رقیه بنت حسین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «رُقیّه‌بنت حسین، بنابر تذکره‌ها و مراثى متأخر، از دختران حسین‌بن على علیه...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
رُقیّه‌بنت حسین، بنابر تذکره‌ها و مراثى متأخر، از دختران حسین‌بن على علیه‌السلام که در کودکى و هنگام اسارت خانواده امام در شام درگذشت. در منابع تاریخى، حدیثى و مَقتلهاى کهن در میان دختران امام‌حسین از رقیه نامى برده نشده‌است. در منابع متقدم، از دو دختر امام به نامهاى فاطمه و سکینه یاد شده و در منابع متأخر، نام زینب نیز به آنها افزوده شده‌است (← حسین‌بن على*، امام، بخش زنان و فرزندان؛ قس ابن‌طلحه شافعى، ج 2، ص 69؛ و به نقل از او ← بهاءالدین اربلى، ج 2، ص 248، که دختران آن حضرت را چهار تن شمرده اما فقط از سه تن از آنها نام برده‌است و در این بین ذکرى از رقیه نیست؛ براى نقلى عجیب در باب تعداد فرزندان امام ← شریف کاشانى، ج 1، ص 459ـ460). کتاب کامل بهائى (اتمام کتابت در 675) از عمادالدین طبرى* (زنده در 700) قدیم‌ترین منبعى است که حکایتِ دختر چهارساله امام‌حسین در آن گزارش شده، هرچند در آنجا هم نامى از او برده نشده‌است. منبع طبرى کتاب الحاویة فى مثالب معاویة اثر قاسم‌بن محمدبن احمد مأمونى، از علماى سنّى‌مذهب، بوده‌است که امروزه اثرى از آن در دست نیست (← قمى، 1385ش، ج 1، ص 201ـ203). در این کتاب (ج 2، ص 179ـ180) چنین آمده‌است: «زنان خاندان نبوّت در حالت اسیرى، حال مردان که در کربلا شهید شده بودند بر پسران و دختران ایشان پوشیده مى‌داشتند و هر کودکى را وعده‌ها مى‌دادند که پدر تو به فلان سفر رفته‌است، باز مى‌آید؛ تا ایشان را به خانه یزید آوردند. دخترکى بود چهارساله. شبى از خواب بیدار شد و گفت: پدر من حسین کجاست؟ این ساعت او را به خواب دیدم سخت پریشان. زنان و کودکان جمله در گریه افتادند و فغان از ایشان برخاست. یزید خفته بود، از خواب بیدار شد و حال تفحّص کرد. خبر بردند که حال چنین است. آن لعین در حال گفت که بروند و سر پدر او را بیاورند و در کنار او نهند. ملاعین سر بیاورده و در کنار آن دختر چهارساله نهادند. پرسید: این چیست؟ مَلاعین گفت: سر پدر تو است. آن دختر بترسید و فریاد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حق تسلیم کرد» (قس ابن‌طاووس، 1417، ص 109ـ110 که حکایتِ آمدن فاطمه زهرا سلام‌اللّه‌علیها به خواب سکینه دختر امام‌حسین را نقل کرده و آنجا سخن از پیراهن امام است نه سر بریده‌اش). حسین‌بن على کاشفى سبزوارى (متوفى 910) در روضة‌الشهداء* (ص 686ـ 687) نیز همین داستان را با اندکى اختلاف و برخى افزوده‌ها که به زبان حال شبیه است و همچنان بدون ذکر نام رقیه از کنزالغرائب فى قصص‌العجائب، کتابى در شرح‌حال خلفاى چهارگانه و امام‌حسن و امام‌حسین علیهماالسلام از نجم‌الدین قاسم‌بن محمد مذمکینى (زنده در 882)، نقل کرده‌است (درباره این کتاب ← استورى[1] ، ج 1، بخش 2، ص 1266؛ دانش‌پژوه، ص 273). جز این دو منبع، در هیچ‌یک از منابع کهن که امروز در دست است، از دختر خردسال امام که با دیدن سر بریده پدر جان سپرده باشد، ذکرى نیست. مؤلفان بعدى همین