خروج الحسین الی کربلا ثوره ام شهادت؟: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جزبدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
محمود قانصو عاملی شهابی. بیروت، دار و مکتبة انوار الولایة، 2.2012 ز، 383 ص، وزیری.  
{{جعبه اطلاعات کتاب
| عنوان          = خروج الحسین الی کربلا ثوره ام شهادت؟
| عنوان اصلی      =
| برگرداننده      =
| ویراستار          =
| به کوشش    =
| تصویر          =
| زیرنویس تصویر  =
| نویسنده        = محمود قانصو عاملی شهابی
| تصویرگر        =
| طراح جلد        =
| زبان            =
| مجموعه          =
| موضوع          =
| سبک            =
| ناشر            = دار و مکتبة انوار الولایة
| ناشر فارسی      =
| محل انتشارات    = بیروت
| تاریخ نشر      = 2012
| تاریخ نشر فارسی =
| محل ناشر فارسی  =
| نوع رسانه      =
| صفحه            = 383
| قطع            = وزیری
| اندازه وزن                =
| شمارگان        =
| نوبت چاپ    =
| تعداد جلد      = 2
| شابک            =
| کتاب‌خانهٔ ملی ایران    =
| پس از          =
| پیش از          =
}}'''خروج الحسین الی کربلا ثوره ام شهادت''' کتابی است درباره‌ی پاسخ به پرسش هدف [[امام حسین]] از قیام که توسط محمود قانصو عاملی شهابی نوشته شده است.
==درباره‌ کتاب==
کتاب مزبور، که تاریخ پایان آن ربیع‌الاول 1430 است، عهده‌دار پاسخ به این پرسش شده که آیا قیام [[سیدالشهدا (ع)|سیدالشهداء (ع)]] به هدف انقلاب (پیروزی) بوده است یا شهادت؟ نویسنده رأی دوم را برگزیده و در پی اثبات این مطلب بوده است که آن حضرت علم به زمان شهادت خود داشت و حتی به قصد شهادت قیام کرد.  


== چکیده کتاب ==
در دیباچهٔ کتاب می‌خوانیم: کوشش من در این کتاب پاسخ بدین پرسش است که آیا امام حسین (ع) در رفتن به [[کربلا]] امید پیروزی بر دشمنان داشت، یا اینکه به کربلا رفت تا به هدف الهی (ریخته شدن خونش برای حفظ دین جدّش) برسد؟ به عبارت دیگر، آیا [[امام حسین (ع)]] انقلابی‌ای بود که پیروزی فوری را می‌خواست، یا اینکه جانبازی بود که به هدف شهادت، در پی پیروزی حق بر باطل در آینده بود (ص 10).


کتاب مزبور، که تاریخ پایان آن ربیع‌الاول 1430 است، عهده‌دار پاسخ به این پرسش شده که آیا قیام سیدالشهداء -ع- به هدف انقلاب (پیروزی) بوده است یا شهادت؟ نویسنده رأی دوم را برگزیده و در پی اثبات این مطلب بوده است که آن حضرت علم به زمان شهادت خود داشت و حتی به قصد شهادت قیام کرد.


نویسنده در پاسخ بدین پرسش گفته است: از نظر من تردیدی وجود ندارد که امام حسین (ع) در مسیرش به عراق، می‌دانست و مطمئن بود که به طرف شهادت می‌رود. و اگر کسی غیر از این بگوید و غیر از این به خاطرش خطور کند، جای تقبیح و تعجب است. بی‌تردید هر انسان واقع‌بینی که بسترهای قیام امام حسین را بداند، همین مطلب را می‌گوید و این موضوع آشکارتر از آن است که از آن سؤال شود و نیازمند توضیح و تبیین باشد (ص 21).


در دیباچهٔ کتاب می‌خوانیم: کوشش من در این کتاب پاسخ بدین پرسش است که آیا امام حسین -ع- در رفتن به کربلا امید پیروزی بر دشمنان داشت، یا اینکه به کربلا رفت تا به هدف الهی (ریخته شدن خونش برای حفظ دین جدّش) برسد؟ به عبارت دیگر، آیا امام حسین -ع- انقلابی‌ای بود که پیروزی فوری را می‌خواست، یا اینکه جانبازی بود که به هدف شهادت، در پی پیروزی حق بر باطل در آینده بود (ص 10).


