در حال ویرایش
مسلم بن عقیل
(بخش)
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
هشدار:
شما وارد نشدهاید. نشانی آیپی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر
وارد شوید
یا
یک حساب کاربری بسازید
، ویرایشهایتان به نام کاربریتان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.
بررسی ضدهرزنگاری. این قسمت را پر
نکنید
!
==قبل از واقعه کربلا== از زندگانی مسلم بن عقیل، تا واقعه کربلا اطلاعات چندانی در دست نیست، اما نقش او در حوادث کوفه، قبل از واقعه کربلا چشمگیر است. زمانی که امام حسین(ع) قصد هجرت به سوی مکه را داشت، مسلم به او پیشنهاد کرد از بیراهه به مکه روند که هرگاه سپاهیان [[ولید بن عتبه|ولید بن عتبه بن ابی سفیان]] والی مدینه درصدد تعقیب برآمدند، به آنان دسترسی پیدا نکنند. اما امام نپذیرفت و از جاده اصلی به سوی مکه حرکت کرد و فرمود: از راه اصلی خارج نمیشوم تا آنچه را خداوند مقدر فرموده، عملی سازد.<ref>الفتوح، ج۵، ص۲۲.</ref> پس از اینکه مردم کوفه از امام حسین(ع) دعوت کردند تا رهبری آنان را در مبارزه با امویان برعهده گیرد و دعوت نامههای بسیاری که شمار آنها را تا دوازده هزار تخمین زدهاند،<ref>ر.ک: انساب الاشراف، ج۲، ص۴۶۲-۴۶۳؛ تاریخ الطبری، ج۵، ص۳۴۷؛ الفتوح، ج۵، ص۲۷-۳۰.</ref> به سوی امام حسین(ع) فرستادند و همین سبب شد تا امام به سمت کوفه حرکت کند. ===عزیمت به کوفه=== امام حسین(ع) از مخالفت با [[یزید]]، اصل دین را میخواست. شکایتش در دوران [[معاویه]] این بود که سنتهای الهی مُرده و بدعت زنده شده است. اکنون که برای او یاور پیدا شده، باید سنت الهی را زنده سازد. پایان کار چه باشد، با خداست. با همه این احوال، برای اطمینان از تصمیم شیعیان کوفه و روشن ساختن وضع آنان به مسلم مأموریت داد تا به کوفه رود و اوضاع آنجا و کمیت و کیفیت نیروهای مردمی را بررسی کرده و به اطلاعش برساند.<ref>ر.ک: انساب الاشراف، بلاذری، ج۲، ص۴۶۳؛ الاخبار الطوال، ص۲۳۰؛ تاریخ الطبری، ج۵، ص۳۴؛ الفتوح، ج۵، ص۳۰-۳۱.</ref> همچنین امام حسین(ع) در نامهای برای مردم کوفه او را برادر خود نامید و ذکر کرد که او شخص مورد اعتمادش است و او را وصی خود قرار داده است.<ref>الاخبار الطوال، ص۲۳۰؛ مقاتل الطالبیین، ص۹۹.</ref> ===نامه امام حسین(ع) به مردم کوفه=== متن [[نامه]] امام حسین(ع) که حاوی مطالب پرارزشی است، چنین است: «بسم الله الرحمن الرحیم . این نامهای است از حسین بن علی به گروه انبوه مسلمانان مومن. آخرین نمایندگان شما -[[هانی بن عروه|هانی]] و سعید- با نامههای شما نزد من آمدند. از محتوای نامههای شما آنچه را که بیان کردهاید، دریافتم و دانستم که شما از من میخواهید که به سوی شما بیایم تا به لطف خداوندی، همگان بر محور حق گرد آیید. اینک من برادر و پسر عمو و شخصیت مورد اطمنیان خود مسلم بن عقیل، را به جانب شما میفرستم تا درباره امور شما به من گزارش کند. اگر او در گزارش خود برای من بنویسد که خردمندان و صاحبنظران و عموم مردم بر آنچه در نامهها نوشته شده، اتفاق نظر دارند، من به زودی به شما خواهم پیوست. انشاءالله. به جان خودم سوگند، امام نیست مگر آن کسی که در میان مردم بر اساس کتاب خدا داوری کند. دادگر باشد. از راه مستقیم دیانت منحرف نگردد و خود را وقف خدمت در راه خدا نماید. و السلام.» <ref>الاخبار الطوال، ص۲۳۰؛ تاریخ الطبری، ج۵، ص۳۵۳؛ ارشاد القلوب، ج۲، ص۳۸۰؛ الفتوح، ج۵، ص۳۱؛ مقاتل الطالبیین، ص۹۹.