داستان را با اندک تغییراتى در کتابهاى خود تکرار کرده‌اند (براى نمونه ← طُرَیْحى، ص 136ـ137؛ قمى، 1379شالف، ج2، ص1002ـ1004؛ همو، 1379شب، ص415ـ  416). در منابع متأخرتر، احتمال داده‌اند که نام دختر خردسال امام رقیه بوده‌است و در شام مزارى به همین نام منسوب است (← خراسانى، ص 251؛ حائرى مازندرانى، ص 586؛ محلاتى، ج 3، ص 312، نیز ← ج 3، ص 309ـ310 که حکایت کامل بهائى را ذیل عنوان رقیه‌بنت الحسین آورده؛ قس شریف کاشانى، ج 1، ص 459 که نام دیگر آن دختر را زبیده دانسته‌است). حائرى مازندرانى (ص 626ـ627) تصریح مى‌کند که مادر رقیه شاه زنان، دختر یزدگرد، بود و رقیه در پنج یا هفت سالگى در شام درگذشت، اما مستند هیچ‌یک از این اقوال روشن نیست (قس همان، ص 584ـ585، که سن رقیه را از کامل بهائى و منتخب فخرالدین طُرَیحى به‌ترتیب چهار و سه سال نقل کرده‌است؛ براى اقوال دیگر درباره مادر رقیه بدون ذکر مستند تاریخى ← ربانى خلخالى، ص 199؛ براى تفصیل بیشتر درباره زنان امام ← حسین‌بن على*، امام، بخش زنان و فرزندان؛ شهربانو*). در بعضى از نسخه‌هاى اللُهوف فى قَتْلَى الطُفوف ابن‌طاووس (متوفى 671) نام رقیه از زبان امام‌حسین نقل شده‌است (← ابن‌طاووس، 1413، ص 141؛ قس همو، 1417، ص50؛ براى نمونه‌اى دیگر در منبعى متأخر ← قندوزى، ج 3، ص 79). همچنین طریحى (ص 435) قصیده‌اى در رثاى امام‌حسین از سیف‌بن عُمَیْره نخعى*، از اصحاب امام‌صادق علیه‌السلام، نقل کرده که در آن دو بار نام رقیه تکرار شده‌است، هرچند در انتساب آن تردید هست، زیرا در منابع کهن اثرى از این قصیده بلند و انتساب آن به سیف نیست. امروز، قبر منسوب به رقیه در محله عماره دمشق از زیارتگاههاى شیعیان است و مقبره او تاکنون چندین بار تجدیدبنا شده‌است (← امین، ج 7، ص 34؛ هاشم عثمان، ص 29ـ30؛ براى نقل حکایتى در این باب ← خراسانى، ص340ـ341). نخستین‌بار میرزابابا مستوفى گیلانى در 1125 آن را بازسازى کرد. بار دیگر در 1280 و سپس در 1323 به دستور میرزاعلى‌اصغرخان صدراعظم مظفرالدین‌شاه قاجار، بازسازى شد. بازسازى دیگر آن به همت دو برادر از شخصیتهاى دمشق به نام سید کامل و سیدمحمدعلى آل‌نظّام در 1343 صورت گرفت. آخرین‌بار، پس از حدود نیم قرن، به اهتمام شیخ نصراللّه خلخالى از علماى شیعه ساکن سوریه و امام موسى صدر، رهبر شیعیان لبنان، مقدمات خریدارى ساختمانهاى مجاور براى توسعه حرم فراهم آمد و در اسفند 1364 بناى ساختمان جدید و کنونى حرم آغاز شد و در 1370ش به‌انجام رسید (خامه‌یار، ص 246ـ252؛ طبسى، ص 105ـ 106؛ «مشهدالسیدة رقیة فى دمشق»، ص 1076). امروزه حرم حضرت رقیه از ساختمان وسیعى تشکیل شده‌است که آمیخته‌اى از هنر و معمارى اسلامى سورى و ایرانى است. ضریح نقره‌اى کوچک روى قبر در 1335ش، از تهران اهدا شده و ضریح بزرگ‌ترِ نقره و طلاکوب روى آن در اصفهان ساخته و در 1373ش نصب شده‌است (خامه‌یار، ص 250ـ251). حائرى مازندرانى (ص 586) به نقل از عبدالوهاب شعرانى*، عالم سنّى‌مذهب مصرى، در کتاب لطائف المِنن و الاخلاق (ج 2، ص 35) به‌خطا مقبره رقیه دختر امام‌على علیه‌السلام در مصر (← یاقوت حموى، ج 4، ص 554) را به رقیه‌بنت حسین نسبت داده‌است.  
