ایوب بن مشرح خیوانی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
==نقش در واقعه کربلا== | ==نقش در واقعه کربلا== | ||
===به شهادت رساندن حر بن یزید ریاحی=== | ===به شهادت رساندن حر بن یزید ریاحی=== | ||
صبح عاشورا لشکر پیاده عمر بن سعد، به فرمان او، حُرّ بن یزید را تیرباران کردند و با هجوم ناگهانی بر حُرّ تاختند. ایوب بن مشرح، مرکب حُرّ را پی کرد و و او را بر زمین افکند. سرانجام، پس از چندین نوبت نبرد، حُرّ توسط ایوب به شهادت رسید.<ref>- ر.ک : انساب الاشراف، ج2، ص517،494،489،476؛ تاریخ طبری، ج5، ص428-429؛ | صبح عاشورا لشکر پیاده عمر بن سعد، به فرمان او، حُرّ بن یزید را تیرباران کردند و با هجوم ناگهانی بر حُرّ تاختند. ایوب بن مشرح، مرکب حُرّ را پی کرد و و او را بر زمین افکند. سرانجام، پس از چندین نوبت نبرد، حُرّ توسط ایوب به شهادت رسید.<ref>- ر.ک : انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 میلادی.، ج2، ص517،494،489،476؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص428-429؛ الارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: 1414 قمری.، ج2، ص102-104. </ref> | ||
پس از اینکه سپاه کوفه وارد شهر شد، بستگان حُرّ او را به کشتن این مرد بزرگوار متهم ساختند، اما او انکار کرد و در دفاع از خود سوگند یاد کرد که من او را به شهادت نرساندم، دیگران دست به این شقاوت آلودند. من فقط اسب او را کشتم و در زخمی ساختن حُرّ نیز دست داشتم. | پس از اینکه سپاه کوفه وارد شهر شد، بستگان حُرّ او را به کشتن این مرد بزرگوار متهم ساختند، اما او انکار کرد و در دفاع از خود سوگند یاد کرد که من او را به شهادت نرساندم، دیگران دست به این شقاوت آلودند. من فقط اسب او را کشتم و در زخمی ساختن حُرّ نیز دست داشتم. | ||
ایوب بن مشرح به ابو ودّاک که از او پرسید چرا دوست نداری که از کشندگان حُرّ به حساب آیی؟ گفت: مردم حُرّ را از گروه شایستهکرداران میدانند و معتقدند که او بر راه راست بود، پس اگر خداوند را به گناه زخمی ساختن او یا یکی از همرزمانش در فردای قیامت دیدار کنم، برایم محبوبتر است تا اینکه به عنوان کشنده او و یا یکی از آنان خدا را دیدار کنم. | ایوب بن مشرح به ابو ودّاک که از او پرسید چرا دوست نداری که از کشندگان حُرّ به حساب آیی؟ گفت: مردم حُرّ را از گروه شایستهکرداران میدانند و معتقدند که او بر راه راست بود، پس اگر خداوند را به گناه زخمی ساختن او یا یکی از همرزمانش در فردای قیامت دیدار کنم، برایم محبوبتر است تا اینکه به عنوان کشنده او و یا یکی از آنان خدا را دیدار کنم. |
نسخهٔ ۲۴ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۴۴
ایوب بن مشرح خیوانی، یکی از نیروهای تحت امر عمر بن سعد در کربلا بود.
مشخصات فردی | |
---|---|
نام کامل | ایوب بن مشرح خیوانی |
نقش در واقعه کربلا | |
نقشهای برجسته | از نیروهای تحت امر عمر بن سعد در کربلا |
نقش در واقعه کربلا
به شهادت رساندن حر بن یزید ریاحی
صبح عاشورا لشکر پیاده عمر بن سعد، به فرمان او، حُرّ بن یزید را تیرباران کردند و با هجوم ناگهانی بر حُرّ تاختند. ایوب بن مشرح، مرکب حُرّ را پی کرد و و او را بر زمین افکند. سرانجام، پس از چندین نوبت نبرد، حُرّ توسط ایوب به شهادت رسید.[۱] پس از اینکه سپاه کوفه وارد شهر شد، بستگان حُرّ او را به کشتن این مرد بزرگوار متهم ساختند، اما او انکار کرد و در دفاع از خود سوگند یاد کرد که من او را به شهادت نرساندم، دیگران دست به این شقاوت آلودند. من فقط اسب او را کشتم و در زخمی ساختن حُرّ نیز دست داشتم. ایوب بن مشرح به ابو ودّاک که از او پرسید چرا دوست نداری که از کشندگان حُرّ به حساب آیی؟ گفت: مردم حُرّ را از گروه شایستهکرداران میدانند و معتقدند که او بر راه راست بود، پس اگر خداوند را به گناه زخمی ساختن او یا یکی از همرزمانش در فردای قیامت دیدار کنم، برایم محبوبتر است تا اینکه به عنوان کشنده او و یا یکی از آنان خدا را دیدار کنم. ابو ودّاک به او گفت: تو را چنین مینگرم که با کشتن تمام آن خوبان و شایستگان، خداوند را دیدار خواهی کرد و شما تبهکاران اموی مسلک، همگی در گناه سهمگین خونهای پاک شهدای کربلا شریکید. ایوب بن مشرح آنچنان نادان است که همکاری در کشتن این بزرگواران را امری کوچک میپندارد.
منبع
مرضیه محمدزاده، دوزخیان جاوید، نشر بصیرت، ص 188-189.
پی نوشت
- ↑ - ر.ک : انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 میلادی.، ج2، ص517،494،489،476؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص428-429؛ الارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: 1414 قمری.، ج2، ص102-104.