</ref> ===برنامه امام حسین(ع)=== امام حسین(ع)، برنامه مسلم را براساس سه مطلب: «امرَهُ بِالتَّقْوی وَ کتْمانِ امرِهِ وَ اللُطفِ» تقوا، پنهان داشتن هدف، لطف و محبت، تنظیم نمود. سه اصل انسانی و عقلپسند. همچنین به مسلم گفت: «اگر همه سیاستمداران خردمند، متفق هستند که نیروهای کوفه آماده حمایت از من هستند و مردم را یک رای و هماهنگ یافتی، به سرعت گزارش کن تا به کوفه بیایم و اگر آنان به گونه دیگری بودند، شتابان برگرد.»<ref>ر.ک: الاخبار الطوال، ص۲۳۰.</ref> آنگاه فرمود: «خداوند آنگونه که دوست دارد، کار و ماموریت تو را مقدر نماید.» ===حرکت از مکه=== مسلم بن عقیل، به همراه [[قیس بن مسهر صیداوى|قیس بن مسهر صیداوی]] از مکه خارج شد.<ref> مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۲۴۸.</ref> او ابتدا به مدینه رفت و پس از زیارت مرقد پیامبر(ص)<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۳۵۳؛ الفتوح، ج۳، ص۳۲؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، ج۴، ص۲۱.</ref> و وداع با خاندانش،<ref>الاخبار الطوال، ص۲۳۰؛تاریخ الطبری، ج۵، ص۳۵۳؛ الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲.</ref> به همراه دو راهنما از قبیله قیس بن مسهر صیداوی به سمت کوفه حرکت کرد<ref>الاخبار الطوال، ص۲۳۰.</ref> و چون شبانه راه افتادند، راه را گم کردند. چنانکه مورخان نوشتهاند فشار تشنگی و گرسنگی باعث شد تا دو راهنمای او فوت کنند.<ref>الاخبار الطوال، ص۲۳۰.؛ تاریخ الطبری، ج۵، ص۳۵۳.</ref> اما مسلم توانست خود را به تنگه دره خبیت<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۳۵۳.</ref> یا مضیق برساند<ref>الفتوح، ج۵، ص۳۱.</ref> و نجات پیدا کند.<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۳۵۳؛ الفتوح، ج۵، ص۳۱.</ref> او این پیشامد را به فال بد گرفت و از آنجا نامهای برای امام حسین(ع) نوشت و اخبار را به ایشان اطلاع داد و کسب تکلیف نمود.<ref>الاخبار الطوال، ص۲۳۰.</ref> متن نامه مسلم چنین است: «بعد از حمد و درود! من از مدینه با دو راهنما حرکت کردم. این دو راهنما راه را گم کردند و تشنگی ما شدید شد و طولی نکشید که آن دو نفر فوت شدند. ما به حرکت خود ادامه دادیم تا به آب رسیدیم و توانستیم خود را نجات دهیم و این آب در مکانی است که «مضیق نامیده» میشود که در تنگه دره خبیت واقع شده است و من از این پیشامد فال بد زدم. اکنون اگر موافقت فرمایید، مرا معاف دارید و دیگری را به جای من بفرستید. والسلام.» امام بار دیگر تاکید کرد که به سمت کوفه حرکت نماید و در اجرای دستور کوتاهی نکند و نوشت: «ما اهل بیت به فال اعتقادی نداریم.»<ref>الاخبار الطوال، ص۲۳۰؛ تاریخ الطبری، ج۵، ص۳۵۳؛ ارشاد القلوب، ج۲، ص۳.</ref> {{سوگواری محرم}} ===ورود به کوفه=== مسلم بن عقیل، در پنجم شوال سال ۶۰ وارد کوفه شد<ref>مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۲۴۸.