'''رُقیّه‌بنت حسین'''، بنابر تذکره‌ها و مراثى متأخر، از دختران حسین‌بن على علیه‌السلام که در کودکى و هنگام اسارت خانواده امام در شام درگذشت. در منابع تاریخى، حدیثى و مَقتلهاى کهن در میان دختران امام‌حسین از رقیه نامى برده نشده‌است. در منابع متقدم، از دو دختر امام به نامهاى فاطمه و سکینه یاد شده و در منابع متأخر، نام زینب نیز به آنها افزوده شده‌است (← حسین‌بن على*، امام، بخش زنان و فرزندان؛ قس ابن‌طلحه شافعى، ج 2، ص 69؛ و به نقل از او ← بهاءالدین اربلى، ج 2، ص 248، که دختران آن حضرت را چهار تن شمرده اما فقط از سه تن از آنها نام برده‌است و در این بین ذکرى از رقیه نیست؛ براى نقلى عجیب در باب تعداد فرزندان امام ← شریف کاشانى، ج 1، ص 459ـ460). کتاب کامل بهائى (اتمام کتابت در 675) از عمادالدین طبرى* (زنده در 700) قدیم‌ترین منبعى است که حکایتِ دختر چهارساله امام‌حسین در آن گزارش شده، هرچند در آنجا هم نامى از او برده نشده‌است. منبع طبرى کتاب الحاویة فى مثالب معاویة اثر قاسم‌بن محمدبن احمد مأمونى، از علماى سنّى‌مذهب، بوده‌است که امروزه اثرى از آن در دست نیست (← قمى، 1385ش، ج 1، ص 201ـ203). در این کتاب (ج 2، ص 179ـ180) چنین آمده‌است: «زنان خاندان نبوّت در حالت اسیرى، حال مردان که در کربلا شهید شده بودند بر پسران و دختران ایشان پوشیده مى‌داشتند و هر کودکى را وعده‌ها مى‌دادند که پدر تو به فلان سفر رفته‌است، باز مى‌آید؛ تا ایشان را به خانه یزید آوردند. دخترکى بود چهارساله. شبى از خواب بیدار شد و گفت: پدر من حسین کجاست؟ این ساعت او را به خواب دیدم سخت پریشان. زنان و کودکان جمله در گریه افتادند و فغان از ایشان برخاست. یزید خفته بود، از خواب بیدار شد و حال تفحّص کرد. خبر بردند که حال چنین است. آن لعین در حال گفت که بروند و سر پدر او را بیاورند و در کنار او نهند. ملاعین سر بیاورده و در کنار آن دختر چهارساله نهادند. پرسید: این چیست؟ مَلاعین گفت: سر پدر تو است. آن دختر بترسید و فریاد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حق تسلیم کرد» (قس ابن‌طاووس، 1417، ص 109ـ110 که حکایتِ آمدن فاطمه زهرا سلام‌اللّه‌علیها به خواب سکینه دختر امام‌حسین را نقل کرده و آنجا سخن از پیراهن امام است نه سر بریده‌اش). حسین‌بن على کاشفى سبزوارى (متوفى 910) در روضة‌الشهداء* (ص 686ـ 687) نیز همین داستان را با اندکى اختلاف و برخى افزوده‌ها که به زبان حال شبیه است و همچنان بدون ذکر نام رقیه از کنزالغرائب فى قصص‌العجائب، کتابى در شرح‌حال خلفاى چهارگانه و امام‌حسن و امام‌حسین علیهماالسلام از نجم‌الدین قاسم‌بن محمد مذمکینى (زنده در 882)، نقل کرده‌است (درباره این کتاب ← استورى[1] ، ج 1، بخش 2، ص 1266؛ دانش‌پژوه، ص 273). جز این دو منبع، در هیچ‌یک از منابع کهن که امروز در دست است، از دختر خردسال امام که با دیدن سر بریده پدر جان سپرده باشد، ذکرى نیست. مؤلفان بعدى همین داستان را با اندک تغییراتى در کتابهاى خود تکرار کرده‌اند (براى نمونه ← طُرَیْحى، ص 136ـ137؛ قمى، 