مرتضی طایی شمیرانی‌: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۷۴: خط ۷۴:
==زندگینامه==
==زندگینامه==


مرتضی طایی شمیرانی، فرزند علی اکبر، در سال 1298 ه. ش. در کاشانک نیاوران در خانواده‌ای مذهبی چشم به جهان هستی گشود. پس از انجام تحصیلات مقدماتی به کار درودگری پرداخت.
مرتضى طایی شمیرانی، فرزند حاجی علی‌اکبر در ۱۲۹۸ شمسی، در کاشانک متولد شد. مادرش ام‌البنین، در جوانی، هنگامی که مرتضى دوساله بود، درگذشت. (رجوی، ۲ / ۶؛ سادات، ۱ / ۱۲). مرتضى تحصیلات خود را فراتر از دورۀ ابتدایی ادامه نداد و در نوجوانی به نجاری روی آورد و هم‌زمان به خواندن اشعار حافظ، سعدی و صائب همت گمارد. او به‌تدریج با شرکت در محافل مختلف ادبی که در تهران تشکیل می‌شد، با فنون شعری آشنا شد. از جملۀ این محافل انجمن صائب و انجمن ادبی آذرآبادگان بود که اولی به ریاست محمد دیهیم، دو هفته یک بار، چهارشنبه‌ها در منزل یکی از اعضا تشکیل می‌شد. از اعضای این انجمن می‌توان به علی صارمی، [[ابوالقاسم حالت‌|ابوالقاسم حالت]]، شهریار بهاری، داریوش صبور و سید حسن سادات ناصری اشاره کرد (همو، ۱ / ۱۱-۱۴؛ رجوی، ۲ / ۷، ۹).  


طایی از دوران کودکی به شعر علاقه داشت و اشعاری می‌سرود. به تدریج با شرکت در انجمن‌های ادبی تهران از محضر اساتید شعر و ادب استفاده کرد و با فنون و رموز شعر آشنایی یافت و به شعر خود رونق و شکوفایی بخشید. وی که تخلّص شعری خود را از نام خانوادگی برگفته به سبک کلاسیک شعر می‌سراید. و در انواع شعر از غزل، قصیده، مسمطات، مثنوی و رباعی توانایی و مهارت از خود نشان داده است. اشعارش بیشتر جنبه‌ مرثیه دارد و غزلش به سبک هندی نزدیک است.
نخستین دفتر شعر او در 40 سالگی یعنی 1338 شمسی به چاپ رسید. وی از شاعران آزاده‌ای بود که جز مدح و تبعیت پبامبر اعظم و [[اهل بیت (ع)|اهل بیت]] هرگز سخن را برای رفع حوایج مادی و دنیوی به کار نداشت.


سه مجموعه از اشعارش به چاپ رسیده که عبارتند از: «کلیات غزلیات»، «کلیات قصاید» و «خاطرات یک شب». <ref>سخنوران نامی معاصر ایران، ج 4، ص 2380.</ref>
طایی سرانجام در پنجم اردیبهشت سال 1376 شمسی دیده از جهان فروبست و در امامزاده عبدالله شهر ری به خاک سپرده شد. شعر روی سنگ مزار آن مرحوم با این بیت آغاز میشود: آنکه خفته در این سرای ظلمانیست  مرتضای طایی شمیرانیست.


او مردی محجوب، بی‌ادعا، کم حرف و مورد احترام شعرا و محافل ادبی بود. طایی سرانجام در پنجم اردیبهشت سال 1376 شمسی دیده از جهان فروبست و در صحن امامزاده عبدالله شهر ری به خاک سپرده شد.
== آثار ==
در طول 40 سال فعالیت ادبی رسمی پنج دفتر شعر که هر کدام بیش از 500 صفحه است را به زیور طبع آراست. اشعار طایی پر از آیات و احادیث و اشارات مذهبی است. شایسته است اداره فرهنگ و ارشاد شمیران از استاد طایی به عنوان شاعر آل محمد (ص) که در انجمن های ادبی مورد تایید و تحسین صاحب نظران قرار داشت از سال ها خدمات ادبی و فرهنگی این شاعر توانا و غزلسرای باذوق کشورمان که تا در قید حیات بود هرگز خود را مطرح نکرد در همین ایام عزای حسینی در حسینیه کاشانک شمیران (زادگاه آن مرحوم) مراسم تقدیر و بزرگداشت به عمل آورد.  