</ref> و در خانه [[مختار ثقفى|مختار]] بن ابی عبیده ثقفی اقامت گزید.<ref>الاخبار الطوال، ص۲۳۱؛ تاریخ الطبری، ج۵، ص۳۵۵؛ الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۲.</ref> بنا به نقلی امام حسین(ع) از او خواسته بود تا بر [[هانی بن عروه|هانی بن عروه]] وارد شود.<ref>ترجمة الامام الحسین (ع)، ص۶۴.</ref> براساس برخی اخبار ابتدا نزد هانی آمد. اما اخبار دیگری اشاره دارد که بر مختار وارد شد.<ref>الاخبار الطوال، ص۲۳۱؛ تاریخ الطبری، ج۵، ص۳۵۵؛ الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۲.</ref> خبر دیگر حکایت دارد که بر [[مسلم بن عوسجه|مسلم بن عوسجه]] وارد گردید.<ref>انساب الاشراف، ج۲، ص۴۶۳؛ ارشاد القلوب، ج۲، ص۳۸۲؛ الفتوح، ج۵، ص۳۴.</ref> قاعدتا برای اینکه محل وی چندان مشخص نباشد، ممکن است چندین خانه را به عنوان محل استقرار خود معین کرده باشد. به محض ورود مسلم، جلسهای در منزل [[سلیمان بن صرد خزاعى|سلیمان بن صرد خزاعی]] برگزار شد که به خاطر سری بودن مذاکرات در این مرحله، تنها رهبران نهضت در آن حضور یافتند و در پاسخ به نامه امام حسین(ع) که در برابر حاضرین قرائت شد، رهبران شیعیان چون [[عابس بن ابی شبیب شاکری|عابس بن ابی شبیب شاکری]]، [[حبیب بن مظاهر|حبیب بن مظاهر اسدی]] و [[سعید بن عبدالله حنفی|سعید بن عبدالله]]، سخنان شورانگیزی ایراد کردند و از صمیم قلب، حمایت خود را تا آخرین نفس، نسبت به امام حسین(ع) اعلام داشتند.<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۳۵۵؛ الفتوح، ج۵، ص۳۵؛ البدایه و النهایه، ج۸، ص۱۵۲.</ref> ===بیعت مردم کوفه=== پس از آن شیعیان در خانه مختار با او دیدار میکردند و هر بار که اجتماعی در آنجا فراهم میشد، مسلم بن عقیل، نامه امام را برای آنان قرائت میکرد و پس از خواندن نامه، مردم با او به عنوان نماینده امام حسین (ع) بیعت میکردند.<ref>انساب الاشراف، بلاذری، ج۲، ص۳۴۴؛ الاخبار الطوال، ص۲۳۱؛ تاریخ الطبری، ج۵، ص۳۵۵؛ الفتوح، ج۵، ص۳۴.</ref> تاریخ نویسان نص بیعت مسلم بن عقیل را با مردم کوفه ثبت نکردهاند، اما گفته شده مسلم بن عقیل، هدف خود را از بستن پیمان با مردم بیان داشت و مبنای بیعت را، عمل به کتاب خدا، سنت رسول خدا، مبارزه با ستمگران، دفاع از مستضعفان و تقسیم غنایم بهطور عادلانه قرار داد. [[نعمان بن بشیر]] حاکم کوفه که دوستدار عافیت بود، مزاحمتی برای او ایجاد نکرد و مسلم بن عقیل، توانست از هجده هزار نفر از اهالی کوفه بیعت بگیرد.<ref>انساب الاشراف، ج۲، ص۳۳۸؛ الاخبار الطوال، ص۲۳۵؛ تاریخ الطبری، ج۵، ص۳۶۸؛ الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۳۰؛ امتاع الاسماع، ج۵، ص۳۶۳؛ تاریخ ابن خلدون، ج۳، ص۲۹؛ قس المنتظم فی التاریخ الملوک و الامم، ج۵، ص۳۲۶؛ الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۶۹؛ دوازده هزار نفر. الامامه و السیاسه، ج۲، ص۴، سی هزار نفر.