صامت بروجردی: تفاوت میان نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
}} | }} | ||
== زندگینامه == | ==زندگینامه== | ||
محمد باقر بن پنجشنبه متخلّص به «صامت»، در سال 1263 ه ق. در بروجرد متولد شد و در همان جا رشد و نمو یافت و به کسب مشغول شد، و هم در این شهرستان به سال 1331 ه ق. درگذشت. اگر چه از مقدّمات زندگی و تحصیلات او اطلاع صحیحی در دست نداریم لیکن تتّبع در اشعار او و به خصوص قطعات عربی و جملاتی را که سروده نشان میدهد که از مقدّمات ادب بیبهره نبوده است. <ref> لغت نامه دهخدا.</ref> | محمد باقر بن پنجشنبه متخلّص به «صامت»، در سال 1263 ه ق. در بروجرد متولد شد و در همان جا رشد و نمو یافت و به کسب مشغول شد، و هم در این شهرستان به سال 1331 ه ق. درگذشت. اگر چه از مقدّمات زندگی و تحصیلات او اطلاع صحیحی در دست نداریم لیکن تتّبع در اشعار او و به خصوص قطعات عربی و جملاتی را که سروده نشان میدهد که از مقدّمات ادب بیبهره نبوده است. <ref> لغت نامه دهخدا.</ref> | ||
او در انواع شعر از قصیده، غزل، مثنوی، ترجیعبند، رباعی و معانی مختلف در رثاء و تغزل و مدیحه طبع خود را آزموده و اشعار او در ردیف هم طبقههای وی چون نوائی بروجردی، وفایی شوشتری و جودی خراسانی است. | او در انواع شعر از قصیده، غزل، مثنوی، ترجیعبند، رباعی و معانی مختلف در رثاء و تغزل و مدیحه طبع خود را آزموده و اشعار او در ردیف هم طبقههای وی چون نوائی بروجردی، وفایی شوشتری و جودی خراسانی است. | ||
== آثار == | ==آثار== | ||
از صامت بروجردی دیوانی به یادگار مانده است که مکرّر در تهران به چاپ رسیده است. | از صامت بروجردی دیوانی به یادگار مانده است که مکرّر در تهران به چاپ رسیده است. | ||
== اشعار == | ==اشعار== | ||
=== شعر 1 === | ===شعر 1=== | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| ای سکّهی ابتلا به نامت|از کوفه بتر بلای شامت }} | {{ب| ای سکّهی ابتلا به نامت|از کوفه بتر بلای شامت }} | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
{{ب| شد روز به پیش چشم زینب|چون شام ز رنج صبح و شامت <ref> دیوان صامت.</ref> }} | {{ب| شد روز به پیش چشم زینب|چون شام ز رنج صبح و شامت <ref> دیوان صامت.</ref> }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
{| | {| style="margin: 0 auto; " | ||
| class="b" |<span class="beyt"> ای سکّهی ابتلا به نامت</span> | | class="b" |<span class="beyt"> ای سکّهی ابتلا به نامت</span> | ||
| style="width:2em;" | | | style="width:2em;" | | ||
خط ۱۴۲: | خط ۱۴۲: | ||
<br /> | <br /> | ||
=== شعر 2 === | ===شعر 2=== | ||
{| | {| style="margin: 0 auto; " | ||
| class="b" |<span class="beyt"> ای از ازل ز داغ تو آدم گریسته</span> | | class="b" |<span class="beyt"> ای از ازل ز داغ تو آدم گریسته</span> | ||
| style="width:2em;" | | | style="width:2em;" | | ||
خط ۲۰۰: | خط ۱۶۷: | ||
| class="b" |<span class="beyt"> کف الخضیب ساخته از خون خود خضاب</span> | | class="b" |<span class="beyt"> کف الخضیب ساخته از خون خود خضاب</span> | ||
| style="width:2em;" | | | style="width:2em;" | | ||
| class="b" |<span class="beyt">هفت آسمان چو نیر اعظم گریسته </span> | | class="b" |<span class="beyt">هفت آسمان چو نیر اعظم گریسته </span> | ||
|- | |- | ||
| class="b" |<span class="beyt"> ایوب را عنان تحمل شده ز دست</span> | | class="b" |<span class="beyt"> ایوب را عنان تحمل شده ز دست</span> | ||
خط ۲۳۲: | خط ۱۹۹: | ||
<br /> | <br /> | ||
=== شعر 3 === | ===شعر 3=== | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| ماند چون جسم حسین تشنه لب در آفتاب|من ندانم از چه زیور بست دیگر آفتاب }} | {{ب| ماند چون جسم حسین تشنه لب در آفتاب|من ندانم از چه زیور بست دیگر آفتاب }} | ||
خط ۲۴۹: | خط ۲۱۶: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
== منابع == | ==منابع== | ||
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1030-1031.] | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1030-1031.] | ||
== پی نوشت == | ==پی نوشت== | ||
[[رده:ادبیات]] | [[رده:ادبیات]] | ||
[[رده:شاعران]] | [[رده:شاعران]] |
نسخهٔ ۲۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۱۲
محمد باقر بن پنجشنبه یکی از شاعران معاصر ایرانی است.