در پایان کتاب نیز می‌خوانیم: کسانی که معتقدند امام حسین (ع) از بیعت با یزید خودداری ورزید و قیام کرد و به عراق رهسپار شد به امید اینکه بر یزید غلبه کند و دولت حق تشکیل دهد، به شدت در اشتباهند و در دریای جهل خود سرگردان. این گروه، هم با حقایق تاریخی مخالفند و هم با معارف اهل بیت (ع) که علم امام را بسیار برتر از این سطح قرار می‌دهد (ص 378).


نویسنده در پاسخ بدین پرسش گفته است: از نظر من تردیدی وجود ندارد که امام حسین -ع- در مسیرش به عراق، می‌دانست و مطمئن بود که به طرف شهادت می‌رود. و اگر کسی غیر از این بگوید و غیر از این به خاطرش خطور کند، جای تقبیح و تعجب است. بی‌تردید هر انسان واقع‌بینی که بسترهای قیام امام حسین را بداند، همین مطلب را می‌گوید و این موضوع آشکارتر از آن است که از آن سؤال شود و نیازمند توضیح و تبیین باشد (ص 21).  
==فصل های کتاب==
'''فصل اول''' کتاب دربارهٔ این موضوع است که قدرت امویان در عصر امام حسین (ع) و حتی پیش از آن، بیش از مخالفانشان بود و شیعیان در برابر امویان، به ویژه در دورهٔ یزید، بسیار ضعیف بودند.  




در پایان کتاب نیز می‌خوانیم: کسانی که معتقدند امام حسین -ع- از بیعت با یزید خودداری ورزید و قیام کرد و به عراق رهسپار شد به امید اینکه بر یزید غلبه کند و دولت حق تشکیل دهد، به شدت در اشتباهند و در دریای جهل خود سرگردان. این گروه، هم با حقایق تاریخی مخالفند و هم با معارف اهل بیت -ع- که علم امام را بسیار برتر از این سطح قرار می‌دهد (ص 378).
'''فصل دوم''' شامل سخنان کسانی است که امام حسین را به عدم قیام دعوت کردند و از آن حضرت خواستند به کوفه نرود. نویسنده در این فصل نام بیش از سی تن از مانعان قیام امام حسین را آورده و نتیجه گرفته است که ایشان نیز می‌دانستند که اگر آن حضرت قیام کند، کشته می‌شود.  




فصل اول کتاب دربارهٔ این موضوع است که قدرت امویان در عصر امام حسین -ع- و حتی پیش از آن، بیش از مخالفانشان بود و شیعیان در برابر امویان، به ویژه در دورهٔ یزید، بسیار ضعیف بودند.  
'''فصل سوم''' در بردارندهٔ احادیثی است که دلالت دارد پیش از قیام امام حسین، خبر شهادتش رایج بود.  




فصل دوم شامل سخنان کسانی است که امام حسین را به عدم قیام دعوت کردند و از آن حضرت خواستند به کوفه نرود. نویسنده در این فصل نام بیش از سی تن از مانعان قیام امام حسین را آورده و نتیجه گرفته است که ایشان نیز می‌دانستند که اگر آن حضرت قیام کند، کشته می‌شود.  
'''فصل چهارم''' احادیثی از سیدالشهداء روایت شده است که دلالت دارد آن حضرت علم به شهادتش داشت.  




فصل سوم در بردارندهٔ احادیثی است که دلالت دارد پیش از قیام امام حسین، خبر شهادتش رایج بود.
'''فصل پنجم''' در بردارندهٔ احادیثی عام دربارهٔ علم امام به زمان درگذشتش است.  
 
 
در فصل چهارم احادیثی از سیدالشهداء روایت شده است که دلالت دارد آن حضرت علم به شهادتش داشت.
 
 
فصل پنجم در بردارندهٔ احادیثی عام دربارهٔ علم امام به زمان درگذشتش است.  
 


