در حال ویرایش خلیل شفیعی‌

'''خلیل شفیعی''' (١٣٤٢ ه. ش) شاعر معاصر ایرانی است. 
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده
| نام                    = خلیل شفیعی 
| تصویر                  = خلیل شفیعی.jpg
| توضیح تصویر            = 
| نام اصلی               = 
| زمینه فعالیت           =
| ملیت                   =
| تاریخ تولد             =١٣٤٢ ه.ش 
| محل تولد                =آبادان
| والدین                 =  
| تاریخ مرگ              =
| محل مرگ                 =
| علت مرگ                 =
| محل زندگی               =
| مختصات محل زندگی         =
| مدفن                   =
|مذهب                    =
|در زمان حکومت           =
|اتفاقات مهم             =
| نام دیگر               =
|لقب                     =
|بنیانگذار               =
| پیشه                   =
| سال‌های نویسندگی        = 
|سبک نوشتاری             =
|کتاب‌ها                 =«یک دشت پر اقاقی...» و «خاتم سلیمانی»
|مقاله‌ها                =
|نمایشنامه‌ها            =
|فیلم‌نامه‌ها              =
|دیوان اشعار             =
|تخلص                    =
|فیلم ساخته بر اساس اثر =
| همسر                    =
| شریک زندگی             =
| فرزندان                =
|تحصیلات                  =
|دانشگاه                =
|حوزه                   =
|شاگرد                  =
|استاد                  =
|علت شهرت               =
| تأثیرگذاشته بر         =
| تأثیرپذیرفته از        = 
| وب‌گاه                  = 
| imdb_id                = 
| soure_id               =
| جوایز اسکار            =
| جوایز آفی              = 
| جایزه اریل             = 
| جوایز بافتا            = 
| جوایز سزار             = 
| جوایز امی              = 
| filmfareawards         = 
| جوایز جمینای            = 
| جوایز گوی طلایی         =
| جوایز تمشک طلایی         =
| جوایز گویا             = 
| جوایز گرمی             = 
| جوایز ایفتا            = 
| جوایز لورنس الیور      = 
| naacpimageawards       = 
| جوایز فیلم ملی         = 
| جوایز ساگه             = 
| جوایز تونی             =
| جوایز سیمرغ بلورین     =
| جوایز جشن سینمای ایران =
| جوایز حافظ             = 
| جوایز                  = 
|گفتاورد                =
|امضا                  =
}}
==زندگینامه==

خلیل شفیعی فرزند عباس در سال ١٣٤٢ ه. ش در شهرستان آبادان دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در شیراز و ادامه آن را تا حد فوق دیپلم ادبیات در یکی از آموزشکده‌های آن شهر به پایان رساند و سپس لیسانس خود را از دانشگاه تربیت معلم اراک اخذ نمود و به استخدام آموزش و پرورش درآمد و به کار معلمی پرداخت.

شفیعی سرودن شعر را به طور جدی از اول دبیرستان آغاز نمود و سپس با حضور فعال در انجمن‌های شعر آن را پی‌گرفت و در این راستا از راهنمائی‌ها و تشویق‌های شاعر معروف [[محمد خلیل مذنب‌|محمد خلیل مذنب]] (جمالی) و رضا لطف الهی بهره‌ها گرفت.

وی از قالب‌های شعری کلاسیک به غزل و مثنوی و از شعر نو نیز بیشتر به شعر نیمایی و سپید گرایش دارد.

==آثار==
از خلیل شفیعی تاکنون کتاب‌های متعددی که بیشتر جمع‌آوری اشعار شاعران دیگر است به چاپ رسیده که از آنها می‌توان به «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=96940&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author یک دشت پر اقاقی...]» «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=6070249&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author خاتم سلیمانی]» و ... را نام برد.

