در حال ویرایش
فدایى مازندرانى
(بخش)
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
هشدار:
شما وارد نشدهاید. نشانی آیپی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر
وارد شوید
یا
یک حساب کاربری بسازید
، ویرایشهایتان به نام کاربریتان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.
بررسی ضدهرزنگاری. این قسمت را پر
نکنید
!
پیشرفته
نویسههای ویژه
راهنما
عنوان
سطح ۲
سطح ۳
سطح ۴
سطح ۵
قالب
افزودن
لاتین
لاتین گسترشیافته
آوانگاری بینالمللی
نمادها
یونانی
یونانی قدیمی
سیریلیک
عربی
عربی گسترشیافته
عبری
بنگالی
تامیلی
تالوگو
سینهالی
دیواناگرى
گجراتی
تایلندی
لائو
خمر
بومی کانادا
رونی
Á
á
À
à
Â
â
Ä
ä
Ã
ã
Ǎ
ǎ
Ā
ā
Ă
ă
Ą
ą
Å
å
Ć
ć
Ĉ
ĉ
Ç
ç
Č
č
Ċ
ċ
Đ
đ
Ď
ď
É
é
È
è
Ê
ê
Ë
ë
Ě
ě
Ē
ē
Ĕ
ĕ
Ė
ė
Ę
ę
Ĝ
ĝ
Ģ
ģ
Ğ
ğ
Ġ
ġ
Ĥ
ĥ
Ħ
ħ
Í
í
Ì
ì
Î
î
Ï
ï
Ĩ
ĩ
Ǐ
ǐ
Ī
ī
Ĭ
ĭ
İ
ı
Į
į
Ĵ
ĵ
Ķ
ķ
Ĺ
ĺ
Ļ
ļ
Ľ
ľ
Ł
ł
Ń
ń
Ñ
ñ
Ņ
ņ
Ň
ň
Ó
ó
Ò
ò
Ô
ô
Ö
ö
Õ
õ
Ǒ
ǒ
Ō
ō
Ŏ
ŏ
Ǫ
ǫ
Ő
ő
Ŕ
ŕ
Ŗ
ŗ
Ř
ř
Ś
ś
Ŝ
ŝ
Ş
ş
Š
š
Ș
ș
Ț
ț
Ť
ť
Ú
ú
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
Ũ
ũ
Ů
ů
Ǔ
ǔ
Ū
ū
ǖ
ǘ
ǚ
ǜ
Ŭ
ŭ
Ų
ų
Ű
ű
Ŵ
ŵ
Ý
ý
Ŷ
ŷ
Ÿ
ÿ
Ȳ
ȳ
Ź
ź
Ž
ž
Ż
ż
Æ
æ
Ǣ
ǣ
Ø
ø
Œ
œ
ß
Ð
ð
Þ
þ
Ə
ə
قالببندی
پیوندها
عنوانها
فهرستها
پروندهها
منابع
بحث
توضیح
آن چه مینویسید
آن چه به دست میآورید
مورب
''متن مورب''
متن مورب
پررنگ
'''متن پررنگ'''
متن پررنگ
پررنگ و مورب
'''''متن پررنگ و مورب'''''
متن پررنگ و مورب
===مقتل منظوم=== '''بند پایانى نظام اول'''{{شعر}} {{ب|شاها فلک ز بار عزایت خمیده باد| انجم به سان اشک ز چشمش چکیده باد}} {{ب|ماهى که به رخ تو درآید ز زیر ابر| از ظلمت خسوف به دوران ندیده باد}} {{ب|سروى که بىقدِ تو بروید به جویبار| در خاک غم چو نخل بلندت خمیده باد}} {{ب|گر گل به ماتمت نزند چاک پیرهن| پیراهن صبوریش از تن دریده باد}} {{ب|گر بلبل از غم تو ننالد به شاخ گل| چون سوسنش زبان به قفا درکشیده باد}} {{ب|گر سنبل از تپانچه نگردد کبود رنگ| چون لاله عذار تو رنگش پریده باد}} {{ب|گر نرگس از غم تو نشد دیدهاش سفید| چون چشم ما ز هجر تو خوابش رمیده باد}} {{ب|گر از غم تو غنچه نه خون جگر خورد| چون غنچه دهان تو او پژمریده باد}} {{ب|آن کس که او به سرو روانت خدنگ زد| همچون کمان ابروى تو قد خمیده باد}} {{ب|آن کس که از نفاق ندادت دمى امان| یا رب! به هردو کون امانش بریده باد}} {{ب|آن اهرمن که خاتم از انگشت تو کشید| انگشت او همیشه به دندان گزیده باد}} {{ب|چون جان خود نکرد «فدائى» فداى تو| مرغ حیاتش از قفس تن پریده باد}} {{م|یا رب! مرا از آتش دوزخ عتیق<ref>آزاد.</ref> ساز}} {{م|این بنده را ز لطف به [[فطرس]] رفیق ساز<ref>همان،ص ۱۰۴ و ۱۰۵.</ref>}} {{پایان شعر}}'''بند دهم از نظام دوم''' {{شعر}} {{ب|تنها چو ماند زاده پیغمبر آه آه!| آهى کشید از دل غمپرور آه آه!