==مطالب دیگر==
اهمیت این کتاب در فصل سوم تا پنجم آن (ص 133-380) است که نویسنده روایات دربارهٔ علم امام حسین به شهادتش را گردآوری کرده و مفصّل‌تر از دیگر نویسندگان بدین موضوع پرداخته است. اما برخی از این احادیث دلالت بر علم آن حضرت به شهادتش دارد، نه زمان شهادتش، بعضی دیگر از احادیث نیز که دلالت بر علم امام به شهادت دارد، از قصد شهادت ساکت است، و نویسنده میان علم امام و قصد امام فرق نگذاشته. مضافاً اینکه احادیث معارض آن‌ها هم وجود دارد و نویسنده از بحث دربارهٔ آن‌ها خودداری ورزیده است.  
اهمیت این کتاب در فصل سوم تا پنجم آن (ص 133-380) است که نویسنده روایات دربارهٔ علم امام حسین به شهادتش را گردآوری کرده و مفصّل‌تر از دیگر نویسندگان بدین موضوع پرداخته است. اما برخی از این احادیث دلالت بر علم آن حضرت به شهادتش دارد، نه زمان شهادتش، بعضی دیگر از احادیث نیز که دلالت بر علم امام به شهادت دارد، از قصد شهادت ساکت است، و نویسنده میان علم امام و قصد امام فرق نگذاشته. مضافاً اینکه احادیث معارض آن‌ها هم وجود دارد و نویسنده از بحث دربارهٔ آن‌ها خودداری ورزیده است.  


خط ۳۶: خط ۶۷:


در پنجاههٔ اخیر مطالب فراوانی دربارهٔ این موضوعات به زبان فارسی منتشر شده، اما نویسنده به آن‌ها رجوع نکرده است.
در پنجاههٔ اخیر مطالب فراوانی دربارهٔ این موضوعات به زبان فارسی منتشر شده، اما نویسنده به آن‌ها رجوع نکرده است.
==منابع==
==منابع==


کتابشناسی تاریخی امام حسین علیه‌السلام، محمد اسفندیاری، ص 263-264.
*کتابشناسی تاریخی امام حسین علیه‌السلام، محمد اسفندیاری، ص 263-264.
 
==پی نوشت==


[[رده:کتاب‌ها]]
[[رده:کتاب‌ها]]
[[رده:کتاب‌ها در گروه تاریخ]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۵۱

خروج الحسین الی کربلا ثوره ام شهادت؟
نویسنده محمود قانصو عاملی شهابی
ناشر دار و مکتبة انوار الولایة
محل نشر بیروت
تاریخ نشر 2012
تعداد صفحات 383
قطع وزیری
تعداد جلد 2

خروج الحسین الی کربلا ثوره ام شهادت کتابی است درباره‌ی پاسخ به پرسش هدف امام حسین از قیام که توسط محمود قانصو عاملی شهابی نوشته شده است.

درباره‌ کتاب[ویرایش | ویرایش مبدأ]

کتاب مزبور، که تاریخ پایان آن ربیع‌الاول 1430 است، عهده‌دار پاسخ به این پرسش شده که آیا قیام سیدالشهداء (ع) به هدف انقلاب (پیروزی) بوده است یا شهادت؟ نویسنده رأی دوم را برگزیده و در پی اثبات این مطلب بوده است که آن حضرت علم به زمان شهادت خود داشت و حتی به قصد شهادت قیام کرد.

چکیده کتاب[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در دیباچهٔ کتاب می‌خوانیم: کوشش من در این کتاب پاسخ بدین پرسش است که آیا امام حسین (ع) در رفتن به کربلا امید پیروزی بر دشمنان داشت، یا اینکه به کربلا رفت تا به هدف الهی (ریخته شدن خونش برای حفظ دین جدّش) برسد؟ به عبارت دیگر، آیا امام حسین (ع) انقلابی‌ای بود که پیروزی فوری را می‌خواست، یا اینکه جانبازی بود که به هدف شهادت، در پی پیروزی حق بر باطل در آینده بود (ص 10).


