در حال ویرایش
فدایى مازندرانى
(بخش)
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
هشدار:
شما وارد نشدهاید. نشانی آیپی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر
وارد شوید
یا
یک حساب کاربری بسازید
، ویرایشهایتان به نام کاربریتان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.
بررسی ضدهرزنگاری. این قسمت را پر
نکنید
!
====توبه [[حر بن یزید ریاحی|حر]]==== {{شعر}} {{ب| بستند صف به عرصهی میدان چو اشقیا|غُرّید طبل جنگ و غریوید کرّنا }} {{ب| با ابن سعد گفت چنین حُرّ نامدار|خواهی نمود جنگ به فرزند مصطفی }} {{ب| گفتا بلی که جنگ کنم آن چنان که تیغ|پَران کُند ز دوش یلان دست بر هوا }} {{ب| از حرف آن پلید بلرزید حُرّ چو بید|شد رنگ او ز هول به مانند کهربا }} {{ب| گفتا به آن دلیر کسی لرزهات ز چیست؟|حُرّش جواب داد به این حرف جانفزا }} {{ب| کاندر میان دوزخ و جنّت ستادهام|در حیرتم که بخت کشد کارِ من کجا }} {{ب| پس نعرهای کشید و به صوت بلند گفت|کاین دم مرا خُلد خدا گشت رهنما }} {{ب| گفت این و تاخت باره سوی شاه تشنه لب|از اسب شد پیاده و با چشم پر بُکا }} {{ب| بر سمّ ذو الجناح همی سود روی خویش|گفتا به عجز و گریه به فرزند مصطفی }} {{ب| من آن کسم که بر تو شَها راه بستهام|از بخت ناموافق و وز عقل نارسا }} {{ب| آنجا که از نخست سر راهت آمدم|خواهم که از نخست تو را جان کنم فدا }} {{ب| نادم شدم ز فعل خود و توبه کردهام|آیا قبول توبهی من میکند خدا؟ }} {{ب| گفتا شه شهید بود توبهات قبول|غمگین مشو که هست خدا غافرالخطا }} {{ب| وانگه به اذن سرور دین، حُرّ شیردل|انگیخت خِنگ<ref>خِنگ: اسب سفید موی، اسب سفید رنگ، اسب ابلق.</ref> جانب میدان اشقیا }} {{ب| آن شیر دل فکند چهل تن به روی خاک|ناگه در آن میانه یکی شومِ ناروا }} {{ب| زد نیزهای به سینهی آن با وفا چنان|کز پشت او زبان سنان گشت بر ملا }} {{ب| آهی ز دل کشید که أدرکنی [[یا حسین«ع»|یا حسین]]!|آمد به سوی مقتل او شاه کربلا }} {{ب| دستی به روی صورت آن غرقهخون کشید|گفتی ز روی لطف که یا حُرّ مَرحبا<ref>دیوان فدایی؛ ص ۵۳.</ref> }} {{پایان شعر}}{{شعر}} {{ب| شد نوبت قتال چو بر آل مصطفی|پیراهن صبوری افلاک شد قبا }} {{ب| جوش وُحوش زلزله افکند بر زمین|شورِ طیور غلغله انداخت بر هوا }} {{ب| از دیدهی ثوابت و سیّاره خون چکید|پشتِ سپهر گشت ز بار الَم دو تا }} {{ب| از تند بادِ حادثه در گلشن بتول|وز تیشهی ستیزه به گلزار مرتضی }} {{ب| سروی به سر درآمد و سرداد بر سنان|نخلی ز پا فتاد و کشید از میانه پا }} {{ب| بس لالهها که از چمن جعفر و عقیل|بر باد رفت از ستم صَرصَر<ref>صرصر: باد سخت و سرد.</ref> جفا }} {{ب| کردند سربهسر همه آن سروران دهر|سرها برای سرور دنیا و دین فدا }} {{ب| از خون سرخ تازه جوانان سبز خط|در بوستان «ماریه» رویید لالهها }} {{ب| باشد عجب که باز برون آورد گیاه|خاکی که ریختند در او خون بیگناه<ref>دیوان فدایی؛ ص ۵۷.</ref> }} {{پایان شعر}}{{شعر}} {{ب| لب تشنهای، شکسته دلی، خسته پیکری|وا ماندهای، اسیر غمی، درد پروری }} {{ب| با غم سرشتهای، ز سر و جان گذشتهای|مظلوم سروری، شهِ بیخیل و لشکری }} {{ب| محصور اهل کینه و ممنوع آب و نان|فرّخ شهی، مَلَک خَدَمی، چرخ چاکری }} {{ب| تنها چو مانده در صف میدان کربلا|با حلق خشک و چشم تر و گونهی زری }} {{ب| گفتا دگر کی است که یاری کند به ما؟|از هیچ سو جواب نیامد ز یاوری }} {{ب| نه لشکر و سپاه نه یار و نه دادخواه|نه قاسم و نه عون و نه عباس و اکبری<ref> همان؛ ص ۶۶.