}} {{ب|از هرطرف بدید و علمدار خود ندید| او را شکست بازوى زورآور آه آه}} {{ب|نورش ز دیده برد غم نور دیدهاش| یعنى شبیه ختم رسل: اکبر آه آه!}} {{ب|در خون تپیده دید تن قاسم اى دیغ| وز پا فتاده یافت قد جعفر آه آه!}} {{ب|نه لشکر و سپاه نه یار و نه دادخواه| نه مونس و نه غمخور و نى یاور آه آه!}} {{ب|از پشت سر خروش جگر تشنگان به گوش| وز پیش روش طعنه زنان لشکر آه آه!}} {{ب|گاهى به ناله گفت که اى خواهر! اَلوداع| گاهى به گریه دید رخ دختر آه آه!}} {{ب|آمد به رزمگاه چو آن شاه بى سپاه| تنها به کام خشک و دو چشم تر آه آه!}} {{ب|آن دم ز خیمهگاه خروش و فغان شنید| آهى کشید از دل چون اخگر آه آه!}} {{ب|برگشت از مصاف و به نزدیک خیمه رفت| گفتا زِ روى درد که اى خواهر آه آه!}} {{ب|برگو چه روى داده شما را درین زمانه؟| زینب به ناله گفت که اى سرور آه آه!}} {{ب|از بهر شیر اصغر شیرین لقاى تو| بنموده تلخ زندگى مادر آه آه!}} {{ب|اى شیرزاده شیر به پستان مادرش |گردیده خشک و مانده به چشم تر آه آه!}} {{ب|آبى بیار و آبروى مادرش بخواه| دادش برس به داورى داور آه آه!}} {{ب|آن طفل را گرفت ز زینب شه شهید| بردش به پیش روى صف لشکر آه آه!}} {{ب|گفتا که اى سپاه اگر باشدم گناه| او را گناه چیست که درین برّ؟ آه آه!}} {{ب|از تشنگى کشیده چو سوسن زبان به کام| شد غنچهاش کبود چو نیلوفر آه آه!}} {{ب|یک جرعهاى ز آب به این بىزبان دهید| یادآورید از عطش محشر آه آه!}} {{ب|ناگه ز شست ظلم خدنگى که ناوکش| بودهست تیز بر صف نشتر آه آه!}} {{ب|بر حلق خشک تشنه آن نازنین رسید| جاگیر گشت بر گلویش تا پر آه آه!}} {{ب|از حلق او گذشت و به بازوى شه نشست |یک تیر را نشانه دو آمد بر!آه آه!}} {{ب|خم شد ز بار درد قد شاه چون کمان| کان تیر را کشید از آن حنجر آه آه!}} {{ب|از کف فشاند خون گلویش به سوى چرخ| یک قطره برنگشت از آن دیگر، آه آه!}} {{ب|زنگ شفق به دامن گردون نیلگون| ز آن خون نشانهدان و نما باور آه آه!}} {{ب|آن دم کشید اصغر لب تشنه از جگر| آهى که سوخت از تف آن، اختر آه آه!}} {{ب|لختى نظر گشود به آن باب مهربان| رفت از کنار او به لب کوثر آه آه!}} {{ب|طفل حسین ز ناقه صالح به نزد حق| نبوَد ز روى مرتبه خود کمتر آه آه!}} {{ب|از بهر کشتن شترى، کرد حق غضب| بر قتل شیرخواره شیر نر، آه آه!}} {{ب|خواهد غضب نمود به خوانخواهىاش که هست| خوانخواه شیر صف شکن صفدر آه آه!}} {{م|آخر گر انتقام کشد اول است آن}} {{م|سرِّ حدیث «یُمهِل و لا یمهل»<ref>صورت کامل این حدیث در روضة الشهدا هم آمده است: در ان اللّه یمهل و لا یهمل. ر. ک: به پاورقى، ص ۱۲۰ دیوان فدایى مازندرانى.</ref> است آن<ref>همان، ص ۱۱۷ تا ۱۲۰.