یکی از ویژگیهای شعر طایی به کار بردن مضامین تازه و استفادۀ فراوان از صنایع بدیعی مانند تشبیه، ارسال‌المثل و استعاره است. او در قالبهای مختلف ازجمله غزل، قصیده، ترکیب‌بند، ترجیع‌بند و مسمط طبع‌آزمایی می‌کرد (سادات، ۱ / ۱۵- ۱۹؛ برقعی، ۴ / ۲۳۸۰؛ رجوی، ۲ / ۷). غزلیات طایی حاوی نکات اخلاقی و تربیتی است. او در غزل از سبک هندی و اشعار صائب تبریزی تأثیر بسیار گرفته است و توسط بسیاری از شعرا لقب صائب ثانی را گرفته بود.وی که تخلّص شعری خود (طایی) را از نام خانوادگی برگفته به سبک کلاسیک شعر می‌سرود. در انواع شعر از غزل، قصیده، مسمطات، مثنوی و رباعی توانایی و مهارت از خود نشان داده است.
از این شاعر شمیرانی ۳ مجموعه به جا مانده است: ''کلیات غزلیات، کلیات قصاید و خاطرات یک شب.''
در ابتدای آنها استاد سید حسن سادات ناصری زندگینامه ی مرتضی طایی شمیرانی را ارائه کرده اند.به گفتۀ سادات ناصری: «در کلام طایی، مانند بسیاری از شاعران سبک هندی، شعر خوب را در تک‌بیتهای کم‌نظیرش باید جست» (۱ / ۱۶؛ نیز نک‍ : رجوی، همانجا). مضمون قصاید طایی بیشتر توحید، مواعظ، مناقب و مراثی اهل بیت  و اجتماعات و اخوانیات و تمثیلات و یادواره‌ها ست.همچنین ایشان در این مقدمه درباب افکار، اشعار، مضامین، قالب ها و پیرنگ و ساختار ابیات و اشعار طایی سخن گفته اند. مضمون اصلی اشعار طایی شمیرانی، مدح و نعت بزرگان دین و اشعار اعتقادی و مذهبی است.
1- کلیات غزلیات: در سال 1365 توسط انتشارات ما در تهران به چاپ رسید و استاد سید حسن سادات ناصری مقدمه ای بر این دیوان نگاشته اند.
2- کلیات قصاید: این کتاب با مقدمه ی استاد دکتر سید حسن سادات ناصری در سال 1366 توسط انتشارات ما در تبریز به چاپ رسیده است.
3- خاطرات یک شب:که بر محور سروده ها، گفتار و نوشتار مراسم بزرگداشت شاعر در آبان 1367 قرار گرفته است. شاعر در این مجلد به منظور ارج شناسی و پاسداشت الطاف اساتید و اندیشمندان، این صحیفه ها و پاسخ خویش را در قالب یک مجموعه به چاپ رسانده است. این کتاب که با مقدمه غلام رضا واحدی در خصوص آثار طائی آغاز می شود، در سال 1368 توسط تالار کتاب منتشر شد.
==اشعار==
==اشعار==
'''(دشمن خانگی از گرگ، خطرناکتر است)'''
تا دم مرگ ، ستمکار پی اجحاف است
تا روان قطره‌ای از سیل بوَد ناصاف است
شعله را از خس و از خار شود رعنا قد
تا ضعیف است به جا کار قوی اجحاف است
دشمن خانگی از گرگ ، خطرناک تر است
چشم یعقوب سفید از ستم اخلاف است
فکنندش ز دهان ، پسته اگر تلخ بوَد
ارزشی نیست بدان گفته که متنش لاف است
یاوه گو را ز سخنور نبوَد فرق امروز
نیست معلوم، که زرباف و که گونی باف است؟
پیشه کن لطف به مردم ، نروی تا که ز یاد
کآنچه از خاطر مردم ، نرود الطاف است
عمر شیرین بوَد افسوس که پیری دارد
چون که بر آخر خُم باده رسد ناصاف است
(طایی) از باده مگو گر به دلت نیست غمی
ناز صیقل مکش ار آینه ات ، شفّاف است
'''مرتضى طایی شمیرانی'''


