در حال ویرایش
ابن ابی شافین بحرانی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
هشدار:
شما وارد نشدهاید. نشانی آیپی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر
وارد شوید
یا
یک حساب کاربری بسازید
، ویرایشهایتان به نام کاربریتان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.
بررسی ضدهرزنگاری. این قسمت را پر
نکنید
!
'''ابن ابی شافین بحرانی،''' از شعرای قرن دهم هجری است.{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | نام = ابن ابی شافین بحرانی | تصویر = | توضیح تصویر = | نام اصلی = | زمینه فعالیت = | ملیت = | تاریخ تولد = قرن دهم هجری | محل تولد = | والدین = | تاریخ مرگ = 1001 ه. ق. | محل مرگ = | علت مرگ = | محل زندگی = | مختصات محل زندگی = | مدفن = |مذهب = |در زمان حکومت = |اتفاقات مهم = | نام دیگر = |لقب = ابن ابی شافین |بنیانگذار = | پیشه = شاعر | سالهای نویسندگی = |سبک نوشتاری = |کتابها = «رسالهای در علم منطق» و «شرحی بر الفصول النصیریه در توحید» |مقالهها = |نمایشنامهها = |فیلمنامهها = |دیوان اشعار = |تخلص = |فیلم ساخته بر اساس اثر= | همسر = | شریک زندگی = | فرزندان = |تحصیلات = |دانشگاه = |حوزه = |شاگرد = |استاد = |علت شهرت = | تأثیرگذاشته بر = | تأثیرپذیرفته از = | وبگاه = |گفتاورد = |امضا = }} == زندگینامه == شیخ داود بن محمّد بن ابی طالب، مشهور به «ابن ابی شافین» جدّ حفصی بحرانی از نیکان قرن دهم هجری، و از شخصیتهای آراسته به مفاخر روزگار است. اشعارش در کتب ادبی و محافل عربی همهجا پراکنده، و در محافل شعری زبانزد است. <ref> ادب الطف؛ ج 5، ص 47.</ref> سیّد علی خان از او چنین یاد میکند: «دریای موّاجی است که آبش خوشگوار و دور از تلخی و آلودگی است. ماهی پرتوافشان و شیری غرّان است. مرتبهی فضیلت او بس بلند و نام ارجمندش از خورشید تابان نیز بلندتر و نمایانتر است. در میان همروزگاران و هممیهنانش کسی در توانایی و دانش، به مقام او نمیرسد. شعرش لطیف و کلامش زیباست.» <ref> السلافه؛ ص 529.</ref> شیخ داود در تمام هنرها یگانه روزگار خود بود و شعرش در غایت استادی سروده میشد و در علم مناظره و آداب بحث نیز یک جدلی استاد بود. ابن ابی شافین رسالههایی دارد از آن جمله: «رسالهای در علم منطق» و «شرحی بر الفصول النصیریه در توحید». اشعارش در مجموعههای ادبی ذکر شده است. <ref> الغدیر؛ ج 11، ص 223 و 224.</ref> او حدود سال 1001 ه. ق درگذشته است. == نمونه اشعار == ابن ابی شافین قصاید بسیاری در رثای [[حسین بن على (ع)|حسین بن علی (ع)]] سروده است که ابیاتی از چند قصیده او انتخاب شده در اینجا میآوریم: 1- یا واقفا بطفوف الغاضریاتدعنی أسحّ الدموع العندمیات 2- من أعین بسیوف الحزن قاتلةطیب الکری لقتیل السمهریات 3- و سادة جاوزوا بید الفلاة بهاو قادة قددوا بالمشرفیات <ref> ادب الطف؛ ج 5، ص 45. الغدیر؛ ج 11، ص 235. این قصیده 287 بیت دارد.</ref> 1- ای کسیکه بر کوهها و بلندیهای «غاضریات» <ref> غاضریات: اشاره به حومهی کربلا.</ref> ایستادهای، مرا رها کن تا اشک خونین بفشانم. 2- از دیدگانی که بر شمشیر اندوه، خواب و آرام را از من ربوده، بر کسیکه با نیزههای برّنده به قتل رسیده، اشک بریزم. 