نویسنده در پاسخ بدین پرسش گفته است: از نظر من تردیدی وجود ندارد که امام حسین (ع) در مسیرش به عراق، می‌دانست و مطمئن بود که به طرف شهادت می‌رود. و اگر کسی غیر از این بگوید و غیر از این به خاطرش خطور کند، جای تقبیح و تعجب است. بی‌تردید هر انسان واقع‌بینی که بسترهای قیام امام حسین را بداند، همین مطلب را می‌گوید و این موضوع آشکارتر از آن است که از آن سؤال شود و نیازمند توضیح و تبیین باشد (ص 21).


در پایان کتاب نیز می‌خوانیم: کسانی که معتقدند امام حسین (ع) از بیعت با یزید خودداری ورزید و قیام کرد و به عراق رهسپار شد به امید اینکه بر یزید غلبه کند و دولت حق تشکیل دهد، به شدت در اشتباهند و در دریای جهل خود سرگردان. این گروه، هم با حقایق تاریخی مخالفند و هم با معارف اهل بیت (ع) که علم امام را بسیار برتر از این سطح قرار می‌دهد (ص 378).

فصل های کتاب[ویرایش | ویرایش مبدأ]

فصل اول کتاب دربارهٔ این موضوع است که قدرت امویان در عصر امام حسین (ع) و حتی پیش از آن، بیش از مخالفانشان بود و شیعیان در برابر امویان، به ویژه در دورهٔ یزید، بسیار ضعیف بودند.


فصل دوم شامل سخنان کسانی است که امام حسین را به عدم قیام دعوت کردند و از آن حضرت خواستند به کوفه نرود. نویسنده در این فصل نام بیش از سی تن از مانعان قیام امام حسین را آورده و نتیجه گرفته است که ایشان نیز می‌دانستند که اگر آن حضرت قیام کند، کشته می‌شود.


فصل سوم در بردارندهٔ احادیثی است که دلالت دارد پیش از قیام امام حسین، خبر شهادتش رایج بود.


فصل چهارم احادیثی از سیدالشهداء روایت شده است که دلالت دارد آن حضرت علم به شهادتش داشت.


فصل پنجم در بردارندهٔ احادیثی عام دربارهٔ علم امام به زمان درگذشتش است.

مطالب دیگر[ویرایش | ویرایش مبدأ]

اهمیت این کتاب در فصل سوم تا پنجم آن (ص 133-380) است که نویسنده روایات دربارهٔ علم امام حسین به شهادتش را گردآوری کرده و مفصّل‌تر از دیگر نویسندگان بدین موضوع پرداخته است. اما برخی از این احادیث دلالت بر علم آن حضرت به شهادتش دارد، نه زمان شهادتش، بعضی دیگر از احادیث نیز که دلالت بر علم امام به شهادت دارد، از قصد شهادت ساکت است، و نویسنده میان علم امام و قصد امام فرق نگذاشته. مضافاً اینکه احادیث معارض آن‌ها هم وجود دارد و نویسنده از بحث دربارهٔ آن‌ها خودداری ورزیده است.


پیش‌فرض‌های نویسنده نیز جای بحث دارد. وی بر آن است که هر کس معتقد باشد که امام حسین به قصد پیروزی قیام کرد، لازمه‌اش این است که آن حضرت اشتباه کرد (ص 19). شاید همین پیش‌فرض، نویسنده را بر آن داشته است تا در پی اثبات آن باشد که امام حسین نه به قصد پیروزی و تشکیل حکومت، بلکه به قصد شهادت قیام کرد. اما قائلان نظریه تشکیل حکومت، این پیش‌فرض را مخدوش می‌دانند. از جمله سید مرتضی که معتقد است امام حسین به قصد پیروزی قیام کرد، بیش و پیش از هر چیز عهده‌دار اثبات عصمت آن حضرت است و در کتاب تنزیه الانبیاء و الائمة علیهم‌السّلام بدین موضوع پرداخته است.


در پنجاههٔ اخیر مطالب فراوانی دربارهٔ این موضوعات به زبان فارسی منتشر شده، اما نویسنده به آن‌ها رجوع نکرده است.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  • کتابشناسی تاریخی امام حسین علیه‌السلام، محمد اسفندیاری، ص 263-264.