</ref> نهضت به سرعت همهگیر گردید و مسلم بن عقیل، قادر شد تا ریاست جلسات عمومی را از منبر مسجد کوفه نیز بر عهده گیرد. ===نامه به امام حسین (ع)=== مسلم بن عقیل، گمان نمیکرد که مسلمانی پیمان ببندد و وفا نکند. به همین سبب وقتی استقبال مردم شهر را دید، طی نامهای که توسط یکی از رهبران مورد اعتماد شیعیان کوفه یعنی [[عابس بن ابی شبیب شاکری|عابس بن ابی شبیب شاکری]] به امام حسین(ع) فرستاد، امام را به کوفه فراخواند<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۳۷۵؛ ابصار العین فی انصار الحسین، ج۱، ص۸۰؛ شهداء اهل البیت(ع)، ص۱۵.</ref> و از هماهنگی آنان برای ورود امام حسین(ع) نوشت.<ref>انساب الاشراف، ج۲، ص۳۴۲؛ تاریخ الطبری، ج۵، ص۳۴۷-۳۴۸؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ۲۴۸.</ref> متن نامه مسلم بن عقیل چنین است: «هیچگاه نماینده یک گروه به همراهان خودش دروغ نمیگوید. تمام مردم کوفه با شمایند و تاکنون هجده هزار نفر از آنان با من دست بیعت فشردهاند. به محض اینکه نامه من را دریافت داشتید، با شتاب تمام به سوی کوفه حرکت کنید.»<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۳۷۵.</ref> مسلم روز پانزدهم ماه رمضان عازم کوفه شد و روز پنجم شوال وارد کوفه گشت و یک ماه و هفت روز وقت صرف کرد و پس از بررسیهای طولانی و همه جانبه در دوازدهم ذیالقعده یعنی ۲۷ روز قبل از شهادتش به امام حسین(ع) نامه نوشت. نامه در روز هشتم ذیحجه به دست آن حضرت رسید و امام که از احساسات عمیق کوفیان مطمئن شده بود، تصمیم به حرکت به سوی عراق گرفت. طبیعی است که امام به گزارش مامور مورد اعتمادش اطمینان کند. ===نامه یزید به عبیدالله بن زیاد=== نعمان بن بشیر حاکم کوفه گفت: «من جز با کسی که با من پیکار کند، جنگ نخواهم کرد و جز بر کسی که بر من حمله کند، حمله نخواهم کرد و کسی را به تهمت و سوءظنی نمیگیرم، ولی هر کس بیعت خود را بشکند و آشکارا رویاروی من قرار گیرد، تا هنگامی که دسته شمشیرم در دستم باشد، با او جنگ خواهم کرد، هر چند تنها باشم. او همچنین مردم را از آشوب و فتنه برحذر داشت.»<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۳۵۶؛ الفتوح، ج۵، ص۳۵.</ref> طرفداران بنی امیه مانند [[عمر بن سعد]]، [[محمد بن اشعث|محمد بن اشعث]]، عبدالله بن مسلم بن سعید حضرمی طی نامهای اوضاع کوفه را به اطلاع [[یزید]] رساندند و اقدامات مسلم و ناتوانی نعمان بن بشیر را خبر دادند.<ref>الاخبار الطوال، ص۲۳۱؛ الفتوح، ج۵، ص۳۵</ref> یزید نیز در پی درخواست طرفداران بنی امیه و شامیان<ref>الامامه و السیاسه، ج۲، ص۴.</ref> و نیز صلاحدید مشاور رومی خود سرجون، نعمان بن بشیر را عزل و عبیدالله بن زیاد را که والی بصره بود، همزمان به حکومت کوفه منصوب و او را مامور ساخت تا مسلم را از کوفه بیرون راند یا بکشد.<ref>الاخبار الطوال، ص۲۳۱-۲۳۲؛ تاریخ الطبری، ج۵، ص۳۵۶-۳۵۷؛ الفتوح، ج۵، ص۳۶-۳۷.</ref> متن نامه یزید چنین است: «طرفداران من در کوفه، به من گزارش دادهاند که مسلم بن عقیل، در کوفه مردم را گرد آورده و میخواهد پیوند وحدت مسلمین را برهم زند. بنابراین پس از قرائت این نامه به سوی کوفه رهسپار شو و مسلم را به هر حیله که مقدور باشد دستگیر کرده، سپس وی را به بند افکن یا به قتل برسان و یا از کوفه اخراج نما. والسلام.»<ref>الاخبار الطوال، ص۲۳۱؛ تاریخ الطبری، ج۵، ص۳۵۶-۳۵۷، ۳۴۸؛ الفتوح، ج۵، ص۳۶-۳۷؛ ارشاد القلوب، ج۲، ص۴۲-۴۳.