1379شالف، ج2، ص1002ـ1004؛ همو، 1379شب، ص415ـ  416). در منابع متأخرتر، احتمال داده‌اند که نام دختر خردسال امام رقیه بوده‌است و در شام مزارى به همین نام منسوب است (← خراسانى، ص 251؛ حائرى مازندرانى، ص 586؛ محلاتى، ج 3، ص 312، نیز ← ج 3، ص 309ـ310 که حکایت کامل بهائى را ذیل عنوان رقیه‌بنت الحسین آورده؛ قس شریف کاشانى، ج 1، ص 459 که نام دیگر آن دختر را زبیده دانسته‌است). حائرى مازندرانى (ص 626ـ627) تصریح مى‌کند که مادر رقیه شاه زنان، دختر یزدگرد، بود و رقیه در پنج یا هفت سالگى در شام درگذشت، اما مستند هیچ‌یک از این اقوال روشن نیست (قس همان، ص 584ـ585، که سن رقیه را از کامل بهائى و منتخب فخرالدین طُرَیحى به‌ترتیب چهار و سه سال نقل کرده‌است؛ براى اقوال دیگر درباره مادر رقیه بدون ذکر مستند تاریخى ← ربانى خلخالى، ص 199؛ براى تفصیل بیشتر درباره زنان امام ← حسین‌بن على*، امام، بخش زنان و فرزندان؛ شهربانو*). در بعضى از نسخه‌هاى اللُهوف فى قَتْلَى الطُفوف ابن‌طاووس (متوفى 671) نام رقیه از زبان امام‌حسین نقل شده‌است (← ابن‌طاووس، 1413، ص 141؛ قس همو، 1417، ص50؛ براى نمونه‌اى دیگر در منبعى متأخر ← قندوزى، ج 3، ص 79). همچنین طریحى (ص 435) قصیده‌اى در رثاى امام‌حسین از سیف‌بن عُمَیْره نخعى*، از اصحاب امام‌صادق علیه‌السلام، نقل کرده که در آن دو بار نام رقیه تکرار شده‌است، هرچند در انتساب آن تردید هست، زیرا در منابع کهن اثرى از این قصیده بلند و انتساب آن به سیف نیست. امروز، قبر منسوب به رقیه در محله عماره دمشق از زیارتگاههاى شیعیان است و مقبره او تاکنون چندین بار تجدیدبنا شده‌است (← امین، ج 7، ص 34؛ هاشم عثمان، ص 29ـ30؛ براى نقل حکایتى در این باب ← خراسانى، ص340ـ341). نخستین‌بار میرزابابا مستوفى گیلانى در 1125 آن را بازسازى کرد. بار دیگر در 1280 و سپس در 1323 به دستور میرزاعلى‌اصغرخان صدراعظم مظفرالدین‌شاه قاجار، بازسازى شد. بازسازى دیگر آن به همت دو برادر از شخصیتهاى دمشق به نام سید کامل و سیدمحمدعلى آل‌نظّام در 1343 صورت گرفت. آخرین‌بار، پس از حدود نیم قرن، به اهتمام شیخ نصراللّه خلخالى از علماى شیعه ساکن سوریه و امام موسى صدر، رهبر شیعیان لبنان، مقدمات خریدارى ساختمانهاى مجاور براى توسعه حرم فراهم آمد و در اسفند 1364 بناى ساختمان جدید و کنونى حرم آغاز شد و در 1370ش به‌انجام رسید (خامه‌یار، ص 246ـ252؛ طبسى، ص 105ـ 106؛ «مشهدالسیدة رقیة فى دمشق»، ص 1076). امروزه حرم حضرت رقیه از ساختمان وسیعى تشکیل شده‌است که آمیخته‌اى از هنر و معمارى اسلامى سورى و ایرانى است. ضریح نقره‌اى کوچک روى قبر در 1335ش، از تهران اهدا شده و ضریح بزرگ‌ترِ نقره و طلاکوب روى آن در اصفهان ساخته و در 1373ش نصب شده‌است (خامه‌یار، ص 250ـ251). حائرى مازندرانى (ص 586) به نقل از عبدالوهاب شعرانى*، عالم سنّى‌مذهب مصرى، در کتاب لطائف المِنن و الاخلاق (ج 2، ص 35) به‌خطا مقبره رقیه دختر امام‌على علیه‌السلام در مصر (← یاقوت حموى، ج 4، ص 554) را به رقیه‌بنت حسین نسبت داده‌است.  