===مدح [[زینب (س)|زینب «س»]]===
{{شعر}}


'''(آفتاب عزت)'''


{{ب| تا حشر اگر که مام جهان دختر آورد|کی دختری چو زینب نیک اختر آورد }}
آفتاب عزّت از عرش جلال آمد پدید


{{ب| دارد شرف به جمله‌ی ابناء روزگار|دختر بدین جلال هر آن مادر آورد }}
روز عید شادمانى را هلال آمد پدید


{{ب| پروردن چنین گهری کار دهر نیست‌|دریای عصمت است که این گوهر آورد }}
آفتابِ فضل، تابان گشت از کوه شکوه


{{ب| نازم به بوستان ولایت که نخل آن‌|این گونه بار نیک و چنین نوبر آورد }}
ظلمت شب‌هاى هجران را وصال آمد پدید


{{ب| نازم به دختری که ز جود وجود خویش‌|بر تارک بشر ز شرف افسر آورد }}
روز، روزِ شادى و وقت نشاط آمد از آنک


{{ب| تیغ زبان کشد ز نیام کلام، چون‌|دشمن چو کوه گر بود از پا در آورد }}
بهترین ِ روزهاى ماه و سال آمد پدید


{{ب| خاک رواق درگهش از بوسه‌ی ملک‌|چون دامن سپهر برون اختر آورد }}
اخترى گردید از برج ولایت جلوه گر


{{ب| آن کس که داد در دل خود جای حبّ او|همچون خلیل گُل به کف از آذر آورد }}
کز جمالش آیتى فرخنده فال آمد پدید


{{ب| باب نجات تا بگشاید به روی خلق‌|او را خدای شافعه‌ی محشر آورد }}
آسمان علم را ، تابنده ماه آمد عیان


{{ب| او شرزه شیر بیشه‌ی فضل و شجاعت است‌|زشت است کس به لب سخن از مضطر آورد }}
بوستان شرع را خرم نهال آمد پدید


{{ب| جز او که بود تا که به طوفان حادثات‌|از صبر بر سفینه‌ی غم، لنگر آورد }}
در سپهر عزّ و شوکت آفتاب آمد فراز


{{ب| از آن به بطنِ مام، حقش دختر آفرید|تا بهر شاه تشنه لبان خواهر آورد }}
بر هماى دین و دانش پرّ و بال آمد پدید


{{ب| آمد به قتلگه سوی نعش برادرش‌|چون عاشقی که رو به سوی دلبر آورد }}
دشمنان را مایه ی درد و الم شد آشکار


{{ب| در خون و خاک غوطه‌ورش دید آن چنان‌|کز پرنیان سرخ کسی بستر آورد }}
دوستان را دافع رنج و ملال آمد پدید


{{ب| گفتا ز جای خیز برادر نظاره کن‌|بر ما چه این سپاه ستم گستر آورد  }}
اى مسلمان! دیده‌ات روشن که از لطف خدا


{{ب| ظلمی که این سپاه به آل تو کرده است‌|کی کافر این ستم به سر کافر آورد <ref>دیوان طائی شمیرانی؛ ج 2، ص 196.</ref> }}
هادى الامّه ، شه احمد خصال آمد پدید
{{پایان شعر}}


عشق و دل را موجبات اتّحاد آمد عیان


===زنده‌ جاویدان===
جان و تن را موجبات اتّصال آمد پدید
{{شعر}}


رکن دین، بحر سخا، غیث کرم، غوث امم


{{ب| کشته‌ی تیغ غمت زنده‌ی جاویدان است‌|غرقه بحر ولا را چه غم از طوفان است }}
نور حق، شمس الضحى، فضل الکمال آمد پدید