3- اشک خون بریزم بر آن بزرگوارانی که در بیابان بر آنها حمله شده، و بر پیشوایانی که با تیغهای مشرفی، بدنهاشان تکّهتکّه شده است. 1- مصائب یوم الطفّ أدهی المصائبو أعظم من ضرب السّیوف القواضب 2- تذوب لها صمّ الجلامید حسرةو تنهدّ منها شامخات الشناخب 3- بها لبس الدّین الحنیف ملابساغرابیب سودا مثل لون الغیاهب <ref>الغدیر؛ ج 11، ص 235. ادب الطف؛ ج 5، ص 45.</ref> 1- مصائب روز [[عاشورا]]، ناگوارترین مصیبتهایی است که از فرود آمدن تیغهای تیز سختتر است. 2- از سنگینی این مصیبتها و حسرت و اندوه، صخرههای سخت آب میشوند و کوههای بلند فرو میریزند. 3- با روی آوردن این مصائب دین حنیف اسلام جامههای بس سیاه بر تن کرده است. 1- هلمّوا نبک أصحاب العباءو نرثی سبط خیر ألانبیاء 2- هلمّوا نبک مقتولا بکتهملائکة الآله من السماء <ref> همانجا.</ref> 1- بیایید تا بر آل عبا [[گریه]] سردهیم، و بر امام سبط، فرزند بهترین انبیاء نوحه کنیم. 2- بیایید بر سوگ شهیدی گریه کنیم که فرشتگان خدا در آسمان بر او نوحه سردادهاند. 1- قفا بالرّسوم الخالیات الدواثرتنوح علی فقد البدور الزّواهر 2- بدور لآل المصطفی قد تجلّلتبعارض جون فاختفت بدیاجر 3- ففی کلّ قطر منهم قمر ثویو جلّل من غیم الغموم بساتر <ref>همانجا.</ref> 1- بر این ویرانههای خلوت که میگذرید، درنگ کنید و بشنوید که چگونه برای از دست دادن ماههای تابناک نوحه سرایی میکنند. 2- این ماههای عالمتاب، همان سیمای درخشان خاندان مصطفی (ص) است که در پس ابرهای ظلمت پوشیده ماندهاند. 3- در هر بخشی از این ویرانهها، ماهی مسکن گزیده و ابرهای ماتم چهرهی تابانش را در حجاب کشیده است. 1- قف بالطفوف بتذکار و تزفارو ذب من الحزن ذوب التّبر فی النّار 2- و اسحب ذیول ألاسی فیها و نح أسفانوح القماری علی فقدان أقمار 3- و انثر علی ذهب الخدّین من دررالدّمع الهتون و یاقوت الدم الجاری 4- و نح هناک بلیعات ألاسی جزعافما علی الواله المحزون من عار 5- و عزّ نفسک عن أثواب سلوتهاعلی القتیل الذّبیح المفرد العاری 6- لهفی و قدمات عطشانا بغصّةیسقی النجیع ببتّار و خطّار 7- کأنّما مهره فی جریه فلکو وجهه قمر فی افقه ساری <ref> الغدیر؛ ج 11، ص 236. ادب الطف؛ ص 44 و 45.</ref> 1 و 2- دامن حسرت و تأسف را بگستر، و آرزوی درد و ناله سر بده، همانگونهکه کبوتران بر فقدان کبوتران زاری میکنند، نوحهسرایی کن. 3- بر رخسار زرین خود، گوهرهای اشک و یاقوت خونین سرشک را ببار، و جاری کن. 4 و 5- بر این اندوههای تأسفبار نوحهسرایی کن، چراکه بر سرگشتهی محزون، نوحه سرودن عار نیست. 6- دریغ و دردا بر آن وجودی که از غصه عطشان مرد، و با شمشیر آن مکاری که به خون آلوده بود، کشته شد. 7- مرکب او که حرکت میکرد، همچون فلک بود، و رخسارش همچون ماه در افق نورافشانی میکرد. '''در مدح رسول اکرم (ص) و وصی پاکش و خاندان اطهار او (ع):''' 1- بدا یختال فی ثوب الحریرفعمّ الکون من شرّ العبیر 2- فقلنا: نور فجر مستطیرجبینک؟ أم سنا القمر المنیر؟ 3- و قدّ مائل أم غصن بانتثنّی؟ أم قضیب خیزرانی؟ 4- علیه بدر تمّ شعشعانیبنور فی الدّیاجی مستطیر؟ 5- ألّا یا یوسفیّ الحسن کم کمفؤادی من لهیب الشّوق یضرم؟ 6- و کم یا فتنة العشّاق اظلمو مالی فی البرایا من نصیر؟ 