در حال ویرایش
ابو الفتح کشاجم
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
هشدار:
شما وارد نشدهاید. نشانی آیپی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر
وارد شوید
یا
یک حساب کاربری بسازید
، ویرایشهایتان به نام کاربریتان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.
بررسی ضدهرزنگاری. این قسمت را پر
نکنید
!
پیشرفته
نویسههای ویژه
راهنما
عنوان
سطح ۲
سطح ۳
سطح ۴
سطح ۵
قالب
افزودن
لاتین
لاتین گسترشیافته
آوانگاری بینالمللی
نمادها
یونانی
یونانی قدیمی
سیریلیک
عربی
عربی گسترشیافته
عبری
بنگالی
تامیلی
تالوگو
سینهالی
دیواناگرى
گجراتی
تایلندی
لائو
خمر
بومی کانادا
رونی
Á
á
À
à
Â
â
Ä
ä
Ã
ã
Ǎ
ǎ
Ā
ā
Ă
ă
Ą
ą
Å
å
Ć
ć
Ĉ
ĉ
Ç
ç
Č
č
Ċ
ċ
Đ
đ
Ď
ď
É
é
È
è
Ê
ê
Ë
ë
Ě
ě
Ē
ē
Ĕ
ĕ
Ė
ė
Ę
ę
Ĝ
ĝ
Ģ
ģ
Ğ
ğ
Ġ
ġ
Ĥ
ĥ
Ħ
ħ
Í
í
Ì
ì
Î
î
Ï
ï
Ĩ
ĩ
Ǐ
ǐ
Ī
ī
Ĭ
ĭ
İ
ı
Į
į
Ĵ
ĵ
Ķ
ķ
Ĺ
ĺ
Ļ
ļ
Ľ
ľ
Ł
ł
Ń
ń
Ñ
ñ
Ņ
ņ
Ň
ň
Ó
ó
Ò
ò
Ô
ô
Ö
ö
Õ
õ
Ǒ
ǒ
Ō
ō
Ŏ
ŏ
Ǫ
ǫ
Ő
ő
Ŕ
ŕ
Ŗ
ŗ
Ř
ř
Ś
ś
Ŝ
ŝ
Ş
ş
Š
š
Ș
ș
Ț
ț
Ť
ť
Ú
ú
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
Ũ
ũ
Ů
ů
Ǔ
ǔ
Ū
ū
ǖ
ǘ
ǚ
ǜ
Ŭ
ŭ
Ų
ų
Ű
ű
Ŵ
ŵ
Ý
ý
Ŷ
ŷ
Ÿ
ÿ
Ȳ
ȳ
Ź
ź
Ž
ž
Ż
ż
Æ
æ
Ǣ
ǣ
Ø
ø
Œ
œ
ß
Ð
ð
Þ
þ
Ə
ə
قالببندی
پیوندها
عنوانها
فهرستها
پروندهها
منابع
بحث
توضیح
آن چه مینویسید
آن چه به دست میآورید
مورب
''متن مورب''
متن مورب
پررنگ
'''متن پررنگ'''
متن پررنگ
پررنگ و مورب
'''''متن پررنگ و مورب'''''
متن پررنگ و مورب
{{جعبه زندگینامه | اندازه جعبه = | عنوان = کُشاجم | نام = محمود بن حسین رملی | تصویر = | اندازه تصویر = | عنوان تصویر = | زادروز = | زادگاه = بلخ، خراسان ؛ موطن: رمله (شهر)، فلسطین | تاریخ مرگ = ۹۷۰ (میلادی)/ ۳۶۰ (قمری) | مکان مرگ = | محل زندگی = | نژاد = مردم فارس، ایالت سند | تحصیلات = | دانشگاه = مدرسههای [[کوفه]]، بصره، مکه، مصر، شام، خراسان، جزیره (میانرودان) | پیشه = ادیب و شاعر، کاتب | آثار = ادب الندیم }} '''ابو الفتح کشاجم<ref>به این علت خود را" کشاجم" نامید که هریک از حروف پنجگانه آن اشاره به یکی از فنونی داشت که در آن مهارت و تسلّط داشت: ک: کاتب، ش: شاعر، الف: ادب و انشاء و سرود، ج: جدل یا جود، م: متکلّم و منطقی و منجّم. هنگامیکه در علم طب هم مهارت کامل یافت حرف ط را به آن افزود" طکشاجم" لکن بدان شهرت نیافت.</ref> محمود بن محمّد بن حسین بن سندی بن شاهک رملی<ref>رملی: منسوب به رمله از آبادیهای فلسطین.</ref>'''، متوفی به سال ۳۰۶ ه. ق. شاعر، نویسنده، متکلم و منجم، محقّق و از طبیبان ماهر و زبردست بود. ==تبارشناسی== جد ابوالفتح، سندی بن شاهک دشمن خاندان طهارت بود و فشار و سختگیریاش نسبت به امام موسی بن جعفر (ع) در زندان هارون الرّشید بر کسی پوشیده نیست ولی او آشکارا به حمایت از [[اهل بیت (ع)|اهل بیت]] برخاسته است و اشعار بسیاری در مدح و رثای علی (ع) و اولادش دارد.