</ref> ===ورود عبیدالله بن زیاد به کوفه=== عبیدالله بن زیاد در حالیکه چهره خود را پوشانده بود، بهطور ناشناس وارد کوفه شد و مردم که چشم انتظار ورود امام حسین(ع) بودند، او را امام حسین(ع) پنداشتند و به او خوشآمد گفتند و بدینگونه توانست بدون مزاحمتی وارد دارالاماره شود.<ref>انساب الاشراف، ج۲، ص۳۳۵-۳۳۶؛ الاخبار الطوال، ص۲۳۲؛ تاریخ الطبری، ج۵، ص۳۵۶-۳۵۷، ۳۴۸؛ الفتوح، ج۵، ص۳۶-۳۷؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۲۵۱؛ ارشاد القلوب، ج۲، ص۴۲-۴۳؛ مقاتل الطالبیین، ص۹۶.</ref> عبیدالله بن زیاد با ورود به کوفه مردم را مرعوب نمود و از همان روزهای نخست با سخنان تهدید و تطمیع ابتدا مردم سرشناس کوفه را با خود همراه کرد و بدین وسیله دیگران را سر جای خود نشاند. او معتقد بود صراحت لهجه از تهدیدها بهتر میتواند مردم را به وظیفهشان آشنا سازد.<ref>ر.ک: مقاتل الطالبیین، ص۹۶-۹۷.</ref> ===عزیمت به خانه هانی بن عروه=== مسلم بن عقیل، پس از آگاهی از آمدن عبیدالله بن زیاد و سخنان تهدید آمیز وی، خانه مختار را ترک گفت و به منزل هانی بن عروه مرادی که از بزرگان و چهرههای سرشناس کوفه بود، رفت<ref>انساب الاشراف، ج۲، ص۳۳۶؛ الاخبار الطوال، ص۲۳۳؛ تاریخ الطبری، ج۵، ص۳۶۲؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۲۵۲؛ الفتوح، ج۵، ص۴۰.</ref> و بهطور پنهانی با شیعیانش دیدار کرد.<ref>انساب الاشراف، ج۲، ص۳۳۶؛ الاخبار الطوال، ص۲۳۳؛ الفخری، ص۱۱۷.</ref> و خانه او را مرکز فعالیتهای سیاسی و نظامی خویش قرار داد.<ref>مقاتل الطالبیین، ص۹۶-۹۷.</ref> دوستان و یاران وی با هوشیاری تمام تلاششان این بود که عبیدالله به مخفیگاه مسلم پی نبرد. انتخاب خانه هانی شاید به این دلیل بود که او از نظر نفوذ و قدرت اجتماعی توانمندتر از مختار بود. ===عیادت عبیدالله بن زیاد از شریک بن اعور=== در همان زمان شریک بن اعور که از بزرگان شیعیان بصره بود و همراه عبیدالله بن زیاد از بصره به کوفه آمده بود، بیمار شد و در خانه هانی بن عروه که از دوستانش بود، اقامت گزید.<ref>انساب الاشراف، ج۲، ص۳۳۷؛ الاخبار الطوال، ص۲۳۳-۲۳۴؛ تاریخ الطبری، ج۵، ص۳۶۰.</ref> هنگامی که عبیدالله بن زیاد برای عیادت شریک به خانه هانی رفت، فرصت مناسبی برای مسلم پیش آمد تا به پیشنهاد شریک بن اعور، عبیدالله را به طور غافلگیرانه بکشد. اما مسلم از انجام چنین عملی امتناع ورزید و آن را با اصول اسلام ناسازگار خواند و بعد از اینکه عبیدالله بن زیاد از خانه هانی رفت، مسلم در جواب شریک که پرسید: «چرا این فرصت را از دست دادی؟» پاسخ داد: «به دو علت: نخست اینکه هانی مایل نبود مهمانش در خانهاش کشته شود و دیگر یادآوری حدیثی از پیامبر (ص) که: اَلایمانُ قَیدُ الفَتْک، مومن کسی را غافلگیرانه نمیکشد.»<ref>ر.ک : انساب الاشراف، ج۲، ص۳۳۷؛ الاخبار الطوال، ص۲۳۴-۲۳۵؛ تاریخ الطبری، ج۵، ص۳۶۳؛ ج۵، ص۴۲-۴۳. قس الامامه و السیاسه، ج۲، ص۴؛ تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۴۳ معتقدند هانی بن عروه بیمار بود و عبیدالله بن زیاد به عیادت او آمده بود.