نسخهٔ ‏۱۶ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۱۳

رُقیّه‌بنت حسین، بنابر تذکره‌ها و مراثى متأخر، از دختران حسین‌بن على علیه‌السلام که در کودکى و هنگام اسارت خانواده امام در شام درگذشت. در منابع تاریخى، حدیثى و مَقتلهاى کهن در میان دختران امام‌حسین از رقیه نامى برده نشده‌است. در منابع متقدم، از دو دختر امام به نامهاى فاطمه و سکینه یاد شده و در منابع متأخر، نام زینب نیز به آنها افزوده شده‌است (← حسین‌بن على*، امام، بخش زنان و فرزندان؛ قس ابن‌طلحه شافعى، ج 2، ص 69؛ و به نقل از او ← بهاءالدین اربلى، ج 2، ص 248، که دختران آن حضرت را چهار تن شمرده اما فقط از سه تن از آنها نام برده‌است و در این بین ذکرى از رقیه نیست؛ براى نقلى عجیب در باب تعداد فرزندان امام ← شریف کاشانى، ج 1، ص 459ـ460). کتاب کامل بهائى (اتمام کتابت در 675) از عمادالدین طبرى* (زنده در 700) قدیم‌ترین منبعى است که حکایتِ دختر چهارساله امام‌حسین در آن گزارش شده، هرچند در آنجا هم نامى از او برده نشده‌است. منبع طبرى کتاب الحاویة فى مثالب معاویة اثر قاسم‌بن محمدبن احمد مأمونى، از علماى سنّى‌مذهب، بوده‌است که امروزه اثرى از آن در دست نیست (← قمى، 1385ش، ج 1، ص 201ـ203). در این کتاب (ج 2، ص 179ـ180) چنین آمده‌است: «زنان خاندان نبوّت در حالت اسیرى، حال مردان که در کربلا شهید شده بودند بر پسران و دختران ایشان پوشیده مى‌داشتند و هر کودکى را وعده‌ها مى‌دادند که پدر تو به فلان سفر رفته‌است، باز مى‌آید؛ تا ایشان را به خانه یزید آوردند. دخترکى بود چهارساله. شبى از خواب بیدار شد و گفت: پدر من حسین کجاست؟ این ساعت او را به خواب دیدم سخت پریشان. زنان و کودکان جمله در گریه افتادند و فغان از ایشان برخاست. یزید خفته بود، از خواب بیدار شد و حال تفحّص کرد. خبر بردند که حال چنین است. آن لعین در حال گفت که بروند و سر پدر او را بیاورند و در کنار او نهند. ملاعین سر بیاورده و در کنار آن دختر چهارساله نهادند. پرسید: این چیست؟ مَلاعین گفت: سر پدر تو است. آن دختر بترسید و فریاد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حق تسلیم کرد» (قس ابن‌طاووس، 1417، ص 109ـ110 که حکایتِ آمدن فاطمه زهرا سلام‌اللّه‌علیها به خواب سکینه دختر امام‌حسین را نقل کرده و آنجا سخن از پیراهن امام است نه سر بریده‌اش). حسین‌بن على کاشفى سبزوارى (متوفى 910) در روضة‌الشهداء* (ص 686ـ 687) نیز همین داستان را با اندکى اختلاف و برخى افزوده‌ها که به زبان حال شبیه است و همچنان بدون ذکر نام رقیه از کنزالغرائب فى قصص‌العجائب، کتابى در شرح‌حال خلفاى چهارگانه و امام‌حسن و امام‌حسین علیهماالسلام از نجم‌الدین قاسم‌بن محمد مذمکینى (زنده در 882)، نقل کرده‌است (درباره این کتاب ← استورى[1] ، ج 1، بخش 2، ص 1266؛ دانش‌پژوه، ص 273). جز این دو منبع، در هیچ‌یک از منابع کهن که امروز در دست است، از دختر خردسال امام که با دیدن سر بریده پدر جان سپرده باشد، ذکرى نیست. مؤلفان بعدى همین داستان را با اندک تغییراتى در کتابهاى خود تکرار کرده‌اند (براى