<ref>شذرات الذهب؛ ج۳، ص ۳۷.</ref> از کشاجم دو فرزند به نامهای ابو الفرج و ابو نصر احمد بهجا ماند که ابو نصر احمد هم شاعری ادیب بود و کشاجم در اشعار خود به [[مداحى|مدح]] فرزندش ابو نصر احمد پرداختهاست.<ref> الغدیر؛ ج ۴، ص ۵- ۲۳ با تلخیص.</ref> ==سرودن شعر== ابوبکر، محمّد بن عبد اللّه حمدونی دیوان شعر ابوالفتح، را مرتب کرد و اضافاتی را که از پسر کشاجم (ابی الفرج) به دست آورده بود، بدان ملحق نمود. کشاجم در سرودن اشعار چون معلّم اخلاق است و اشعارش نمونههای اخلاق نیک، طبع بلند، وقار و صمیمیت آشکار دارد و نشاندهنده این است که برای ترویج مبادی انسانیّت و تحکیم مبانی فضیلت و تقوی بهپا خاسته است. او اخلاقی نرم و لطیف داشت و هیچگاه گرد شرارت و بد ذاتی و زخمزبان نگشت و به هجو و بدگویی کسی نپرداخت. کشاجم از شهر خود رمله به قصد سیاحت حرکت کرد و به مصر و [[شام]] و عراق سفر کرد و در ضمن سیاحتها با شاهان و وزراء و امراء نشست داشت و از جوائز آنان بهرهمند میشد و از عطایشان برای ادامه سفر استقبال میکرد. همچنین با رجال علم و ادب و حدیث نیز رفتوآمد داشت و بین او و دانشمندان بزمهای ادبی و مجالس مناظره تشکیل شده و همین امر باعث شد تا با علوم مختلفه آشنا و ماهر گردد. و در نویسندگی و خطابه از رجال علم و ادب معرفی شود.<ref>مروج الذهب؛ ج ۲، ص ۵۲۳.</ref> دوره شاعر دورهای است که آراء و مذاهب و دستهبندیهای دینی پدید آمد و در این عصر کمتر کسی است که برای خودش مسلک خاصی اختیار نکرده باشد. کشاجم یک شیعه امامی است که در تشیّع و موالات اهل بیت صادقانه قدم برداشته و فداکاری نمود. و عقیدهاش در خلال اشعارش کاملا آشکار است. او به تشیع خود افتخار میکرد و با براهینی استوار مردم را به مذهب شیعه فرامیخواند و از حقوق اهل بیت جانبداری مینمود، و در سوگ و ماتمشان ناله و زاری میکرد، و دشمنانشان را نکوهش و از آنان بیزاری میجست. ==تالیفات== تألیفات کشاجم عبارتند از: «ادب الندیم»،<ref>نام این کتاب در فهرست ابن ندیم یاد شده است.</ref> کتاب «رسائل» (نامهها)، «دیوان شعر»، «خصائص طرف» (چشم)، «الصبیح» (زیبا)، «بیرزه در علم شکار». ==نمونه اشعار== ===مرثیه آل رسول (ص)=== ====متن عربی==== #بکاء و قلّ غناء البکاءعلی رزء ذریّة الأنبیاء #لئن ذلّ فیه عزیز الدّموعلقد عزّ فیه ذلیل العزاء #أعاذلتی إنّ برد التّقیکسانیه حبیّ لأهل الکساء #سفینة نوح فمن یعتلقبحبّهم یعتلق بالنجاء #لعمری لقد ضلّ رأی الهویبأفئدة من هواها هوائی #و أوصی النبیّ و لکن غدتوصایاه منبذة بالعراء #و من قبلها أمر المیّتونبردّ الامور إلی الأوصیاء #و لم ینشر القوم غلّ الصدور حتّی طواه الرّدی فی رداء #و لو سلّموا لإمام الهدیلقوبل معوجّهم باستواء #هلال إلی الرشد عالی الضیاو سیف علی الکفر ماضی المضاء #و بحر تدفّق بالمعجزاتکما یتدفّق ینبوع ماء #علوم سماویّة لا تنالو من ذاینال نجوم السماء؟ #لعمری الاولی جحدوا حقّهو ما کان أولاهم بالولاء #و کم موقف کان شخص الحماممن الخوف فیه قلیل الخفاء #جلاه فإن أنکروا فضلهفقد عرفت ذاک شمس الضحاء #أراها العجاج قبیل الصّباحو ردّت علیه بعید المساء #و إن وتر القوم فی بدرهملقد نقض القوم فی کربلاء #مطایا الخطایا خذی فی الظلامفماهمّ ابلیس غیر الحداء #لقد هتکت حرم المصطفیو حلّ بهنّ عظیم البلاء #و ساقوا رجالهم کالعبیدو حادوا نساءهم کالإماء #فلو کان جدّهم شاهدالیتبع أظعانهم بالبکاء #حقود تضرّم بدریّةوداء الحقود عزیز الدواء #تراه مع الموت تحت اللواء و اللّه و النصر فوق اللواء #غداة خمیس إمام الهدیو قد غاث فیهم هزبر اللقاء #و کم أنفس فی سعیر هوتو هام مطیّرة فی الهواء #بضرب کما انقدّ جیب القمیصو طعن کما انحلّ عقد السقاء #و خیرة ربّی من الخیرتینو صفوة ربّی من الأصفیاء #طهرتم فکنتم مدیح المدیحو کان سواکم هجاء الهجاء #قضیت بحبّکم ما علیّإذا ما دعیت لفصل القضاء #و أیقنت أنّ ذنوبی بهتساقط عنّی سقوط الهباء #فصلّی علیکم آله الوریصلاة توازی نجوم السماء <ref>الغدیر؛ ج ۴، ص ۱۵- ۱۷. ادب الطف؛ ج ۲، ص ۴۲ و ۴۳.</ref> ====ترجمه==== #میگریم ولی گریه بر خاندان انبیاء چه دردی دوا خواهد کرد؟ #اگر در این ماتم اشکهای نازنین و عزیزم به خاک میریزد، در عوض صبر و شکیبائیم سر به آسمان میساید. #ای دوست نکوهش مکن! این جامهی تقوی که به تن دارم، از برکت همان محبّتی است که به خاندان نبوّت دارم. #همانها که چون کشتی نوح، هرکس به دوستی و ولایتشان چنگ زند اهل نجات است. #به جان خودم سوگند که هوی و هوس به گمراهی کشید دلهایی را که از محبّت آنان خالی است. #پیامبر خدا سفارشی فرمود که امروز سفارش او را به بیابان افکندهاند. #این رسم تازه نیست، پیش از آن هم دیگران که دار فانی را وداع میگفتهاند، تمشیت کارهای خود را به وصیّ خود محوّل کردهاند. #قریش کینههای دل را آشکار نکردند مگر بعد از آنکه با خواری و پستی آن کینهها را در جامه پنهان کردند. #اگر در برابر پیشوای حق تسلیم میشدند، افکار کج آنان به راستی میگرائید. #ماه نوی که با پرتو کامل به سوی صلاح رهبری میکند و شمشیری که به سهولت فرق کفر را میشکافد. #دریای دانشی که موج معجزاتش به آسمان سر میکشد، چنانکه آب از چشمه فوران کند. #آن همه دانش آسمانی که در دسترس دیگران نیست، آخر چهکسی به اختران آسمان دسترسی دارد. #به جان خودم سوگند که پیشینیان حق او را انکار کردند و چقدر شایسته بود که متابعت و پیروی میکردند. #در معرکهی نبرد بسیار اتّفاق افتاد که مرگ بر سر همگان سایهگستر بود. #و او با شجاعت و دلاوری غمها را به سرور مبدّل ساخت، پس اگر فضل او را انکار کنند خورشید آسمان گواه و معترف است. #او بود که در نبرد" ذات السلاسل" قبل از طلوع فجر، غبار میدان را به چهره خورشید کشید و همو بود که خورشید هنگام عصر برای او بازگشت. #اگر او در جنگ بدر، قریش را داغدار