</ref> به این ترتیب بزرگترین دشمن مسلم بن عقیل، و امام حسین(ع) از چنان مهلکهای که به پای خود به آنجا آمده بود، بیرون جست. تنها به خاطر اینکه مسلمانی پاک دین و پاک اعتقاد که جز به اجرای درست احکام دین به چیزی دیگر نمیاندیشید، نخواست به خاطر سلامت خود و پیروزی در مأموریتی که به عهده داشت، حکمی از احکام دین را نقض کند، هر چند با رعایت این حکم، آینده او و کسی که او را فرستاده است به خطر افتد. امام و نمایندهاش مسلم بن عقیل، به قدرت و پیروزی به هر قیمت و از هر راهی اعتقاد نداشتند. ===افشای مخفیگاه=== عبیدالله بن زیاد که اکنون مردم کوفه را مرعوب نموده بود، به جستوجوی مسلم پرداخت و توسط یکی از بردگان شامی خود به نام مَعقِل با ترفندی خاص به مخفیگاه او پی برد. او سه هزار درهم به معقل داد و گفت: «کوشش کن تا با پیروان مسلم آشنا شوی و چون چنین کسی را یافتی، به او بگو که مردی از شیعیان هستم و میدانم مسلم در چنین روزها به کمک مالی محتاج است. میخواهم این پول را به او بدهم تا آن را در جنگ با دشمن خود مصرف کند.» این ماموریت برای چنان جاسوسی چندان دشوار نبود. چند تن از بزرگان شیعه در کوفه مشهور بودند و او برای انجام ماموریت خود، مسلم بن عوسجه را که مردی زاهد و پارسا بود، انتخاب کرد و بدین وسیله توانست مخفیگاه مسلم بن عقیل، را بداند و درخانه هانی بن عروه با مسلم دیدار کند و هر روز پیش از دیگران وارد خانه هانی میشد و پس از همه از آنجا خارج میگشت. بدین ترتیب از کار مسلم بن عقیل، و شیعیان و تعداد آنان و تصمیماتی که میگرفتند، اطلاع کامل پیدا میکرد و این خبرها را به عبیدالله بن زیاد میداد.<ref>ر.ک: انساب الاشراف، ج۲، ص۳۳۶-۳۳۷؛ الاخبار الطوال، ص۲۳۵-۲۳۶؛ تاریخ الطبری، ج۵، ص۳۶۳؛ الفتوح، ج۵، ص۴۲-۴۳؛ ارشاد القلوب، ج۲، ص۴۵-۴۶.</ref> جاسوسی او ضربه بسیار سختی به نهضت مسلم بن عقیل، در کوفه زد. عبیدالله بن زیاد با دانستن مخفیگاه مسلم بن عقیل، و اطلاع از سران و یاران و هواداران او به کار پرداخت. هانی بن عروه را که به مسلم بن عقیل، پناه داده بود، دستگیر و شکنجه نمود.<ref>انساب الاشراف، ج۲، ص۳۳۷؛ الاخبار الطوال، ص۲۳۷-۲۳۸؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۲۵۲؛ الفتوح، ج۵، ص۴۶؛ مقاتل الطالبیین، ص۱۰۲.</ref>
خلاصه:
لطفاً توجه داشتهباشید که همهٔ مشارکتها در ویکی حسین منتشرشده تحت Creative Commons Attribution 4.0 در نظر گرفتهمیشوند (برای جزئیات بیشتر
ویکی حسین:حق تکثیر
را ببینید). اگر نمیخواهید نوشتههایتان بیرحمانه ویرایش و توزیع شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد میکنید که خودتان این را نوشتهاید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشتهاید (برای جزئیات بیشتر
ویکی حسین:حق تکثیر
را ببینید).
کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو
راهنمای ویرایشکردن
(در پنجرهٔ تازه باز میشود)
منوی ناوبری
ابزارهای شخصی
به سامانه وارد نشدید
بحث
مشارکتها
ورود
فضاهای نام
صفحه
بحث
فارسی
بازدیدها
خواندن
ویرایش
ویرایش مبدأ
نمایش تاریخچه
بیشتر
جستجو
ناوبری
صفحهٔ اصلی
تغییرات اخیر
مقالهٔ تصادفی
دربارهٔ ویکی حسین
تماس با ما
شیوهنامه
ابزارها
پیوندها به این صفحه
تغییرات مرتبط
بارگذاری پرونده
صفحههای ویژه
اطلاعات صفحه
پایگاههای دیگر
ویکی حج
ویکی پاسخ
تعداد مداخل
۳٬۵۵۲