==اشعار==

===خواب‌های سبز خون===
{{شعر}}


{{ب| خون می‌سراید چشمهایم وا مصیبت‌|دردست می‌لنگد عصایم وا مصیبت }}

{{ب| دیری است مدیونم به هرم غربت یاس‌|دارد فرات اشک طرح دست عبّاس }}

{{ب| با حلق اصغر می‌سراید کربلا را|با من بخوان ای اشک منشور ولا را }}

{{ب| با من بخوان ای اشک فصل سوختن را|آماج شو ای دل هجوم دوختن را }}

{{ب| تنهاترین مرد خدا بود و خدایش‌|اکبر خروش هرم شب گیر صدایش }}

{{ب| تنهاترین مرد خدا با حلق اصغر|می‌سوخت در آبی‌ترین دریای باور }}

{{ب| سر از ستیغ تیغ او قهر خدا زد|بر بام خاطر نام اصغر را صدا زد }}

{{ب| فریاد اصغر داد اصغر آی اصغر|ای حلق تو خون نامه‌ی فریاد حیدر }}

{{ب| شش ماهه پیر تیر وصل یار دیده‌|سیراب در گهواره‌ی عشق آرمیده }}

{{ب| ای رود ای دریا، هستی محو رویت‌|آتش به جان آب زد خون گلویت }} 
{{پایان شعر}}
{{شعر}}
{{ب| خواندی ز دیوان شهادت یک غزل عشق‌|در روز عاشورا جهادت یک غزل عشق }}

{{ب| شرح و بیان را نیست یارای سرودن‌|با اشک می‌گویم به یادت یک غزل عشق }}

{{ب| ای شیعه‌ی شش ماهه، ای معنای بودن‌|تا بوستان دوست زادت یک غزل عشق }}

{{ب| مظلوم سبز سرخ پوش وادی نور|کانسان بدست یاد دادت یک غزل عشق }}

{{ب| وقتی تو را سیراب می‌کردند با تیر|می‌گفت خون با نای شادت یک غزل عشق }} 
{{پایان شعر}}


{{شعر}}
{{ب| تنهاترین مرد خدا با حلق اصغر|می‌سوخت در آبی‌ترین دریای باور }}

{{ب| داغ دل صد پاره‌اش را برده با خویش‌|یک کربلا آلاله‌اش را برده با خویش }}

{{ب| او خفت در خون تا جنون تفسیر گردد|تا خواب‌های سبز خون تعبیر گردد }}

{{ب| ای شیعه، ای مظلوم، ای معنای بودن‌|این گونه باید شیعه بودن را سرودن }}

{{ب| اینجا حبیب و اصغر و حُرّ در میان نیست‌|اینجا کسی پیر و کسی دیگر جوان نیست }}

{{ب| شهر فنا اینجاست یعنی خلوت دوست‌|هرکس که اینجا پانهد یا نیست یا اوست }}

{{ب| تیغ و گلو آیینه‌ی دیدار یار است‌|آری نماز عاشقان بالای دار است }}

{{ب| آتش دلان سرمست رقصیدند و رفتند|خون خدا را خوب فهمیدند و رفتند }}

{{ب| عبّاس دستان داستان کربلایند|اصغر گلویان شیر مردان خدایند }}

{{ب| تنهاترین مرد خدا بود و خدایش‌|بیعت کن ای دل باز می‌آید صدایش <ref>شب شعر عاشورا؛ ص ۱۲۷- ۱۲۹.</ref> }}
{{پایان شعر}}