{{ب| زنده شد هر که به شمشیر غمت گشت شهید|چون شهید غم تو زنده‌ی جاویدان است }}
عالمى فضل و تعالى، قلزمى علم و کمال


{{ب| ما گدایی درت را به جهان نفروشیم‌|چون گدای در تو در دو جهان سلطان است }}
بر سریر جاه و اورنگ جلال آمد پدید


{{ب| از دمی زنده دو صد عیسی جانبخش کند|آن شهیدی که به کوی تو به خون غلتان است }}
شوکت و جاه و سعادت را محیط، آمد عیان


{{ب| هیچ دردی نکند درد دل خلق علاج‌|غیر درد تو که بر درد همه درمان است }}
حکمت و علم و فضیلت را جمال آمد پدید


{{ب| تا تو جُستی ز دم تیغ، حیات ابدی‌|تا ابد خضر در این مرحله سرگردان است }}
جلوه ی دیگر به خود بگرفت عالم بهر آنک


{{ب| ما تهی از تو دل خویش ندانیم، شها|دل ما مدفن آن جسم سراپا جان است }}
بر رخ زیباى خلقت ، خطّ و خال آمد پدید


{{ب| تشنه کشتند تو را در لب شط غافل از آنک‌|در هر انگشت تو صد آب بقا پنهان است }}
هرچه خواهى از خدا (طایى) بخواه امروز چون


{{ب| سوخت از سوز عطش تا لبت ای چشمه‌ی خضر|دل هر ذره‌ای از تشنگی‌ات سوزان است }}
بهر حاجت خواستن نیکو محال آمد پدید


{{ب| ای شه تشنه نگر بر تو و آل‌ات «طایی»|مدح‌خوان دایم، چون بهر نبی حسّان است  <ref> تجلی عشق در حماسه عاشورا؛ ص 162.</ref> }}
== منابع ==
{{پایان شعر}}
==منابع==


*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌ 2، ص: 1202-1203.]
* برقعی، محمدباقر، ''سخنوران نامی معاصر ایران''، تهران، ۱۳۷۳ ش؛ رجوی، کاظم، مقدمه بر ''دیوان'' طایی شمیرانی، تهران، ۱۳۵۳ ش؛ سادات ناصری، حسن، مقدمه بر ''دیوان'' (غزلیات) طایی شمیرانی، تهران، ۱۳۶۵ ش.


==پی نوشت==
[[رده:ادبیات]]
[[رده:ادبیات]]
[[رده:شاعران]]
[[رده:شاعران]]
[[رده:شاعران فارسی زبان]]
[[رده:شاعران فارسی زبان]]
[[رده:شاعران معاصر]]
[[رده:شاعران معاصر]]
<references />{{شاعران}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۱۴

مرتضی طایی شمیرانی (1298 ه.ش- 1376 ه. ش) یکی از شاعران معاصر ایرانی است

مرتضی طایی شمیرانی
زادروز 1298 ه. ش
کاشانک نیاوران
مرگ 1376 ه.ش
سبک نوشتاری غزل، قصیده، مسمطات، مثنوی و رباعی
کتاب‌ها «کلیات غزلیات»، «کلیات قصاید» و «خاطرات یک شب»

زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

مرتضى طایی شمیرانی، فرزند حاجی علی‌اکبر در ۱۲۹۸ شمسی، در کاشانک متولد شد. مادرش ام‌البنین، در جوانی، هنگامی که مرتضى دوساله بود، درگذشت. (رجوی، ۲ / ۶؛ سادات، ۱ / ۱۲). مرتضى تحصیلات خود را فراتر از دورۀ ابتدایی ادامه نداد و در نوجوانی به نجاری روی آورد و هم‌زمان به خواندن اشعار حافظ، سعدی و صائب همت گمارد. او به‌تدریج با شرکت در محافل مختلف ادبی که در تهران تشکیل می‌شد، با فنون شعری آشنا شد. از جملۀ این محافل انجمن صائب و انجمن ادبی آذرآبادگان بود که اولی به ریاست محمد دیهیم، دو هفته یک بار، چهارشنبه‌ها در منزل یکی از اعضا تشکیل می‌شد. از اعضای این انجمن می‌توان به علی صارمی، ابوالقاسم حالت، شهریار بهاری، داریوش صبور و سید حسن سادات ناصری اشاره کرد (همو، ۱ / ۱۱-۱۴؛ رجوی، ۲ / ۷، ۹).

