در حال ویرایش
پرویز خرسند
(بخش)
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
هشدار:
شما وارد نشدهاید. نشانی آیپی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر
وارد شوید
یا
یک حساب کاربری بسازید
، ویرایشهایتان به نام کاربریتان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.
بررسی ضدهرزنگاری. این قسمت را پر
نکنید
!
===نثر ۲=== '''یک''' روزگار بدی بود و لحظهای که تاریخ انسان دگرگون میشد، محمد (ص) یامی آورده بود و راهها را مشخص کرده بود و ضامن راه و پیامش حکومتی راستین. چنین بود که فتح مکه و فتح حکومت، لحظهی ابلاغ جهانی اسلام بود. اما هنوز بدن محمد گرم بود و طنین صدایش بر پردهی گوشها، که حکومت راهی دیگر میگزید. و لحظه به لحظه اسلام از قدرت تهی میشد و آن آسمان پربار و زمین بارور به طبلی بدل میشد که معاویه و یزیدی به بازیش میگرفتند. و مسلمان اسلام را در زمین همیشه آبستن، و در آسمان پربار و پرراز، و در انسان بینهایت نبود که میجست و مییافت. بلکه با خم و راست شدنی اسلامش را مییافت و مسجدش جای ذکری میشد که نه رنگی از انسان داشت و نه دنیا، و نه حتی آخرت. پدرم- علی- با دستهای پینه بستهاش زمین را بذر میافشاند و در هر رویشی، رویش مذهبش را معنایی مییافت. «او» از آسودگانی نبود که در اوج خوبیشان خود را میشویند و پیامی اخلاقی میافشانند و رسالتشان را پایان یافته میدانند. از «محمد» آموخته بود که روزگار نصایح پدرانه پایان یافته است. رسالت «محمد»، یاری «فطرت بشری» بود در نبردش با «غرایز حیوانی». «محمد» و «علی» میدانستند که اگر «بدی» حکومت میکند نه به این خاطر است که «خوبی» ناشناخته است. بل به این جهت که «خوبی» را سپاهی نیست. «محمد» خوبی را سلاح بخشید و خوبان را به میدان خواند. پدرم علی، سرباز آن سپاه بود. حکومت «بدی» پایان یافت، چون خوبی نیرو یافته بود و بدی را کیفر میداد، و خوبی را پاداش. اسلام مکتب زندگی بود نه مکتب اخلاقی انتزاعی. و پدرم با زندگیش مبلّغ مذهبش بود. مذهبی که خوب زیستن بود و خوبتر مردن. رسالت نیایم «محمد» و پدرم «علی» این بود که «خوبی» را وسیله بشناساند نه هدف. مسلمان، خوب بود چون با «خوب بودن» به هدفش میرسید که آزادی و رهایی انسان بود و گسستن زنجیرها. اما هنوز بدن محمد گرم بود و طنین صدایش بر پردهی گوشها که دشمن راه را عوض میکرد. و به راهی میافتاد که در نهایتش اگر هم از خوبی نشان میماند، «هدف» بود نه وسیله. و انسان در کمالش میکوشید که «خوب» باشد- و این یعنی گوسفند بودن و سر به راه بودن- نه اینکه خوبی خون «حرکت» و «هجرت» رگهاشان باشد. راهی آغاز میشد که دیگر بار «خوبی» بیسپاه میماند و «بدی» شمشیرش را از نیام ترس بیرون میکشید و این قلب خوبی بود که آماج میشد، اما خوبان را سلاحی نبود. راه عوض میشد و به جای شایستگان، فرصت طلبان به حکومت میرسیدند. و اگر آن روز، روز سقوط انسان نبود، زمینهی سقوط بود. و انسان به سراشیبی میافتاد که درّهی مرگش، دهان گشودهی حکومت یزیدی بود. پدرم خطر را حس میکرد. فریاد میکشید، هشدار میداد. او و مادرم چه بسیار غریبانه هر دری را کوبیدند و «بیداری» را هدیه بردند، اما دری گشوده نشد. و اگر شد، گشایندهی در به دلیل اینکه قبلا با دیگری بیعت کرده است جوابی منفی داشت. هنوز بدن «محمد» گرم بود و طنین پیامی که در «غدیر» افشانده بود، بر پردهی گوشها، که پدرم تنها میماند و رنج، مادرم را میتراشید. چه جوش و خروشها، و چه بیم دادنها و امید بخشیدنها که سودی نداد و گوسفندان، فریب مشتی علف را خوردند که به بویش راهی سلّاخ خانه میشدند. و به جای علف سبز، در پای «کاخ سبز» معاویه، گردن به تیغ میدادند و خوراک حکومتی میشدند که گوسفندان پروار و صبور و سربراه میخواهد. من که این همه را میدیدم و شاهد مظلومیت مردی بودم که بزرگترین خصم ستمکار بود، باید چه تحمّلی میداشتم که نشکنم؟
خلاصه:
لطفاً توجه داشتهباشید که همهٔ مشارکتها در ویکی حسین منتشرشده تحت Creative Commons Attribution 4.0 در نظر گرفتهمیشوند (برای جزئیات بیشتر
ویکی حسین:حق تکثیر
را ببینید). اگر نمیخواهید نوشتههایتان بیرحمانه ویرایش و توزیع شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد میکنید که خودتان این را نوشتهاید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشتهاید (برای جزئیات بیشتر
ویکی حسین:حق تکثیر
را ببینید).
کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو
راهنمای ویرایشکردن
(در پنجرهٔ تازه باز میشود)
منوی ناوبری
ابزارهای شخصی
به سامانه وارد نشدید
بحث
مشارکتها
ورود
فضاهای نام
صفحه
بحث
فارسی
بازدیدها
خواندن
ویرایش
ویرایش مبدأ
نمایش تاریخچه
بیشتر
جستجو
ناوبری
صفحهٔ اصلی
تغییرات اخیر
مقالهٔ تصادفی
دربارهٔ ویکی حسین
تماس با ما
شیوهنامه
ابزارها
پیوندها به این صفحه
تغییرات مرتبط
بارگذاری پرونده
صفحههای ویژه
اطلاعات صفحه
پایگاههای دیگر
ویکی حج
ویکی پاسخ
تعداد مداخل
۳٬۵۵۲