در حال ویرایش جواد محدثی‌ (بخش)

===فرزند یقین:===
{{شعر}}


{{ب| الگوی شجاعت و ادب، [[علی اکبر (ع)|اکبر]]|دردانه‌ی فاطمی نسب، اکبر }}

{{ب| فرزند یقین ز نسل ایمان بود|پرورده‌ی دامن کریمان بود }}

{{ب| آن یوسف حسن، ماه کنعانی‌|در خلق و خصال، احمد ثانی }}

{{ب| آن شاهد بزم، سرو قامت بود|دریا دل و کوه استقامت بود }}

{{ب| آن دم که لباس رزم، می‌پوشید|از کوثر عشق، جرعه می‌نوشید }}

{{ب| از فرط عطش، فتاده بود از تاب‌|گردید، ز دست جدّ خود سیراب }}

{{ب| در راه خدا، ذبیح دین گردید|بر حلقه‌ی عاشقان، نگین گردید  }}

{{ب| داغش کمر حسین را، بشکست‌|با خون سرش، حنای خونین بست }}

{{ب| دیباچه‌ی داستان حق، اکبر|قربانی آستان حق، اکبر <ref>همان؛ ص 324.</ref> }}
{{پایان شعر}}


{{شعر}}
{{ب| کدام عاشق در این ره در بلا نیست‌|کدامین دل شما را مبتلا نیست؟ }}

{{ب| اگر در سوگتان شد دیده نمناک‌|اگر از عشقتان دل گشت غمناک }}

{{ب| گواه عشق ما این دیده و دل‌|رساند اشک و غم ما را به منزل }}

{{ب| کنون ماییم و درد داغداری‌|کنون ماییم و اشک و سوگواری }}

{{ب| هنوز اشک عزا پیوسته جاری است‌|رواق چشممان آیینه‌کاری است }}

{{ب| غدیر ما محرّم دارد امروز|محرّم، بذر غم می‌کارد امروز <ref>همان؛ ص 384.</ref> }}
{{پایان شعر}}


از [[عاشورا]]<nowiki/>ی آن سال به خون آغشته تاکنون‌هماره؛ هم چنان فریاد «[[هل من ناصر|هَلْ مِنْ ناصِر]]» ش در سینه‌ی تاریخ پابرجاست از آن فریاد دعوتگر که در «متن زمان» جاری است و پیغامش، شعار شور و بیداری است میان حقّ و باطل، «داد» یا «بیداد» نبردی جاودان برپاست در این میدان و این پیکار ندای دعوتش چشم انتظار پاسخی از «ما» ست که حق تنهاست و ... هرجا کربلا، هر روز عاشورا است.» <ref>قبله این قبیله، ص 74.</ref>