</ref> }} {{پایان شعر}}'''بند نهم از نظام سوم'''{{شعر}} {{ب|تا نیّر سپهر خلافت ز زین فتاد| گفتى که آفتاب به روى زمین فتاد}} {{ب|گفتى طناب لنگر فُلک فَلک گسیخت| گفتى ستون خیمه چرخ برین فتاد }} {{ب|گفتى: ز چرخ آمده روح الامین به خاک |گفتى: ز دار عیسى گردون نشین فتاد }} {{ب|تا مهر چرخ جود به خاک بلا نشست| تا ماه آسمان سخا بر زمین فتاد }} {{ب|برجیس مشتریش شد از منظر ششم| کیوان به خاک از فلک هفتمین فتاد}} {{ب|آیین کفر یافت ز اهریمنان رواج| وز دست حقپرست سلیمان نگین فتاد }} {{ب|یأجوج فتنه، گشت عجبکاران به دهد| ز آن رخنهاى که در سدِ دین مبین فتاد}} {{ب|از نو شکست گوهر دندان مصطفى| وز سر شکاف بر سر یعسوب دین فتاد }} {{ب|هم پهلوى بتول ز آن صدمه درشکست| هم بر حسن شراره الماس کین فتاد}} {{ب|بر تخت زر یزید پلید لعین نشست| بر روى خاک پیکر سلطان دین فتاد }} {{ب|هرگز به روى خاک نه شاهى چنان نشست| هرگز ز بام چرخ نه ماهى چنین فتاد }} {{ب|چون مرغ پرشکسته و چون صید زخمدار| بر روى خاک آن بدن نازنین فتاد}} {{ب|بىنور گشت چشمه خور تا که چشم| بر چشم نور چشم رسول امین فتاد }} {{ب|بر سینهاش نشست که آن قرعه ازل| بر نام آن ستمگر شوم لعین فتاد }} {{م|خنجر کشید بر گلوى شاه تشنهلب}} {{م|شرم و حیا نکرد از آن خسرو عرب}} {{پایان شعر}}'''بند هفدهم از نظام سوم'''{{شعر}} {{ب|در حیرتم که لاله دلش داغدارِ کیست؟| سنبل گشوده گیسوى و آشفتۀ تارِ کیست؟}} {{ب|گل از براى چیست که بنموده جامه چاک؟| باد صبا به طرْف چمن بیقرارِ کیست؟}} {{ب|بگذر به دشت ماریه، اى باد صبحدم| آنجا سؤال کن که در آنجا مزارِ کیست؟}} {{ب|افغانکنان به دیده خونین نظر نما| کآن جا ز خون گل بدنان لالهزار کیست؟}} {{ب|از آهوان وحشى آن سرزمین بپرس| «کاین صید دستوپا زده در خون»<ref>وامى از محتشم کاشانى.</ref> شکار کیست؟}} {{ب|و آن مرقدى که تربت او راست بوى سیب| در حیرتم که نفخه مشک تتار کیست؟}} {{م|خاکش مگر گل است؟ نه! گل سینه چاک اوست}} {{م|گُل پاى در گِلى است به جایى که خاک اوست<ref>همان، ص ۱۷۰ و ۱۷۱.</ref>}} {{پایان شعر}}'''بند سى و سوم از نظام دوم'''{{شعر}} {{ب|در ماتمش کلیم و مسیحا گریستند| افزون از آن چه آدم و حوا گریستند}} {{ب|تنها بر او نه جن و ملک نوحهگر شدند| مرغ هوا و ماهى دریا گریستند}} {{ب|از اوج چرخ تا به حضیض زمین هفت| وز سطح خاک تا به ثریا گریستند}} {{ب|زین غم به دیر و صومعه قسیّس و برهمن| با رشته صلیب و چلیپا گریستند}} {{ب|از محنتش چه عامى و عارف چه نیک و بد| در ماتمش چه پیر و چه برنا گریستند}} {{ب|گرگ اجل چو اکبر یوسف لقا درید| آن دم عزیز مصر و زلیخا گریستند}} {{ب|چون شد روانه شاه شهیدان سوى مصاف| اندر قفاش عترت طاها گریستند}} {{ب|هم سوز نالههاش دل چرخ پیر سوخت| هم چشم زخمهاش بر اعضا گریستند}} {{ب|چون ماند زیب دامن زهرا به روى خاک| آن دم رسول و حیدر و زهرا گریستند}} {{ب|هم مهر منکسف شد و هم ماه منخسف| هم فرقدین و زهره و جوزا گریستند}} {{ب|در قتلگه ز دیدن تنهاى کشتگان| سرها به روى نیزه اعدا گریستند}} {{ب|از استماع نوحه زینب گریست نوح| نوعى که هود و صالح و یحیى گریستند}} {{ب|در گریه خیل ماتم و در خنده کوفیان| اینها همى به خنده و آنها گریستند}} {{م|گر فاش مىگریست بر او چشم روزگار}} {{م|توفان تازهاى به جهان گشتى آشکار<ref>همان، ص ۱۴۶.