</ref> }} {{پایان شعر}}{{شعر}} {{ب| آه از دمی که با تن تنها شه بشر|سلطان دهر و خسرو بحر و خدیو بر }} {{ب| آمد به سوی عرصهی میدان کارزار|با سینهی کباب و لب خشک و چشم تر }} {{ب| در بر زره ز جَدَ و حمایل ز ذو الفقار|بر کف سنان ز جعفر و ز حمزهاش سپر }} {{ب| گفتا منم به نام و نَسَب افتخار خلق|جدّم رسول و فاطمه مادر، علی پدر }} {{ب| هرسو ز کشته پشته همی ساختی پدید|هرجا ز برق تیغ برافروختی شرر }} {{ب| گر مانعش نبود در آن دم رضای دوست|یک تن از آن گروه نمیبرد جان بدر }} {{ب| لیک از پی رضای الهی ز جان گذشت|تن داد بر قضا و رضا داد بر قدر }} {{ب| بر جانبش پرنده نپرّید غیر تیر|بر پهلویش نکرد کسی جز سنان گذر }} {{ب| آبش کسی نداد مگر تیغ آبدار|کارش کسی نرفت مگر زخم کارگر }} {{ب| از روی او نَشُست کسی جز سرشک گَرد|بر سوی او نکرد کسی جز ستم نظر }} {{ب| دلسوز او نبود کسی غیر تشنگی|دلجوی او نبود کسی غیر تیر و پر }} {{ب| کس همدمش نبود به غیر از دَم خدنگ|کس در غمش نسوخت مگر آه شعلهور }} {{ب| بر تشنگیش تیغ نکرد آب خود دریغ|کس مهربان نبود بر آن تشنه لب چو تیغ<ref>همان؛ ص ۶۸.</ref> }} {{پایان شعر}} {{شعر}} {{ب| رمزی است از رموز محبّت بلای او|شرطی است از شروط ولا، ابتلای او }} {{ب| این شرط ظاهر است و به تصدیق این سخن|برهان قاطعی است «بَلا لِلْولای» او }} {{ب| نمرود را حواله بکردند، دردسر|زیرا که او نداشت سری در هوای او }} {{ب| پروانهسان، خلیل در آتش فکند تن|پروانهاش ز ذبح پسر در منای او }} {{ب| احمد شنیدهای که به دشت احد نمود|دندان به پیش سنگ سپر، در رضای او }} {{ب| سر مرتضی، به پای سر سجدهاش گذاشت|بر سر گذاشت جام بلا، مجتبای او }} {{ب| پس خسرو دیار بلا، شاه دین حسین|آمد قتیل معرکهی کربلای او }} {{ب| تا تشنگان ز چشمهی کوثر چشاند آب|لب تشنه جان سپرد به راه وفای او }} {{ب| این فخر بس به آن شهِ لب تشنه کز وفا|او کشته خواست و خدا خونبهای او }} {{ب| او کشتی نجات و جهان، بحر پر ز شور|توفیق بادِ شرطه، خدا ناخدای او }} {{ب| مردانه دست از پی آن کارزار داد|عبّاس آن برادر صاحب لوای او }} {{ب| اندر منای کعبهی کوی وفای یار|آمد ذبیح، اکبر گلگون قبای او }} {{ب| ناشسته لب ز شیر، ز تیر بلا چو شیر|پروا نکرد اصغر شیرین لقای او }} {{ب| استادگی نموده به پای رضای دوست|از پا فتاد قاسم پا در حنای او }} {{ب| طوقِ رضا و رشتهی تسلیم شد همی|بند گران به گردنِ زین العباد او }} {{ب| هرکس که در دیار محبت گذر کند|باید نخست ترکِ دل و جان و سر کند<ref>همان؛ ص ۱۱۰ و ۱۱۱.</ref> }} {{پایان شعر}}{{شعر}} {{ب| ای خَم قد سپهر ز بارِ عزای تو|سرهای سروران جهان زیر پای تو }} {{ب| ای تا ابد طفیل وجود تو هر چه هست|وی از ازل خدای جهان خونبهای تو }} {{ب| ای شمسهی رواق تو را شمس، نیم خشت|وی عرش، فرش قبهی عالی بنای تو }} {{ب| ای داده سر به دشمن خونخوار بهر دوست|خونبار باد چشم فلک در عزای تو }} {{ب| باللّه حریم کوی تو بهتر ز کعبه است|ای کعبه طایف حرم کربلای تو }} {{ب| آن کعبه راست اشتر و گاو و غَنَم فدا|وین کعبه را فداش تویی، من فدای تو }} {{ب| از صُفّهی تو مروه صفا جوید و صفا|دارد همیشه سعی که یابد صفای تو }} {{ب| شاها چهلچراغ تو خود نخل ایمن است|بر این دهد کلیم شهادت برای تو }} {{ب| ظاهر دم مسیح ز خاک مقدّست|با هر کفِ کلیم ز خشت طلای تو }} {{ب| شد مولد مسیح چو در خاکِ درگهت|آن روز دم گرفت ز خاک شفای تو }} {{ب| میکُشت چون خلیل به قربانیت پسر|میگشت چون ذبیح، ذبیح منای تو }} {{ب| ترجیح داده بود به ذبح پسر خلیل|اشکی که ریخت از بصر اندر عزای تو }} {{ب| پروانه شد به شمع مزار تو جبرئیل|زیرا که داشت بال و پری در هوای تو }} {{ب| مقراض<ref> مقراض: قیچی.