نمونه ← طُرَیْحى، ص 136ـ137؛ قمى، 1379شالف، ج2، ص1002ـ1004؛ همو، 1379شب، ص415ـ 416). در منابع متأخرتر، احتمال داده‌اند که نام دختر خردسال امام رقیه بوده‌است و در شام مزارى به همین نام منسوب است (← خراسانى، ص 251؛ حائرى مازندرانى، ص 586؛ محلاتى، ج 3، ص 312، نیز ← ج 3، ص 309ـ310 که حکایت کامل بهائى را ذیل عنوان رقیه‌بنت الحسین آورده؛ قس شریف کاشانى، ج 1، ص 459 که نام دیگر آن دختر را زبیده دانسته‌است). حائرى مازندرانى (ص 626ـ627) تصریح مى‌کند که مادر رقیه شاه زنان، دختر یزدگرد، بود و رقیه در پنج یا هفت سالگى در شام درگذشت، اما مستند هیچ‌یک از این اقوال روشن نیست (قس همان، ص 584ـ585، که سن رقیه را از کامل بهائى و منتخب فخرالدین طُرَیحى به‌ترتیب چهار و سه سال نقل کرده‌است؛ براى اقوال دیگر درباره مادر رقیه بدون ذکر مستند تاریخى ← ربانى خلخالى، ص 199؛ براى تفصیل بیشتر درباره زنان امام ← حسین‌بن على*، امام، بخش زنان و فرزندان؛ شهربانو*). در بعضى از نسخه‌هاى اللُهوف فى قَتْلَى الطُفوف ابن‌طاووس (متوفى 671) نام رقیه از زبان امام‌حسین نقل شده‌است (← ابن‌طاووس، 1413، ص 141؛ قس همو، 1417، ص50؛ براى نمونه‌اى دیگر در منبعى متأخر ← قندوزى، ج 3، ص 79). همچنین طریحى (ص 435) قصیده‌اى در رثاى امام‌حسین از سیف‌بن عُمَیْره نخعى*، از اصحاب امام‌صادق علیه‌السلام، نقل کرده که در آن دو بار نام رقیه تکرار شده‌است، هرچند در انتساب آن تردید هست، زیرا در منابع کهن اثرى از این قصیده بلند و انتساب آن به سیف نیست. امروز، قبر منسوب به رقیه در محله عماره دمشق از زیارتگاههاى شیعیان است و مقبره او تاکنون چندین بار تجدیدبنا شده‌است (← امین، ج 7، ص 34؛ هاشم عثمان، ص 29ـ30؛ براى نقل حکایتى در این باب ← خراسانى، ص340ـ341). نخستین‌بار میرزابابا مستوفى گیلانى در 1125 آن را بازسازى کرد. بار دیگر در 1280 و سپس در 1323 به دستور میرزاعلى‌اصغرخان صدراعظم مظفرالدین‌شاه قاجار، بازسازى شد. بازسازى دیگر آن به همت دو برادر از شخصیتهاى دمشق به نام سید کامل و سیدمحمدعلى آل‌نظّام در 1343 صورت گرفت. آخرین‌بار، پس از حدود نیم قرن، به اهتمام شیخ نصراللّه خلخالى از علماى شیعه ساکن سوریه و امام موسى صدر، رهبر شیعیان لبنان، مقدمات خریدارى ساختمانهاى مجاور براى توسعه حرم فراهم آمد و در اسفند 1364 بناى ساختمان جدید و کنونى حرم آغاز شد و در 1370ش به‌انجام رسید (خامه‌یار، ص 246ـ252؛ طبسى، ص 105ـ 106؛ «مشهدالسیدة رقیة فى دمشق»، ص 1076). امروزه حرم حضرت رقیه از ساختمان وسیعى تشکیل شده‌است که آمیخته‌اى از هنر و معمارى اسلامى سورى و ایرانى است. ضریح نقره‌اى کوچک روى قبر در 1335ش، از تهران اهدا شده و ضریح بزرگ‌ترِ نقره و طلاکوب روى آن در اصفهان ساخته و در 1373ش نصب شده‌است (خامه‌یار، ص 250ـ251). حائرى مازندرانى (ص 586) به نقل از عبدالوهاب شعرانى*، عالم سنّى‌مذهب مصرى، در کتاب لطائف المِنن و الاخلاق (ج 2، ص 35) به‌خطا مقبره رقیه دختر امام‌على علیه‌السلام در مصر (← یاقوت حموى، ج 4، ص 554) را به رقیه‌بنت حسین نسبت داده‌است.