صامت بروجردی | |
---|---|
زادروز | 1263ه.ش بروجرد |
مرگ | 1331ه.ش بروجرد |
تخلص | صامت |
زندگینامه
محمد باقر بن پنجشنبه متخلّص به «صامت»، در سال 1263 ه ق. در بروجرد متولد شد و در همان جا رشد و نمو یافت و به کسب مشغول شد، و هم در این شهرستان به سال 1331 ه ق. درگذشت. اگر چه از مقدّمات زندگی و تحصیلات او اطلاع صحیحی در دست نداریم لیکن تتّبع در اشعار او و به خصوص قطعات عربی و جملاتی را که سروده نشان میدهد که از مقدّمات ادب بیبهره نبوده است. [۱]
او در انواع شعر از قصیده، غزل، مثنوی، ترجیعبند، رباعی و معانی مختلف در رثاء و تغزل و مدیحه طبع خود را آزموده و اشعار او در ردیف هم طبقههای وی چون نوائی بروجردی، وفایی شوشتری و جودی خراسانی است.
آثار
از صامت بروجردی دیوانی به یادگار مانده است که مکرّر در تهران به چاپ رسیده است.
اشعار
شعر 1
ای سکّهی ابتلا به نامت | از کوفه بتر بلای شامت | |
در کوفه اگر به کنج مطبخ | خولی ننمود احترامت | |
در شام، پی تلافی آخر | دادند به طشت زر مقامت | |
خاکستر و سنگ مردم شام | کردند نثار سر، ز بامت | |
بر نی چو مه دو هفته کردند | انگشت نمای خاص و عامت | |
در بزم شراب، آسمان کرد | زهر غم و ابتلا به جامت | |
فرزند حرامزادهی هند | پوشید نظر ز احتشامت | |
شد مست و به چوب خیزران کرد | آزرده لبان لعل فامت | |
شد روز به پیش چشم زینب | چون شام ز رنج صبح و شامت [۲] |
ای سکّهی ابتلا به نامت | از کوفه بتر بلای شامت | |
در کوفه اگر به کنج مطبخ | خولی ننمود احترامت | |
در شام، پی تلافی آخر | دادند به طشت زر مقامت | |
خاکستر و سنگ مردم شام | کردند نثار سر، ز بامت | |
بر نی چو مه دو هفته کردند | انگشت نمای خاص و عامت | |
در بزم شراب، آسمان کرد | زهر غم و ابتلا به جامت | |
فرزند حرامزادهی هند | پوشید نظر ز احتشامت | |
شد مست و به چوب خیزران کرد | آزرده لبان لعل فامت | |
شد روز به پیش چشم زینب | چون شام ز رنج صبح و شامت [۳] |
شعر 2
ای از ازل ز داغ تو آدم گریسته | آدم نه بلکه جملهی عالم گریسته | |
تا روز حشر دیدهی حواست اشکبار | در ماتم تو بس که دمادم گریسته | |
یک سر خلیل کرده فراموش از ذبیح | در نار ابتلای تو از غم گریسته | |
کروبیان عالم علوی جداجدا | با ساکنان عرش معظم گریسته | |
اکلیل قرب راز سر افکنده جبرئیل | با خیل قدسیان مکرم گریسته | |
کف الخضیب ساخته از خون خود خضاب | هفت آسمان چو نیر اعظم گریسته | |
ایوب را عنان تحمل شده ز دست | یعقوبسان به کلبهی ماتم گریسته | |
در هر بهار غنچه سوری به گلستان | با یاد لعل خشک تو شبنم گریسته | |
دشمن حضور غربت تو دیده همچو دوست | بیگانه در غم تو محرم گریسته | |
خیر البشر برای علی اکبرت به خلد | تا بر نهد به داغ تو مرهم گریسته | |
هم در مدینه فاطمه، هم در نجف علی | با قلب زار و با کمر خم گریسته | |
هرکس که دید پیکر در خون طپیدهات | گر خون گریسته به خدا کم گریسته | |
«صامت» نزار گشته و بهر تو زارزار | هرساله همچو ماه محرّم گریسته |
شعر 3
ماند چون جسم حسین تشنه لب در آفتاب | من ندانم از چه زیور بست دیگر آفتاب | |
زخم تیر و نیزه و شمشیر دشمن بس نبود | از چه میتابید بر آن جسم بیسر آفتاب؟ | |
بود گر در دامن زهرا سر آن تشنهکام | از چه نامد شرمش از خاتون محشر آفتاب | |
سر برهنه، پا برهنه، کودکان در به در | خار ره بر پا، به دل اخگر، به پیکر آفتاب | |
دید چون نیلی رخ اطفال را از جور خصم | کرد موج خون روان، از دیدهیتر آفتاب | |
چادر عصمت چو بردند از سر زینب فکند | شب کلاه خسروی در چرخ از سر آفتاب | |
سر برهنه دید زینب را چو در بزم یزید | شد نهان در ابر از شرم پیمبر آفتاب |