===جون جوانمرد===
{{شعر}}


{{ب| آتش رگان جون را در خویش می‌سوخت‌|چونان لهیب ناله‌ی درویش می‌سوخت }}

{{ب| تنها سرود ماندگار درد را خواند|مصراع خونین بهار درد را خواند }}

{{ب| از غیرت ناب ابوذر آبدیده‌|نیلی ولی همخون مهتاب و سپیده }}

{{ب| در سایه‌ی سرو ولایت زندگی کرد|خون خدا خون خدا را بندگی کرد }}

{{ب| او مرگ را آغاز راه زندگی دید|آزادگی را پای بند بندگی دید }}

{{ب| وقتی که قانون سیاهی تار می‌زد|با ارغنون صبح موسیقار می‌زد }}

{{ب| او پاره‌های پیکر خورشید را دید|بوران تیر و هق‌هق ناهید را دید }}

{{ب| ضرب سه زخمه بر سه تار حلق اصغر|شور بلا در شوره‌زار نای اکبر }}

{{ب| او دید قاسم را میان حجله‌ی خون‌|عباس را غرق فرات و دجله خون }}

{{ب| ناگاه عقل خویش را مهر جنون کرد|روی عروس عشق را آذین ز خون کرد }}

{{ب| گسترد پیش پای دل قالیچه جان‌|از جان گذشت آرام و آمد سوی جانان }}

{{ب| وقتی که زد شبگرد او را دشته از پشت‌|برگوش شب زد مشرق خون دیو را کشت }}

{{ب| وقتی که خود را کشته‌ی تیغ بلا دید|سر را در آغوش امام کربلا دید }}

{{ب| سر را به پایی دید کانجا خفت اکبر|مهمان در آغوشی که پرپر گشت اصغر }}

{{ب| دستی که خون را از رخ او پاک می‌کرد|بوسیدنش را آرزو افلاک می‌کرد }}

{{ب| از شرم در چشم امامش آب می‌شد|از غیرتش مردانگی سیراب میشد }}

{{ب| بر روی زانوی حبیبش جون جان داد|همرنگ خون بی‌شکیبش جون جان داد }} 

{{ب| در هستی مطلق رها جون جوانمرد|ساقی بقایش در فنا جون جوانمرد <ref>حدیث باب عشق، ص ۱۵۲و ۱۵۳.</ref> }}
{{پایان شعر}}


===آفتاب اشک===
{{شعر}}


{{ب| امشب دری به روی سحر وا نمی‌شود|شام قیامتی است که فردا نمی‌شود }}

{{ب| امشب طلوع فاجعه‌ی خنجر است و پشت‌|نامردمی به نام ستم باز کرده مشت }}

{{ب| آل علی میان تف خون شناورند|مردان شام خفته در آغوش بسترند }}

{{ب| شب مانده است و زینب و بهت نگاه ماه‌|غیر از خدا نمی‌شنود کسی صدای آه }}

{{ب| گلرنگ کرده کوکب خون کوچه‌های خاک‌|خورشید در تنور فتاده است زخمناک }}

{{ب| شب مانده است و زینب غربت نصیب و سوز|از آفتاب اشک، شب شام، گشته روز }}

{{ب| می‌داند او که هیچ به جز صبر چاره نیست|«بحری است بحر عشق که هیچش کناره نیست» }}

{{ب| پروانه سوخت، شمع ز اندوه آب شد|یعنی رقیه سوخت و زینب کباب شد }}

{{ب| از آسمان روشن چشمش غروب کرد|خورشید سربریده و زینب شهاب شد }}

{{ب| نفرین به روزگار که در شام روسیاه‌|آتش نصیب، شیعه در اوج شباب شد }}

{{ب| آن شام تیره با تپش گاهواره‌ها|در آتش عطش، دل طفلان مذاب شد }}

{{ب| می‌سوخت خطبه خطبه نگاهی به شام و صبح‌|فریادهای شب شکن بو تراب شد }}

{{ب| زینب نبود فاطمه‌ی داغدیده بود|«خاموش محتشم که دل سنگ آب شد»  }}
{{پایان شعر}}


{{شعر}}
{{ب| فریاد را چو تیغ کشید از نیام بغض‌|بشنو حدیث سرخ شکفتن قیام بغض }}

{{ب| در راه عشق رفتن بی‌پا و سر خوش است‌|دامان عافیت به رهش شعله‌ور خوش است }}

{{ب| مردم ز بار ننگ شما پشت دین شکست‌|واماند آسمان و ز غم بر زمین نشست }}

{{ب| ای فاتحان مرگ که مستید تا هنوز|باور کنید باد به دستید تا هنوز }}

{{ب| امروز گرچه در غم ما کامتان رواست‌|فردا لباس عافیت شامتان عزاست }}

{{ب| ای شام ناسپاس، به فردا نمی‌رسی‌|مرداب تیره روز به دریا نمی‌رسی }}

{{ب| می‌آید آنکه منتقم خون لاله‌هاست‌|در دست آسمانی او تیغ مرتضی است <ref> همان؛ به ص ۱۵۴و ۱۵۵.</ref> }}
{{پایان شعر}}