منابع: ابن‌طاووس، مقتل‌الحسین علیه‌السلام، المسمى باللهوف فى قتلى الطفوف، قم ] 1417[؛ همو، المَلهوف على قتلى‌الطفوف، چاپ فارس تبریزیان حسّون، قم ?] 1413[؛ ابن‌طلحه شافعى، مطالب‌السؤول فى مناقب آل‌الرسول، چاپ ماجدبن احمد عطیه، بیروت 1420؛ امین؛ على‌بن عیسى بهاءالدین اربلى، کشف‌الغمة فى معرفة الائمة، بیروت 1405/1985؛ مهدى حائرى‌مازندرانى، معالى‌السِّبطین فى احوال الحسن و الحسین علیهماالسلام، قم 1425؛ احمد خامه‌یار، آثار پیامبر صلى‌اللّه‌علیه‌وآله و زیارتگاه‌هاى اهل‌بیت علیهم‌السلام در سوریه، تهران 1393ش؛ محمدهاشم خراسانى، کتاب منتخب‌التواریخ، تهران 1317ش؛ محمدتقى دانش‌پژوه، «گزارش سفر پاریس»، کتابدارى، دفتر 9 (1362ش)؛ على ربانى خلخالى، ستاره درخشان شام: حضرت رقیه دختر امام حسین علیهماالسلام، قم 1377ش؛ حبیب‌اللّه‌بن على مدد شریف کاشانى، تذکرة‌الشهداء، تهران 1384ش؛ عبدالوهاب‌بن احمد شعرانى، لطائف‌المِنَن و الاخلاق فى بیان وجوب التحدّث بنعمة‌اللّه على الاطلاق، قم ] 1357[؛ عمادالدین حسن‌بن على طبرى، کامل بهائى، ]تهران: مکتب مرتضوى، بى‌تا.[؛ نجم‌الدین طبسى، رقیة بنت‌الحسین علیهماالسلام: پاسخى به تأملات و سؤالات، تهیه و تنظیم عباس جهانشاهى، تهران 1393ش؛ فخرالدین‌بن محمد طُرَیْحى، المنتخب فى جمع‌المراثى و الخطب، المشتهر ب الفخرى، بیروت 1412/1992؛ عباس قمى، الفوائد الرضویة: سرگذشت عالمان شیعه، چاپ ناصر باقرى‌بیدهندى، ج 1، قم 1387ش؛ همو، منتهى‌الآمال، چاپ ناصر باقرى‌بیدهندى، قم 1379ش الف؛ همو، نفس‌المهموم فى مصیبة سیدناالحسین المظلوم ویلیه نفثه المصدور فیما یتجدد به حزن‌العاشور، قم 1379ش ب؛ سلیمان‌بن ابراهیم قندوزى، ینابیع‌الموَدَّةِ لِذَوىِالقُربى، چاپ على‌جمال اشرف حسینى، قم 1416؛ حسین‌بن على کاشفى سبزوارى، روضة‌الشهدا، چاپ حسن ذوالفقارى و على تسنیفى، تهران 1390ش؛ ذبیح‌اللّه محلاتى، ریاحین‌الشریعة در ترجمه دانشمندان بانوان شیعه، ج 3، تهران ]1373ش[؛ «مشهدالسیدة رقیة فى دمشق»، الموسم، سال 1، ش 4 (1410)؛ هاشم‌عثمان، مشاهد و مزارات و مقامات آل‌البیت(ع) فى سوریة، بیروت 1414/ 1994؛ یاقوت حَمَوى؛


Charles Ambrose Storey, Persian literature: a bio- bibliographical survey, vol.1, pt.2, London 1972.