نخستین دفتر شعر او در 40 سالگی یعنی 1338 شمسی به چاپ رسید. وی از شاعران آزاده‌ای بود که جز مدح و تبعیت پبامبر اعظم و اهل بیت هرگز سخن را برای رفع حوایج مادی و دنیوی به کار نداشت.

طایی سرانجام در پنجم اردیبهشت سال 1376 شمسی دیده از جهان فروبست و در امامزاده عبدالله شهر ری به خاک سپرده شد. شعر روی سنگ مزار آن مرحوم با این بیت آغاز میشود: آنکه خفته در این سرای ظلمانیست مرتضای طایی شمیرانیست.

آثار[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در طول 40 سال فعالیت ادبی رسمی پنج دفتر شعر که هر کدام بیش از 500 صفحه است را به زیور طبع آراست. اشعار طایی پر از آیات و احادیث و اشارات مذهبی است. شایسته است اداره فرهنگ و ارشاد شمیران از استاد طایی به عنوان شاعر آل محمد (ص) که در انجمن های ادبی مورد تایید و تحسین صاحب نظران قرار داشت از سال ها خدمات ادبی و فرهنگی این شاعر توانا و غزلسرای باذوق کشورمان که تا در قید حیات بود هرگز خود را مطرح نکرد در همین ایام عزای حسینی در حسینیه کاشانک شمیران (زادگاه آن مرحوم) مراسم تقدیر و بزرگداشت به عمل آورد.

یکی از ویژگیهای شعر طایی به کار بردن مضامین تازه و استفادۀ فراوان از صنایع بدیعی مانند تشبیه، ارسال‌المثل و استعاره است. او در قالبهای مختلف ازجمله غزل، قصیده، ترکیب‌بند، ترجیع‌بند و مسمط طبع‌آزمایی می‌کرد (سادات، ۱ / ۱۵- ۱۹؛ برقعی، ۴ / ۲۳۸۰؛ رجوی، ۲ / ۷). غزلیات طایی حاوی نکات اخلاقی و تربیتی است. او در غزل از سبک هندی و اشعار صائب تبریزی تأثیر بسیار گرفته است و توسط بسیاری از شعرا لقب صائب ثانی را گرفته بود.وی که تخلّص شعری خود (طایی) را از نام خانوادگی برگفته به سبک کلاسیک شعر می‌سرود. در انواع شعر از غزل، قصیده، مسمطات، مثنوی و رباعی توانایی و مهارت از خود نشان داده است.

از این شاعر شمیرانی ۳ مجموعه به جا مانده است: کلیات غزلیات، کلیات قصاید و خاطرات یک شب.

در ابتدای آنها استاد سید حسن سادات ناصری زندگینامه ی مرتضی طایی شمیرانی را ارائه کرده اند.به گفتۀ سادات ناصری: «در کلام طایی، مانند بسیاری از شاعران سبک هندی، شعر خوب را در تک‌بیتهای کم‌نظیرش باید جست» (۱ / ۱۶؛ نیز نک‍ : رجوی، همانجا). مضمون قصاید طایی بیشتر توحید، مواعظ، مناقب و مراثی اهل بیت و اجتماعات و اخوانیات و تمثیلات و یادواره‌ها ست.همچنین ایشان در این مقدمه درباب افکار، اشعار، مضامین، قالب ها و پیرنگ و ساختار ابیات و اشعار طایی سخن گفته اند. مضمون اصلی اشعار طایی شمیرانی، مدح و نعت بزرگان دین و اشعار اعتقادی و مذهبی است.

1- کلیات غزلیات: در سال 1365 توسط انتشارات ما در تهران به چاپ رسید و استاد سید حسن سادات ناصری مقدمه ای بر این دیوان نگاشته اند.