ساخت، به خدا سوگند که آنان در [[کربلا]]، داغ دل را گرفتند. #ای مرکب خطا، در تاریکی شب بتاز که شیطان ترانهسرایی آغاز کرد. #به خدا سوگند که حرمت مصطفی هتک شده و بالاترین مصیبتها به آنان وارد آمد. #مردانشان را چون بردگان راندند و زنانشان را چون کنیزان به بند کشیدند. #کاش جدّشان حاضر و ناظر بود تا به دنبال کاروان غم، ناله و زاری سر میداد. #کینههای بدر بود که شعلهور گشته بود، البته کینهی دل، درد بیدرمانی است. #او با داس مرگ، زیر پرچم قرار گرفته بود و خدا و نصرت برفراز پرچم. #در میان لشکر، رهبر هدایت بود، در حالیکه چون شیر جولان میکرد. #و چه بسیار جانها که به آتش دوزخ شتافت و سرها که بر هوا پران شد. #با ضرب دستش، گویا گریبان است که پاره میشود و با طعن نیزه گویا مشکی است که سوراخ میگردد. #برگزیده خداست از میان برگزیدگان و نخبهی الهی است از میان نخبگان. #جانم فدایتان باد! پاک شوید و خود مایه ستایش و ثنائید و دیگران مایه نکوهش و هجا. #روزیکه برای محاکمه به درگاه حق بخوانندم، خواهم گفت: آنچه بر عهده داشتم با برکت دوستی شما ادا کردهام. #من یقین دارم که گناهان من با دوستی و محبّت شما مانند برگ درختان ریخته خواهد شد. #خدای عالمیان بر شما درود فرستد، درودی که با ستارگان همطراز آید. ===مدح آل رسول (ص)=== ====متن عربی==== #آل النبیّ فضلتمفضل النجوم الزاهره #و بهرتم أعدائکمبالمأثرات السائره #و لکم مع الشّرف البلاغة و الحلوم الوافره #و إذا تفوخر بالعلامنکم علاکم فاخره #هذا و کم أطفأتمعن أحمد من نائره #بالسّمر تخضب بالنجیعو بالسیوف البائره #تشفی بها أکبادکممن کلّ نفس کافره #و رفضتم الدنیا لذافزتم بحظّ الآخره <ref>الغدیر؛ ج ۴، ص ۱۷.</ref> ====ترجمه==== #ای خاندان رسول! مقام شما چون اختران درخشان بلند است. #شما با افتخارات عالمگیر بر دشمنان خود فائق آمدهاید. #برای شما علاوه بر شرف خاندان، بلاغت زبان و عقل و دانش بیکران است. #اگر در مجد و بزرگواری پای مفاخرات به میان آید، بالاترین درجهی بزرگواری از آن شماست. #اینها به جای خود، شما با فداکاری و شهامت چه آتشها که از جان احمد(ص) خاموش نکردهاید. #با نیزههای باریک که با خون رنگین شده و با شمشیرهای برّان. #شفا میبخشید جگرهای سوزان خود را از دست هر شخص کافر. #شما از لذّات دنیا چشم پوشیدید و به همین خاطر به نعیم آخرت فائز شدید. ===در دوستی و ولاء علی (ع)=== ====متن عربی==== #حبّ الوصیّ مبرّة وصلهو طهارة بالأصل مکتفله #و النّاس عالمهم یدین بهحبّا و یجهل حقّه الجهله #و یری التشیّع فی سراتهمو النّصب فی الأرذال و السفله #حبّ علیّ علوّ همّهلأنّه سیّد الأئمّه #میّز محبّیه هل تراهمإلا ذوی ثروة و نعمه؟! #بین رئیس إلی أدیبقد أکمل الطرف و استتمّه #و طیّب الأصل لیس فیهعند امتحان الاصول تهمه #فهم إذا خلصوا ضیاءو النصب الظالمون ظلمه<ref>الغدیر؛ ج۴، ص ۱۷.