7- فإن ضیّعت شیئا من ودادیفحسبی حبّ أحمد خیر هادی 8- و مبعوث إلی کلّ العبادشفیع الخلق و الهادی البشیر 9- و هل اصلی لظی نار توقدو عندی حبّ خیر الخلق أحمد 10- و حبّ المرتضی الطّهر المسدّدو حبّ الآل باق فی ضمیری؟ 11- به داود یجزی فی المعادنجاة من لظی ذات اتّقاد 12- و ینجو کلّ عبد ذی ودادبحبّ الآل و الهادی البشیر <ref>الغدیر؛ ص 236 و 237.</ref> 1- در لباس حریر آشکار شد، و سراسر هستی را عطر مشک و عنبر فراگرفت. 2- ما گفتیم که آیا پیشانی تابناک تو نور فجر است که همهجا پرتو افشانده، یا پرتو ماه درخشان است؟ 3- این قد است که اینچنین خم شده، یا شاخهی درخت بان، و یا شاخ خیزران است؟ 4- برفراز این قدّ کشیده، ماهی تمام با فروغ خیرهکنندهای میدرخشد، تو گویی که دیبای گستردهای جلوه میکند. 5- هان ای یوسف زیبای من، دل من از آتش ذوق شعله میکشد. 6- ای که عشاق را در کمند فتنهی خود گرفتهای، تا کی به ستم تو گرفتار باشم؟ من در میان مردم یاوری ندارم. 7- هرگاه اندکی از مهر مرا ضایع بگذاری، مرا محبّت پیامبر، احمد، آن بهترین هدایتگر مردم بس است. 8- اوست که بر همهی خلایق مبعوث گشته، و شفاعتکننده، هدایتکننده و بشارتبخش همهی مردم است. 9- و آیا این آتشی که در جان من سر میکشد، فرو نشستنی است؟ من که شیفتهی پیامبری هستم که بهترین آفریدگان است. 10- این مهر مرتضی، آن پاک بزرگوار و خاندان اوست که در دل من پاینده خواهد ماند. 11- بهواسطهی اوست که داود در روز قیامت از زبانهی آتش سوزنده رهایی مییابد. 12- و هر بندهای هم که مهر پیامبر بشیر و خاندانش را در دل داشته باشد، از آن آتش نجات خواهد یافت. ==منابع== * دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج1، ص: 430-433. ==پی نوشت== [[رده:هنر]] [[رده:ادبیات]] [[رده:شاعران]] [[رده:شاعران عرب]] <references />{{شاعران}}
خلاصه:
لطفاً توجه داشتهباشید که همهٔ مشارکتها در ویکی حسین منتشرشده تحت Creative Commons Attribution 4.0 در نظر گرفتهمیشوند (برای جزئیات بیشتر
ویکی حسین:حق تکثیر
را ببینید). اگر نمیخواهید نوشتههایتان بیرحمانه ویرایش و توزیع شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد میکنید که خودتان این را نوشتهاید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشتهاید (برای جزئیات بیشتر
ویکی حسین:حق تکثیر
را ببینید).
کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو
راهنمای ویرایشکردن
(در پنجرهٔ تازه باز میشود)
الگو:*
(
ویرایش
)
الگو:Navbox
(
ویرایش
)
الگو:جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده
(
ویرایش
)
الگو:شاعران
(
ویرایش
)
پودمان:Arguments
(
ویرایش
)
پودمان:Navbar
(
ویرایش
)
پودمان:Navbar/configuration
(
ویرایش
)
پودمان:Navbar/styles.css
(
ویرایش
)
پودمان:Navbox
(
ویرایش
)
منوی ناوبری
ابزارهای شخصی
به سامانه وارد نشدید
بحث
مشارکتها
ورود
فضاهای نام
صفحه
بحث
فارسی
بازدیدها
خواندن
ویرایش
ویرایش مبدأ
نمایش تاریخچه
بیشتر
جستجو
ناوبری
صفحهٔ اصلی
تغییرات اخیر
مقالهٔ تصادفی
دربارهٔ ویکی حسین
تماس با ما
شیوهنامه
ابزارها
پیوندها به این صفحه
تغییرات مرتبط
بارگذاری پرونده
صفحههای ویژه
اطلاعات صفحه
پایگاههای دیگر
ویکی حج
ویکی پاسخ
تعداد مداخل
۳٬۵۵۲