</ref>}} {{پایان شعر}}'''بند بیست و دوم از نظام سوم'''{{شعر}} {{ب|بىچاکِ سینه جامه دریدن چه فایده؟| بىآب دیده آه کشیدن چه فایده؟}} {{ب|بى سوز سینه، سینه زدن را چه حاصلى است| بىدرد دل به خاک تپیدن چه فایده؟}} {{ب|چون تیر از نشانه خطا کرد و درگذشت| اندر پى غزال دویدن چه فایده؟}} {{ب|گفتن که: شد بریده حسین را سر از ستم| و آن گه طمع ز سر نبریدن چه فایده؟}} {{ب|گفتن که: راست گشته بر او از کمال خدنگ| اما کمان صفت نخمیدن چه فایده؟}} {{ب|بى یاد چشم پرنَم او، خواب را چه سود؟| بىذکرش آب سرد چشیدن چه فایده؟}} {{ب|اى لاله داغدار برون کن سر از زمین| بىداغ او ز خاک دمیدن چه فایده؟}} {{ب|هر لحظهاى هزار! ز شاخ گلى به سرو| بىعشق او به هرزه پریدن چه فایده؟}} {{م|بر گل، گر اى هزار!تو را ناله آرزوست}} {{م|بر آن گلى بنال که گل سینه چاک اوست<ref>همان، ص ۱۷۴.</ref>}} {{پایان شعر}}'''بند سى و ششم از نظام سوم'''{{شعر}} {{ب|زین درد خون گریست سپهر و ستاره هم| خون گشت قلب لعل و دل سنگ خاره هم}} {{ب|بر سر زدند از الم زاده بتول| تنها همین نه مریم و هاجر که ساره هم}} {{ب|بستند راه مهلت او از چهار سو| تنها نه راه مهلت او راه چاره هم}} {{ب|کردند قتل عام به نوعى که شد قتیل| از کودکان آل نبى شیرخواره هم}} {{ب|بر قتل شیرخواره نکردند اکتفا| تاراج بردهاند ز کین گاهواره هم}} {{ب|از کینه، استخوان بر و سینهاش شکست| تنها نه سنگ ظلم، که از سُمِّ باره هم}} {{ب|بر خور نشست از اثر نعل میخکوب |تنها نه نقش ماه که نقش ستاره هم}} {{ب|بگذاشتند پیکر مجروح او به خاک| نگذاشتهاند ز آن بدن پاره پاره هم}} {{ب|آن پیکر شریف چو بر روى خاک ماند| بر روى او پیاده گذشت و سواره هم}} {{ب|شد پاره، گوشِ پردگىِ گوشواره| عرش تاراج گشت زیور و خلخال و یاره هم}} {{م|زین نظم شد گشوده به رویم درِ الم<ref>همان، ص ۱۷۶.</ref>}} {{م|بر قلب من نشست ز مَرْهَم هزار هم<ref>همّ به معناى غم که بنا به ضرورت شعرى باید بدون تشدید تلفظ شود.</ref>}} {{پایان شعر}}'''بند سیزدهم از نظام چهارم'''{{شعر}} {{ب|این بزم ماتم است و یا محشرست این؟| یا مجلس عزاى شه بىسرست این؟}} {{ب|این قطره خون دلى است که لوح سینه است| یا این که عود سوخته در مجمرست این؟ }} {{ب|اى دل! به سان شمع بسوز و به غم بساز بزم| عزاى خسرو دینپرورست این}} {{ب|گر باور تو نیست درین داورى مرا| شاهد دو عادلاند: دو چشم ترست این }} {{ب|دانى چه گفت آن شه لبتشنه زیر تیغ| بشنو حدیث راست که در خاطرست این }} {{ب|دادم ز صدق گر به سرِ وعده تو سر| در خجلتم که آه همین یک سرست این! }} {{ب|آمد نداى غیب که سر دادنت قبول| از لطف ما به فرق سران افسرست این }} {{ب|چون شد گذار قافله غم به مقتلش| شد شورشى که گفت فلک محشرست این!}} {{ب|زینب در آن میانه، به نعش برادرش| گفتا که اى اسیر ستم!