</ref> ====ترجمه==== #دوستی وصیّ پیامبر، خود نیکی و صله است و از طهارت جان خبر میدهد. #اما مردم، دانشمندانشان به دوستی او متدیّناند و جهّال حق او را نمیشناسند. #همیشه تشیّع در نجبا و بزرگان مشهود بوده و دشمنی [[اهل بیت (ع)|اهل بیت]] در مردم پست. #دوستی علی با همّت عالی توأم است، چه او خود سرور پیشوایان است. #دوستان او را بررسی کن! ببین جز این است که همگان صاحب دولت و نعمتاند. #آن یک رییس و آن دیگر ادیب که بهره به کمال و نصیبی وافر برده است. #و نیز پاکنژاد که موقع آزمایش و تفحّص، کمترین تهمتی در نژادش نیست. #درست که به آنان وارسی، آنان پرتو رخشاناند و دشمنان سیهکارشان سیاهی و ظلمت. ===در رثای اهل بیت پیامبر (ص)=== ====متن عربی==== #أجل هو الرزء فادحهباکره فاجع و رائحه #لاربع دار عفا و لا طللأوحش لّما نأت ملاقحه #فجائع لودری الجنین بهالعاد مبیضّة مسالحه #یا بؤس دهر علی آل رسول اللّه تجتاحهم جوائحه #إذا تفکّرت فی مصابهمأثقب زند الهموم قادحه #بعضهم قرّبت مصارعهو بعضهم بوعدت مطارحه #أظلم فی کربلاء یومهمثمّ تجلّی و هم ذبائحه #لا یبرح الغیث کلّ شارقةتهمی غوادیه أو روائحه #علی ثری حلّة غریب رسول اللّه مجروحة جوارحه #ذلّ حماه و قلّ ناصرهو نال أقصی مناه کاشحه #و سیق نسوانه طلاحأحسن أن تهادی بهم طلائحه #و هنّ یمنعن بالوعید من النوح و الملأ الأ علی نوائحه #عادی الأسی جدّه و والدهحین استغاثتهما صوائحه #لو لم یرد ذو الجلال حربهمبه لضاقت بهم فسائحه #و هو الذی اجتاح حین ما عقرت ناقته إذ دعاه صالحه #یا شیع الغیّ و الضّلال و منکلّهم جمّة فضائحه #غششتم اللّه فی أذیّة منإلیکم أدّیت نصائحه #عفرتم بالثری جبین فتیجبریل قبل النبیّ ماسحه #سیّان عند الإله کلکمخاذله منکم و ذابحه #علی الذی فاتهم بحقّهملعن یغادیه أو یراوحه #جهلتم فیهم الذی عرفه البیت و ما قابلت أباطحه #إن تصمتوا عن دعائهم فلکمیوم وغی لا یجاب صائحه #فی حیث کبش الرّدی یناطح منأبصر کبش الوری یناطحه #و فی غد یعرف المخالف منخاسر دین منکم و رابحه #و بین أیدیکم حریق لظییلفح تلک الوجوه لافحه #إن عبتموهم بجهلکم سفهاما ضرّ بدر السّماء نائحه #أو تکتموا الحق فالقرآن مشکلهبفضلهم ناطق و واضحه #ما أشرق المجد من قبورهمإلّا و سکّانها مصابحه #قوم ابی حدّ سیف والدهمللدین أو یستقیم جامحه #و هو الذی استأنس الزّمان بهو الدین مذعورة مسارحه #حاربه القوم و هو ناصرهقدما و غشّوه و هو ناصحه #و کم کسی منهم السیوف دمایوم جلاد یطیح طائحه #ما صفح القوم عندما قدروالمّا جنت فیهم صفائحه #بل منحوه العناد و اجتهدواأن یمنعوه و اللّه مانحه #کانوا خفافا إلی أذیّتهو هو ثقیل الوقار راجحه <ref>ادب الطف؛ ج ۲، ص ۴۰ و ۴۱.