</ref> چون به شمع نهد خادمِ درت|ترسم شود بریده پرش بیرضای تو }} {{ب| جنبانده است مهد تو را آن امین وحی|خواندهست لا الهَ گهِ لای لای تو }} {{ب| جاروب آستان تو پرّ ملایک است|در چشم حور سرمه، غبار سرای تو }} {{ب| شاها فدائیان تو را من فداییم|ای صد هزار همچو «فدایی» فدای تو<ref>همان؛ ص ۱۵۴.</ref> }} {{پایان شعر}} {{شعر}} {{ب| پرسیدم از هلال که قدّت چرا خم است؟|گفتا خمیدن قدّم از بار ماتم است }} {{ب| گفتم به چرخ بهر چه پوشیدهای کبود؟|آهی کشید و گفت که ماه محرّم است }} {{ب| گفتم که ای سپهر بگو کاین عزای کیست؟|گفتا عزای اشرف اولاد آدم است }} {{ب| گفتم به دل که بهر چهای لَختِ خون چنین|وز خون برای کیست که چشم تو پر نم است؟ }} {{ب| این ابر از برای چه برگو که در هواست|و این شور در هوای که برگو که دریَم است؟ }} {{ب| این صوت ناله است و یا صور رستخیز|این شور محشر است و یا جوش ماتم است؟ }} {{ب| گفتا نه آگهی که دمیده مه عزا|همدم به آه سینه و دل خود همه دم است }} {{ب| یک دم به کار باش وز مژگان بریز دم|مهلت روا مدار که فرصت همین دم است }} {{ب| ماه عزا و ماتم شاهی است کز غمش|غمها تمام در دل و دل جمله در غم است }} {{ب| این ماتم شهیست که شرح مصیبتش|نی در توان کِلک و نه در قوّهی فم است }} {{ب| در وصف ذات قدسی او عقل واله است|در شرح مدح حضرت او نطق ابکم است }} {{ب| آن شمع جمع اهل جنان کز مصیبتش|گیسوی حور جمله پریشان و درهم است }} {{ب| بنگر که از کشیدن بار عزای او|پشت فلک به سان کمان راستی خم است }} {{ب| باشد اگر چه ماتم یحیی بسی عظیم|لیکن غمش ز محنت یحیی بس اعظم است }} {{ب| او موسی است طور لقایش به کربلاست|او عیسی است مادر او به ز مریم است }} {{ب| دلها برای اوست که اندر تپیدن است|دریا ز شور اوست که اندر تلاطم است }} {{ب| او نور چشم احمد و فرزند مرتضاست|او عالم لدنّی و سلطان عالم است }} {{ب| از هر کریم و عالی و هم عالم و شریف|او اکرام است و اشرف و اعلا و اعلم است }} {{ب| چرخ سخا و اختر گردون نیِّرین|مهر سپهر حیدر و خیر النسا حسین<ref>همان؛ ص ۱۵۹.</ref> }} {{پایان شعر}}
خلاصه:
لطفاً توجه داشتهباشید که همهٔ مشارکتها در ویکی حسین منتشرشده تحت Creative Commons Attribution 4.0 در نظر گرفتهمیشوند (برای جزئیات بیشتر
ویکی حسین:حق تکثیر
را ببینید). اگر نمیخواهید نوشتههایتان بیرحمانه ویرایش و توزیع شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد میکنید که خودتان این را نوشتهاید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشتهاید (برای جزئیات بیشتر
ویکی حسین:حق تکثیر
را ببینید).
کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو
راهنمای ویرایشکردن
(در پنجرهٔ تازه باز میشود)
منوی ناوبری
ابزارهای شخصی
به سامانه وارد نشدید
بحث
مشارکتها
ورود
فضاهای نام
صفحه
بحث
فارسی
بازدیدها
خواندن
ویرایش
ویرایش مبدأ
نمایش تاریخچه
بیشتر
جستجو
ناوبری
صفحهٔ اصلی
تغییرات اخیر
مقالهٔ تصادفی
دربارهٔ ویکی حسین
تماس با ما
شیوهنامه
ابزارها
پیوندها به این صفحه
تغییرات مرتبط
بارگذاری پرونده
صفحههای ویژه
اطلاعات صفحه
پایگاههای دیگر
ویکی حج
ویکی پاسخ
تعداد مداخل
۳٬۵۵۲