2- کلیات قصاید: این کتاب با مقدمه ی استاد دکتر سید حسن سادات ناصری در سال 1366 توسط انتشارات ما در تبریز به چاپ رسیده است.

3- خاطرات یک شب:که بر محور سروده ها، گفتار و نوشتار مراسم بزرگداشت شاعر در آبان 1367 قرار گرفته است. شاعر در این مجلد به منظور ارج شناسی و پاسداشت الطاف اساتید و اندیشمندان، این صحیفه ها و پاسخ خویش را در قالب یک مجموعه به چاپ رسانده است. این کتاب که با مقدمه غلام رضا واحدی در خصوص آثار طائی آغاز می شود، در سال 1368 توسط تالار کتاب منتشر شد.

اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]

(دشمن خانگی از گرگ، خطرناکتر است)

تا دم مرگ ، ستمکار پی اجحاف است

تا روان قطره‌ای از سیل بوَد ناصاف است

شعله را از خس و از خار شود رعنا قد

تا ضعیف است به جا کار قوی اجحاف است

دشمن خانگی از گرگ ، خطرناک تر است

چشم یعقوب سفید از ستم اخلاف است

فکنندش ز دهان ، پسته اگر تلخ بوَد

ارزشی نیست بدان گفته که متنش لاف است

یاوه گو را ز سخنور نبوَد فرق امروز

نیست معلوم، که زرباف و که گونی باف است؟

پیشه کن لطف به مردم ، نروی تا که ز یاد

کآنچه از خاطر مردم ، نرود الطاف است

عمر شیرین بوَد افسوس که پیری دارد

چون که بر آخر خُم باده رسد ناصاف است

(طایی) از باده مگو گر به دلت نیست غمی

ناز صیقل مکش ار آینه ات ، شفّاف است

مرتضى طایی شمیرانی


(آفتاب عزت)

آفتاب عزّت از عرش جلال آمد پدید

روز عید شادمانى را هلال آمد پدید

آفتابِ فضل، تابان گشت از کوه شکوه

ظلمت شب‌هاى هجران را وصال آمد پدید

روز، روزِ شادى و وقت نشاط آمد از آنک

بهترین ِ روزهاى ماه و سال آمد پدید

اخترى گردید از برج ولایت جلوه گر

کز جمالش آیتى فرخنده فال آمد پدید

آسمان علم را ، تابنده ماه آمد عیان

بوستان شرع را خرم نهال آمد پدید

در سپهر عزّ و شوکت آفتاب آمد فراز

بر هماى دین و دانش پرّ و بال آمد پدید

دشمنان را مایه ی درد و الم شد آشکار

دوستان را دافع رنج و ملال آمد پدید

اى مسلمان! دیده‌ات روشن که از لطف خدا

هادى الامّه ، شه احمد خصال آمد پدید

عشق و دل را موجبات اتّحاد آمد عیان

جان و تن را موجبات اتّصال آمد پدید

رکن دین، بحر سخا، غیث کرم، غوث امم

نور حق، شمس الضحى، فضل الکمال آمد پدید

عالمى فضل و تعالى، قلزمى علم و کمال

بر سریر جاه و اورنگ جلال آمد پدید

شوکت و جاه و سعادت را محیط، آمد عیان

حکمت و علم و فضیلت را جمال آمد پدید

جلوه ی دیگر به خود بگرفت عالم بهر آنک

بر رخ زیباى خلقت ، خطّ و خال آمد پدید

هرچه خواهى از خدا (طایى) بخواه امروز چون

بهر حاجت خواستن نیکو محال آمد پدید

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  • برقعی، محمدباقر، سخنوران نامی معاصر ایران، تهران، ۱۳۷۳ ش؛ رجوی، کاظم، مقدمه بر دیوان طایی شمیرانی، تهران، ۱۳۵۳ ش؛ سادات ناصری، حسن، مقدمه بر دیوان (غزلیات) طایی شمیرانی، تهران، ۱۳۶۵ ش.