</ref> ====ترجمه==== #آری مصیبت سنگین همین است: صبح آن دردناک است و عصر آن هم. #هیچ خانه خراب و دیوار شکستهای غمناکتر از آن نیست که مردان خود را هم از دست بدهد. #مصیبتهای ناگوار که اگر طفل در شکم مادر از آن باخبر شود، مو بر اندامش راست خواهد شد. #وای بر روزگار، که خاندان رسول را با داس مرگ درو کرد. #اگر در مصیبت آنان بیندیشی، شرار غم و اندوه به جانت خواهد افتاد. #برخی در همین دیار به خون غلطیدند و جمعی دورتر به خاک افتادند. #در [[کربلا]] روزگار بر آنان سیاه شد و چون سیاهی و ظلمت فرو نشست، قربانیان معرکه همانها بودند. #هر روز، باران رحمت، چون سیل، ریزان باد چه صبحگاهان و چه عصرگاه. #بر مزاری که غریب خاندان رسول در آن آرمیده و اعضایش چاکچاک است. #حامیانش خوار ماندند و یاورانش کمشمار و دشمن کینهتوزش به منتهای آرزو رسید. #پردگیانش را در پس محمل چنان دواندند که حتی شتران خسته و وامانده شدند. #با تهدید آنانرا از [[نوحه]] و زاری بر قربانیان خود منع میکردند، ولی فرشتگان عالم بالا نوحهگر بودند. #مصیبت بر جدّش و پدرش تازه شد، موقعی که با فریاد و صیحه استغاثه میکردند. #اگر خدا نمیخواست که آنان قربانی و [[شهادت|شهید]] شوند، عرصه را بر دشمنانشان تنگ میساخت. #او همان خدائی است که قوم ثمود را ریشهکن ساخت، هنگامیکه ناقه او را پی کردند و صالح بدو شکایت برد. #ای گروه سرگشته و گمراه که در رسوایی غوطهورید. #به خدای خود خیانت کردید که رسول ناصح او را آزار کردید. #چهرهی کسی را به خاک کشیدید که قبل از پیامبر، جبریل بر آن بوسه نهاد. #در مسئولیت به پیشگاه عدالت حق، همهتان یکسانید: آنکسکه او را خوار گذاشته و یاری نکرد، یا کسیکه به دست خود، او را قربان کرد. #بر آن کسیکه حقّ آنان را پایمال نمود، لعنت خدا باد در صبحگاه و شبانگاه. #حق او را نشناختید با اینکه کعبه و ریگزار مکّه حق او را میشناسند. #اگر در ندای غربت و استغاثهی آنان، گوشها را به کری زدید، به کیفر این عمل، روزی گرفتار شوید که هیچکس به فریاد شما نخواهد رسید. #اینک قوچ وحشی هرکه را ببیند، نامردانه به خون کشد، فرداست که جهان پهلوانش به خاک و خون خواهد کشید. #فردای قیامت، مخالفین خواهند دانست چهکسی در دین خود زیان برده و چهکس سود. #روزیکه پیش رویتان شعلههای آتش به آسمان سرکشد، و زبانهی آن چهرهها را بسوزاند. #اگر در اثر سفاهت و نادانی بر آنان خرده بگیرید، ماه تابان را از بانگ سگ چه باک است. #اگر حقّ آنان را کتمان کنید، محکمات و متشابهات قرآن یکسر به فضل و بزرگواری آنان گواهی میدهد. #این مجد و عظمت که در مزار آنان سر به فلک میساید، از مشعل وجود آنان پرتو گرفته است. #خاندانی که شمشیر پدرشان به خاطر دین در نیام قرار نگرفت، جز اینکه هواپرستان را به جای خود نشاند. #اوست که چرخ سرکش زمانه به دست او رام شد، بعد از آنکه کشتزار دین بایر و ویران بود. #قریش با او به جنگ برخاستند، در حالیکه او یاورشان بود؛ بدو خیانت کردند با اینکه خیرخواهشان بود. #روز نبرد که دست و سرها پرّان میشد، شمشیرهای زیادی را به خونشان رنگین کرد. #هنگامیکه آنان به قدرت رسیدند، از هیچ جنایتی فروگذار نکردند و همه به خاطر این بود که شمشیر آبدارش، دمار از روزگارشان برآورده بود. #بلکه جز عناد و کینه با او روا نداشتند، کوشیدند که او را از رسیدن به قدرت مانع گردند، و خداوند یاور او بود. #چابک و بیدرنگ به آزار او برخاستند در حالیکه او از وقار و ثبات چون کوه پابرجا بود. ===در رثای محبت علی بن ابی طالب=== ====متن عربی==== #زعموا أنّ من أحبّ علیّاظلّ للفقر لابسا جلبابا #کذبوا من أحبّه من فقیریتحلّی من الغنی أثوابا #حرّفوا منطق الوصیّ بمعنیخالفوا إذ تأوّلوه الصّوابا #إنّما قال: ارفضوا عنکم الدنیا إذا کنتم لنا أحبابا <ref>الغدیر؛ ج۴، ص۱۹.</ref> ====ترجمه==== #تصوّر کردهاند هرکه علی را دوست بدارد، باید جامه فقر درپوشد. #دروغ بستهاند، هر فقیری که او را دوست بدارد، جامههای عزّت و دولت خواهد پوشید. #منطق وصیّ پیامبر را تحریف کردند و این خود جنایت دیگری بود که سخن ناحق را صواب شمردند. #سخن آن سرور این بود: اگر دوست ما هستید، از دنیای پست چشم بپوشید و دوستی دنیا را از دل دور کنید. ==منابع== * [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامه شعر عاشورایی، محمدزاده، ج۱، ص:۱۵۰-۱۵۷.] ==پینوشت== [[رده:هنر]] [[رده:ادبیات]] [[رده:شاعران]] [[رده:شاعران عرب]] <references />{{شاعران}}
خلاصه:
لطفاً توجه داشتهباشید که همهٔ مشارکتها در ویکی حسین منتشرشده تحت Creative Commons Attribution 4.0 در نظر گرفتهمیشوند (برای جزئیات بیشتر
ویکی حسین:حق تکثیر
را ببینید). اگر نمیخواهید نوشتههایتان بیرحمانه ویرایش و توزیع شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد میکنید که خودتان این را نوشتهاید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشتهاید (برای جزئیات بیشتر
ویکی حسین:حق تکثیر
را ببینید).
کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو
راهنمای ویرایشکردن
(در پنجرهٔ تازه باز میشود)
الگو:*
(
ویرایش
)
الگو:Infobox
(
ویرایش
)
الگو:Navbox
(
ویرایش
)
الگو:Template other
(
ویرایش
)
الگو:جعبه اطلاعات
(
ویرایش
)
الگو:جعبه زندگینامه
(
ویرایش
)
الگو:سخ
(
ویرایش
)
الگو:شاعران
(
ویرایش
)
الگو:شکستن ورودیها
(
ویرایش
)
پودمان:Arguments
(
ویرایش
)
پودمان:Break
(
ویرایش
)
پودمان:Infobox
(
ویرایش
)
پودمان:Navbar
(
ویرایش
)
پودمان:Navbar/configuration
(
ویرایش
)
پودمان:Navbar/styles.css
(
ویرایش
)
پودمان:Navbox
(
ویرایش
)
منوی ناوبری
ابزارهای شخصی
به سامانه وارد نشدید
بحث
مشارکتها
ورود
فضاهای نام
صفحه
بحث
فارسی
بازدیدها
خواندن
ویرایش
ویرایش مبدأ
نمایش تاریخچه
بیشتر
جستجو
ناوبری
صفحهٔ اصلی
تغییرات اخیر
مقالهٔ تصادفی
دربارهٔ ویکی حسین
تماس با ما
شیوهنامه
ابزارها
پیوندها به این صفحه
تغییرات مرتبط
بارگذاری پرونده
صفحههای ویژه
اطلاعات صفحه
پایگاههای دیگر
ویکی حج
ویکی پاسخ
تعداد مداخل
۳٬۵۵۲