{{شعر}}
{{ب| [[عباس ابن علی(ع)|عباس]]، یعنی تا [[شهادت]] یکّه تازی‌|عباس، یعنی با شهیدان هم نوازی }}

{{ب| عباس، یعنی عشق، یعنی پاکبازی‌|عباس، یعنی یک نیستان، تک‌نوازی }}

{{ب| عباس، یعنی رنگ سرخ پرچم عشق‌|یعنی، مسیر سبز پر پیچ و خم عشق }}

{{ب| با عشق بودن، تا جنون، یعنی ابا الفضل‌|رقصیدن دریای خون، یعنی ابا الفضل }} 

{{ب| جوشیدن بحر وفا، معنای عباس‌|لب تشنه رفتن تا خدا، معنای عباس }}

{{ب| صد چاک رفتن تا حریم کبریایی‌|صد پاره گشتن در مسیر آشنایی }}

{{ب| بی‌دست با شاه شهیدان دست دادن‌|بی‌سر، به راه عشق و ایمان سر نهادن }}

{{ب| بی‌چشم دیدن، چهره‌ی رؤیایی یار|جاری شدن در دیده‌ی دریایی یار }}

{{ب| بی‌لب نهادن لب به جام باده‌ی عشق‌|بی‌کام نوشیدن تمام باده‌ی عشق }}

{{ب| این است مفهوم بلند نام عباس‌|در ساحل بی‌ساحلی آرام عبّاس }}

{{ب| یک مشک ناب عشق و دریا بی‌طراوت‌|یک بارقه از حقّ و خورشیدی طراوت }}

{{ب| وقتی که اقیانوس را در مشک می‌ریخت‌|از چشمه‌ی چشمان دریا، اشک می‌ریخت }}

{{ب| در آرزوی نوش یک جرعه از آن لب‌|جان فرات تشنه، آتش بود در تب }}

{{ب| خون علی، عباس را تقریر می‌کرد|آیات سرخ عشق را تفسیر می‌کرد }}

{{ب| وقتی ز فرط تشنگی، آلاله می‌سوخت‌|گل‌های زهرا، از لهیب ناله می‌سوخت }}

{{ب| می‌سوخت در چنگال شب، باغ ستاره‌|می‌سوخت جانش از تف داغ ستاره }}

{{ب| آمد به سوی خیمه- اقیانوس بر دوش-|آمد ندای خون حق را حلقه بر گوش }}

{{ب| عباس بود و یاری خون خدا بود|در چلچراغ چشم او محشر به پا بود }}

{{ب| عباس بود و لشکر شب در مقابل‌|عباس بود و مجمر خورشید در دل }}

{{ب| وقتی که قامت، پیش خورشید آب می‌کرد|طفل حزین عشق را سیراب می‌کرد }}

{{ب| وقتی که دستِ دست حق از دست می‌رفت‌|تا خلوت ساقی کوثر مست می‌رفت }}

{{ب| وقتی که چشمش تیر را خوناب می‌کرد|روی عروس عشق را سرخاب می‌کرد }}

{{ب| وقتی به چشمان خمار یار دل باخت‌|با تیر مژگان و کمان ابروان ساخت }}

{{ب| شیرازه‌ی خونین قاموس وفا بود|پایان او، آغاز عشق مصطفا بود }}

{{ب| بر جرگه‌ی شب، رود حق گلبانگ بر زد|با گام‌های شور، آهنگ سحر زد }}

{{ب| عباس، یعنی عشق، یعنی پاکبازی <ref>آینه در کربلاست؛ ص ۹۱- ۹۳.</ref> |هفتاد و دو آهنگ حق را هم نوازی  }}
{{پایان شعر}}


==منابع==

*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌ ۲، ص: ۱۵۹۵-۱۵۹۸.]

==پی نوشت==
[[رده:ادبیات]]
[[رده:شاعران]]
[[رده:شاعران فارسی زبان]]
[[رده:شاعران معاصر]]
<references />{{شاعران}}