در حال ویرایش
فواد کرمانى
(بخش)
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
هشدار:
شما وارد نشدهاید. نشانی آیپی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر
وارد شوید
یا
یک حساب کاربری بسازید
، ویرایشهایتان به نام کاربریتان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.
بررسی ضدهرزنگاری. این قسمت را پر
نکنید
!
===در سوگ امام حسین(ع)=== {{شعر}} {{ب| بینش اهل حقیقت چو حقیقتبین است | در تو بینند که حقیقت این است }} {{ب| نیست چشم دگران سوى حقیقت نگران | ورنه آن راست حقیقت که چنین آیین است }} {{ب| من اگر جاهل گمراهم اگر شیخ طریق | قبلهام روى حسین است و همینم دین است }} {{ب| بوده پیش از گل من سرخوش جامش دل من | مستى ما به حقیقت ز مى دیرین است }} {{ب| نه همین روى تو در خواب چراغ دل ماست | هر شبم نور تو شمعى است که بر بالین است }} {{ب| ماسوا عاشق رنگاند سواى تو حسین | که جبین و کفت از خون سرت رنگین است }} {{ب| خردَلى بار غمت را دل عالم نکشد | آه ازین بار امانت که عجب سنگین است }} {{ب| فرقتِ روى تو از خلق جهان شادى برد | هر کرا دیدۀ بنیاست دل غمگین است }} {{ب| پیکرت مظهر آیات شد از ناوک تیر | بدنت مصحف و سیمات مگر یاسین است }} {{ب| یادم از پیکر مجروح تو آید همه شب | تا دم صبح که چشمم به رخ پروین است }} {{ب| در ضمیرم سر سیمین تو در طشت طلاست | تا به کأس <ref>جام و معادل فارسى آن کاسه است.</ref> نظرم طشت فلک زرّین است }} {{ب| باغ عشق است مگر معرکۀ کرب و بلا | که ز خونین کفنان غرق گل نسرین است }} {{ب| بوسه زد خسرو دین بر دهن اصغر و گفت: | دهنت باز ببوسم که لبت شیرین است }} {{ب| شیر دل آب کند بیند اگر کودک شیر | جاى شیرش به گلو آب دمِ زوبین <ref>نیزۀ کوچک و کوتاه.</ref> است }} {{ب| از قفا دشمن و اطفال تو هر سو به فرار | چون کبوتر که به قهر از پى او شاهین است }} {{ب| در خم طرّۀ اکبر دل لیلا مىگفت: | سفرم جانب شام و وطنم در چین است }} {{ب| دخترى را به که گویم که سر نعش پدر | تسلیت: سیلى شمر و، سرِ نى: تسکین است }} {{ب| مىکشد غیرت دینم که بگویم به امم: | این جفا بر نبى از امّت بىتمکین است }} {{ب| گر «فؤاد» از غم عشق تو غنى شد چه عجب؟ | عشقِ سلطانِ غنى گنج دل مسکین است <ref>همان، ص ۶۲ و ۶۳.</ref> }} {{پایان شعر}} ====در منقبت و مرثیت سیدالشهداء(ع)==== {{شعر}} {{ب| زنده در هردو جهان نیست به جز کشته دوست | کشتهام کشته او را که جهان زنده به اوست }} {{ب| از درِ دوست درآ، جلوهگه دوست ببین | که رخ دوست نبینى مگر از دیده دوست }} {{ب| خضر ما تشنه دریا شد و ما تشنه وى | وین زلال از دل دریاست که ما را به سبوست }} {{ب| گفتم از سرّ دهانش به لب آرم سخنى | حکمتش بست زبانم که درین سرّ مگوست }} {{ب| چشمهها، چشم مرا هر سر مو از غم توست | اى که در باغ تنت چشمه خون هر سر موست }} {{ب| بر سر کوى تو بازى سر و جان باختن است | آن چه بازى است در آخر همه بر این سر کوست }} {{ب| ما که باشیم که در پاى تو از جان گذریم | که اولیا را سر و دل در خم چوگان تو، گوست }} {{ب| پیش ما از همه سو قبله به جز روى تو نیست | وجهِ اللّهى و روى تو عیان از همه سوست }} {{ب| چهرۀ نغز تو در پردۀ مغز من و، من | مىدرم پوست که مغز آمده در پردۀ پوست }} {{ب| تیرباران چو تنت از همه سو گشت حسین | سوى حق روى دولت از همه و از همه سوست }} {{ب| گشت از خون تنت کرب و بلا دشت ختن | اینک از تربت او صورت من غالیه بوست }} {{ب| سجده بر خاک تو شایسته بود وقت نماز | اى که از خون جبینت به جبین آب وضوست }} {{ب| هر کریمى نشود کشته بر آزادى خلق | جز تو اى زنده! که جود و کرمت عادت و خوست }} {{ب| بر لب خشک تو جیحون رود از چشم ترم | هر کجا رهگذرم بر لب بحر و لب جوست }} {{ب| زخم شمشیر ندیدم که بدوزند به تیر | جز جراحات عروق تو که اینگونه رفوست }} {{ب| تشنه اطفال تو در بادیه مردند و هنوز | خضر بر چشمه خضراى لبت بادیهپوست }} {{ب| ناوکم بر دهن آید که نگویم به کسى | اصغرت را ز کمان تیر سه پهلو به گلوست }} {{ب| تیغ فولاد کجا روى لطیف تو کجا؟ | دل بر این روى نگرید اگر از آهن و روست <ref>همان، ص ۵۸و ۵۹.</ref> }} {{پایان شعر}} ====فى ثناءالحسین(ع)==== {{شعر}} {{ب| قامتت را چو قضا بهر شهادت آراست | با قضا گفت مشیّت که: قیامت برخاست }} {{ب| راستى شور قیامت ز قیامت <ref>قیام تو.</ref> خبرى است | بنگرد زاهد کجبین اگر از دیدۀ راست }} {{ب| خلق در ظلِّ خودى محو و تو در ظلّ خدا | ماسوا در چه مقیماند و مقام تو کجاست؟ }} {{ب| هرطرف مىنگرم روى دلم جانب توست | عارفم بیت خدا را که دلم قبله نماست }} {{ب| زنده در قبر دل ما بدن کشتۀ توست | جان مایى و تو را قبر -حقیقت- دل ماست }} {{ب| دشمنت کشت ولى نور تو خاموش نگشت | آرى آن جلوه که فانى نشود نور خداست }} {{ب| بیرق سلطنت افتاد کیان را ز کیان | سلطنت، سلطنت توست که پاینده لواست }} {{ب| نه بقا کرد ستمگر، نه به جا ماند ستم | ظالم از دست شد و پایه مظلوم به جاست }} {{ب| زنده را، زنده نخوانند که مرگ از پى اوست | بلکه زنده است شهیدى که حیاتش ز قفاست }} {{ب| دولت آن یافت که در پاى تو سر داد ولى | این قبا راست نه بر قامت هر بىسروپاست }} {{ب| ما فقیریم و گدا بر سر کوى تو ولى | پادشاه است فقیرى که درین کوچه گداست }} {{ب| تو در اول سر و جان باختى اندر ره عشق | تا بدانند خلایق که فنا شرط بقاست }} {{ب| از خودى خواست خدا نقش تو را محو کند | خواست چون روى تو را آینه بر طلعت خواست }} {{ب| تا ندا کرد ولاى تو در اقلیم الست | بهر لبّیکِ ندایت، دو جهان پر ز صداست }} {{ب| رفت بر عرشه نى تا سرت اى عرش خدا | کرسى و لوح و قلم بهر عزاى تو به پاست }} {{ب| مُنکسِف گشت چو خورشید حقیقت به جمال | گر بگریند ز غم، دیدۀ ذرّات رواست }} {{ب| گریه بر زخم تنت چون نکند چشم «فؤاد»؟ | اى شه تشنه که بر زخم تنت گریه دواست <ref>همان، ص ۶۰و ۶۱.</ref> }} {{پایان شعر}}
خلاصه:
لطفاً توجه داشتهباشید که همهٔ مشارکتها در ویکی حسین منتشرشده تحت Creative Commons Attribution 4.0 در نظر گرفتهمیشوند (برای جزئیات بیشتر
ویکی حسین:حق تکثیر
را ببینید). اگر نمیخواهید نوشتههایتان بیرحمانه ویرایش و توزیع شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد میکنید که خودتان این را نوشتهاید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشتهاید (برای جزئیات بیشتر
ویکی حسین:حق تکثیر
را ببینید).
کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو
راهنمای ویرایشکردن
(در پنجرهٔ تازه باز میشود)
منوی ناوبری
ابزارهای شخصی
به سامانه وارد نشدید
بحث
مشارکتها
ورود
فضاهای نام
صفحه
بحث
فارسی
بازدیدها
خواندن
ویرایش
ویرایش مبدأ
نمایش تاریخچه
بیشتر
جستجو
ناوبری
صفحهٔ اصلی
تغییرات اخیر
مقالهٔ تصادفی
دربارهٔ ویکی حسین
تماس با ما
شیوهنامه
ابزارها
پیوندها به این صفحه
تغییرات مرتبط
بارگذاری پرونده
صفحههای ویژه
اطلاعات صفحه
پایگاههای دیگر
ویکی حج
ویکی پاسخ
تعداد مداخل
۳٬۵۵۲