در حال ویرایش
فواد کرمانى
(بخش)
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
هشدار:
شما وارد نشدهاید. نشانی آیپی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر
وارد شوید
یا
یک حساب کاربری بسازید
، ویرایشهایتان به نام کاربریتان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.
بررسی ضدهرزنگاری. این قسمت را پر
نکنید
!
===رباعیات=== {{شعر}} {{ب| شاهی که عنان عالمش بود به دست|بر ناقهی بیعنان شدش اوج نشست }} {{ب| این مفخر اولیا پس از ختم رسل|معراج به ناقه کرد زین عالم پست }} {{پایان شعر}}{{شعر}} {{ب| از عقدهی دل هرآنچه بودش بنهفت|یکباره به سیل گریه آن عقده شگفت }} {{ب| اشکش چو ستاره بود بر ماه جمال|و آن نیّر پیکرش مخاطب شد و گفت }} {{پایان شعر}}{{شعر}} {{ب| تا نیک یقین کند که این کشتهی کیست|با دیدهی معرفت در آن تن نگریست }} {{ب| عریان بدنی بدید کز تیغ و سنان|اعداد جراحتش هزار است و دویست }} {{پایان شعر}}{{شعر}} {{ب| چون دید سرش بریده از راه قفاست|و آن پیکر انورش لگدکوب جفاست }} {{ب| دانست یقین که باشد این جسم امام|زیرا که بلا همیشه بر اهل ولاست }} {{پایان شعر}}{{شعر}} {{ب| با حیرت عقل و قلب از غم شده مات|در بیجهتی نظّاره بودش به جهات }} {{ب| از شمس حقیقتش طلب بود و بر او|من غیر اشاره گشت کشف سبحات }} {{پایان شعر}}{{شعر}} {{ب| تا یاد شب و داغش اندر دل ماست|در خواب شبم روز قیامت برپاست }} {{ب| چون صبح شود به دیدهام پنداری|خورشید حسین است و زمین کرب و بلاست }} {{پایان شعر}}{{شعر}} {{ب| ای رسته که جان اهل دل بستهی تست|هرجا که دلی شکسته پیوستهی تُست }} {{ب| اشکسته دلان دل به تو بستند حسین|چون جای خدا در دل اشکستهی تُست }} {{پایان شعر}}{{شعر}} {{ب| آن فانی در خدا که باقی به خداست|خلّاق فنا و شمس انوار بقاست }} {{ب| او دامنش از گرد مصیبت پاک است|بر او چه مصیبت که مصیبت بر ماست }} {{پایان شعر}}{{شعر}} {{ب| ای روح خدا که چشم دل مایل تُست|و آئینهی آنچه هست هستی دل تُست }} {{ب| احیا همه از تو حیّ و این مرده دلان|گویند که شمر بیحیا قاتل تُست }} {{پایان شعر}}{{شعر}} {{ب| ای سرّ خدا که دیده هر ذی بَصَرت|گردیده ولی ندیده کوته نظرت }} {{ب| میخواست خدا که سرّ خود فاش کند|انگشت نما بر سر نی کرد سرت }} {{پایان شعر}}{{شعر}} {{ب| ای کشته که هستِ خلق از هستی تُست|سر دادی و در سر تو سرمستی تُست }} {{ب| در دست تو سر رشتهی هستی است حسین|و این دستِ پُر از پَرِ تهی دستی تُست}} {{پایان شعر}}{{شعر}} {{ب| ای دست خدا که در سرت سرّ خداست|بر گو سرت از بدن به دست که جداست }} {{ب| چون بوته در آتشم که بر نقرهی خام|اکسیر سرت چو شعله در طشت طلاست }} {{پایان شعر}}{{شعر}} {{ب| ای کشته که جان عالمی کشتهی تُست|پیوسته به هر دل از خفا رشتهی تُست}} {{ب| در دیدهی اهل دل ملاقات خدا|رخسار به خون فرق آغشتهی تُست <ref> همان؛ ص ۲۴۵ و ۲۴۶.</ref> }} {{پایان شعر}}
خلاصه:
لطفاً توجه داشتهباشید که همهٔ مشارکتها در ویکی حسین منتشرشده تحت Creative Commons Attribution 4.0 در نظر گرفتهمیشوند (برای جزئیات بیشتر
ویکی حسین:حق تکثیر
را ببینید). اگر نمیخواهید نوشتههایتان بیرحمانه ویرایش و توزیع شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد میکنید که خودتان این را نوشتهاید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشتهاید (برای جزئیات بیشتر
ویکی حسین:حق تکثیر
را ببینید).
کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو
راهنمای ویرایشکردن
(در پنجرهٔ تازه باز میشود)
منوی ناوبری
ابزارهای شخصی
به سامانه وارد نشدید
بحث
مشارکتها
ورود
فضاهای نام
صفحه
بحث
فارسی
بازدیدها
خواندن
ویرایش
ویرایش مبدأ
نمایش تاریخچه
بیشتر
جستجو
ناوبری
صفحهٔ اصلی
تغییرات اخیر
مقالهٔ تصادفی
دربارهٔ ویکی حسین
تماس با ما
شیوهنامه
ابزارها
پیوندها به این صفحه
تغییرات مرتبط
بارگذاری پرونده
صفحههای ویژه
اطلاعات صفحه
پایگاههای دیگر
ویکی حج
ویکی پاسخ
تعداد مداخل
۳٬۵۵۲