خواهرست این }} {{ب|زخم تنت چراست فزون از ستارهها| جانا! مگر سپهر پر از اخترست این؟ }} {{ب|این پیکرست یا مهِ بنهفته در شفق| یا مهر تابناک به خون اندرست این؟}} {{ب|سر نیست بر سنان ستم، گوییا کنون| طالع به چرخ نیزه خور خاورست این!}} {{ب|و آن گه به ناله گفت که: یا ایها الرسول!| غلتان به خاک نور دل حیدرست این }} {{ب|بىتن به روى نیزه اعدا، سرست آن| بىسر به روى خاک بلا، پیکرست این}} {{ب|آن قاسم بریده سر و پاى در حناست| وین اکبر شکسته بر و اصغرست، این!}} {{ب|آن سرو سرنگون شده عباس باوفاست| وین عون خون تپیده تن و جعفرست این!}} {{ب|گردیده پاره پاره ز چنگال روبهان| فرزند شیر صف شکن صفدرست این}} {{ب|شد تشنهلب شهید حسین غریب تو |اندر لب فرات، کرا باورست این؟!}} {{م|پس دخت دختر نبى و، زاده ولى}} {{م|رو کرد جانب نجف و گفت یا على<ref>همان، ص ۱۹۳ و ۱۹۴.</ref>!}} {{پایان شعر}}'''بند بیست و ششم از نظام چهارم'''{{شعر}} {{ب|احوال گل ز خار بپرس و ز من مپرس| نالیدن از هَزار بپرس و ز من مپرس }} {{ب|پرسى براى چیست که پیچیدهاى به خویش| ز آن زلف تابدار بپرس و ز من مپرس }} {{ب|گویى خمار کیست که کردت خراب و مست| ز آن چشم پرخمار بپرس و ز من مپرس }} {{ب|سوز درون تشنهلبان فرات را| از قلب داغدار بپرس و ز من مپرس }} {{ب|از زخم آن تنى که چو گلى گشت چاک چاک| از تیغ و تیر و خار بپرس و ز من مپرس }} {{ب|خواهى اگر حکایتى از زخم کارىاش| از دشت کارزار بپرس و ز من مپرس }} {{ب|حال سرى که شد به سر نیزه سربلند| رو! رو! ز نیزهدار بپرس و ز من مپرس}} {{ب|گفتم به گل که: ناله بلبل براى چیست؟| گفتا که از هزار بپرس و ز من مپرس }} {{ب|یا رب! سزاى فعل بدم را به روز حشر| از حُبّ هشت و چار بپرس و ز من مپرس }} {{م|از لطف حق گناه «فدایى» شود ثواب}} {{م|آرى شراب سرکه به آید به انقلاب<ref>همان، ص ۲۰۶ و ۲۰۷.</ref>}} {{پایان شعر}}
خلاصه:
لطفاً توجه داشتهباشید که همهٔ مشارکتها در ویکی حسین منتشرشده تحت Creative Commons Attribution 4.0 در نظر گرفتهمیشوند (برای جزئیات بیشتر
ویکی حسین:حق تکثیر
را ببینید). اگر نمیخواهید نوشتههایتان بیرحمانه ویرایش و توزیع شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد میکنید که خودتان این را نوشتهاید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشتهاید (برای جزئیات بیشتر
ویکی حسین:حق تکثیر
را ببینید).
کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو
راهنمای ویرایشکردن
(در پنجرهٔ تازه باز میشود)
منوی ناوبری
ابزارهای شخصی
به سامانه وارد نشدید
بحث
مشارکتها
ورود
فضاهای نام
صفحه
بحث
فارسی
بازدیدها
خواندن
ویرایش
ویرایش مبدأ
نمایش تاریخچه
بیشتر
جستجو
ناوبری
صفحهٔ اصلی
تغییرات اخیر
مقالهٔ تصادفی
دربارهٔ ویکی حسین
تماس با ما
شیوهنامه
ابزارها
پیوندها به این صفحه
تغییرات مرتبط
بارگذاری پرونده
صفحههای ویژه
اطلاعات صفحه
پایگاههای دیگر
ویکی حج
ویکی پاسخ
تعداد مداخل
۳٬۵۵۲