرضیه محمدزاده، ج 2، ص: 1287-1288.] | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=3623708&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author طرحی نو در دانشنامه شعر عاشورایی، مرضیه محمدزاده، ج 2، ص: 1287-1288.] | ||
==پی نوشت== | ==پی نوشت== |
نسخهٔ ۲۴ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۱۹
زهرا بشری موحد | |
---|---|
زادروز | تیر ماه ١٣٦٦ ه.ش قم |
پدر و مادر | محمد جواد بشری موحد |
زهرا بشری موحد (١٣٦٦ ه. ش) شاعر، نویسنده رادیو و منتقد ادبی معاصر ایرانی است.
زندگینامه
زهرا بشری موحد فرزند محمد جواد در تیر ماه ١٣٦٦ شمسی در شهر قم متولد شد. او از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف امام حسین (ع)، اشعاری را سروده است. دارای مدرک کارشناسی مدیریت دولتی از دانشگاه تهران (پردیس قم) است و به ادامه تحصیل در حوزه جامعه الزهراء (س) نیز پرداخته است.
ایشان سرودن شعر را از دوران راهنمایی آغاز کرد و در سال ١٣٨٤ ه. ش به عضویت شورای مرکزی کانون ادبی دانشگاه محل تحصیل خود درآمد. وی عضو کانون قلم و اندیشه جامعه الزهراء و منتقد ادبی آثار اعضای این کانون بوده است.
بشری در چهارمین دوره سوگواره شعر هیئت در همدان در بخش ویژه برگزیده شد و در دو دوره نشستهای شعر حجره در سطح مدارس علمیه قم به عنوان شاعر برگزیده از او تقدیر به عمل آمد. [۱]
اشعار
غزل
بین دو نهر آب، تشنه | غرقه به خون، بیتاب، تشنه | |
واجب جدایی سر از تن | از باب استحباب، تشنه | |
شش ماهه خیلی بیقرار است | تا میپرد از خواب تشنه | |
تیری نگاهش سمت مشک است | آماده پرتاب، تشنه | |
چشم اولی الابصار، خونین | کام اولی الالباب، تشنه | |
حی علی حی علی خون | گودال تا محراب، تشنه | |
یا لیتنی کنت معک، آه! | جا ماندم از اصحاب، تشنه |
من کیستم مگر، که بگویم تو کیستی | بسیار از تو گفتهام اما تو نیستی | |
من هرچه گریه میکنم آدم نمیشوم | ای کاش تو، به حال دلم میگریستی | |
باید چگونه روی دو پایم بایستم | وقتی به نیزه تکیه زدی تا بایستی | |
ای هرچه آب در به در ِ خاک ِ پای تو | در این زمین خشک به دنبال چیستی؟ | |
باید بمیرم از غم این زندگانیام | وقتی که جز برای شهادت نزیستی |
کشیدی دلم را به سویی که باید | رسیدم به آن آرزویی که باید | |
امیدم به دریای لطف کریم است | ندارم اگر آبرویی که باید | |
نسیم ری نصیبم کن از کربلایت | بگیرد تنم عطر و بویی که باید | |
یکی چشم خیسم، یکی چشم لطفت | دو چشماند در گفتوگویی که باید | |
به نیزه، به خنجر، بدهکارم ای عشق! | سری را که قطعاً، گلویی که باید | |
رسیدم رسیدم به وقت نمازت | ندارم ندارم وضویی که باید |
منابع
پی نوشت
- ↑ گفتوگوی مؤلف با شاعر.