در حال ویرایش
صفائى جندقى
(بخش)
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
هشدار:
شما وارد نشدهاید. نشانی آیپی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر
وارد شوید
یا
یک حساب کاربری بسازید
، ویرایشهایتان به نام کاربریتان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.
بررسی ضدهرزنگاری. این قسمت را پر
نکنید
!
===تضمین غزل سعدى=== {{شعر}} {{ب| دیدى آخر که فلک ریخت چه خاکى بر سرم؟ | کز سر نعش تو باید نگران درگذرم }} {{م| اینک از کوى تو پیش آمده راه سفرم }} {{ب| «مىروم، وز سر حسرت به قفا مىنگرم | خبر از پاى ندارم که زمین مىسپَرم» }} {{ب| چون روم من که ز غم جان و دلم مىپیچد | چون سلیم این تن طاقت گسلم، مىپیچد }} {{م| وز سرشک مژگان پا به گلم مىپیچد }} {{ب| «پاى مىپیچم و، چون پاى دلم مىپیچد | بار مىبندم و، از بار فروبستهترم» }} {{ب| گاه صد لجّه خون ز اشک غماندوز کنم | گاه صد مشعله از نالۀ دلدوز کنم }} {{م| صبح: خون گریم و شام: آه فلک سوز کنم }} {{ب| «وه که گر بر سر کوى تو شبى روز کنم | غلغل اندر ملکوت افتد از آه سحرم» }} {{ب| دل به جان آمد و، تن در غم هجران اجل | خرّم آن دم که زنم چنگ به دامان اجل }} {{م| شاید ار بعدِ تو باشم همه، جویانِ اجل }} {{ب| «چه کنم؟ دست ندارم به گریبان اجل | تا به تن در غم تو پیرهن جان بدرم» }} {{ب| چشم، یک چشم زد ار جانب ما باز کنى | با اسیران همه یک لحظه سخن ساز کنى }} {{م| و آن گه از حالت من پرسشى آغاز کنى }} {{ب| «هر نوردى که ز طومار غمم باز کنى | حرفها بینى آلوده به خون جگرم» }} {{ب| ناقه را پا به گل، از قطرۀ دریا زایم | باز دشمن برد از کوى توام، چون پایم! }} {{م| روى در راه و، به بالین تو محکم رایم }} {{ب| «به قدم رفتم و، ناچار به سر، بازآیم | گر به دامن نرسد دست قضا و قَدرم» }} {{ب| برد تا ذلّ غیاب تو ز دل عزّ شهود | داد بر باد عدم یاد توام خاک وجود }} {{م| حسرت وصل نشاندم همه در آتش و دود }} {{ب| «آتش هجر ببرد آب من خاکآلود | بعد ازین، باد به گوش تو رساند خبرم» }} {{ب| تا تو را غنچۀ کام از دم پیکان بر رُست | همه اسباب شکست دل ما، گشت درست }} {{م| رشتۀ زندگى از مرگ تو، سخت آمد سست }} {{ب| «خاک من، زنده به تأثیر هواى لب توست | سازگارى نکند آبوهواى دگرم» }} {{ب| سوخت در آتش دل، یاد برت خرمن من | برو سیل مژه برتاب رخت گلشن من }} {{م| نخل بالاى تو، انگیخته گرد از تن من }} {{ب| «خار سوداى تو، آویخته در دامن من | شرمم آید که به اطراف گلستان نگرم }} {{ب| گر بدین دیده ز دیدار تو واخواهم ماند | لیک دل بر سر خاک تو به جا خواهم ماند }} {{م| چون «صفائی» کىات از قید رها خواهم ماند؟ }} {{ب| «گر به دورىّ سفر، از تو جدا خواهم ماند | تو چنان دان که همان سعدى کوته نظرم» <ref>همان، ص ۴۱۵و ۴۱۶.</ref> }} {{پایان شعر}}
خلاصه:
لطفاً توجه داشتهباشید که همهٔ مشارکتها در ویکی حسین منتشرشده تحت Creative Commons Attribution 4.0 در نظر گرفتهمیشوند (برای جزئیات بیشتر
ویکی حسین:حق تکثیر
را ببینید). اگر نمیخواهید نوشتههایتان بیرحمانه ویرایش و توزیع شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد میکنید که خودتان این را نوشتهاید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشتهاید (برای جزئیات بیشتر
ویکی حسین:حق تکثیر
را ببینید).
کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو
راهنمای ویرایشکردن
(در پنجرهٔ تازه باز میشود)
منوی ناوبری
ابزارهای شخصی
به سامانه وارد نشدید
بحث
مشارکتها
ورود
فضاهای نام
صفحه
بحث
فارسی
بازدیدها
خواندن
ویرایش
ویرایش مبدأ
نمایش تاریخچه
بیشتر
جستجو
ناوبری
صفحهٔ اصلی
تغییرات اخیر
مقالهٔ تصادفی
دربارهٔ ویکی حسین
تماس با ما
شیوهنامه
ابزارها
پیوندها به این صفحه
تغییرات مرتبط
بارگذاری پرونده
صفحههای ویژه
اطلاعات صفحه
پایگاههای دیگر
ویکی حج
ویکی پاسخ
تعداد مداخل
۳٬۵۵۲